پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- اميرحسين يزدان پناه- رهبر انقلاب روز گذشته صريحا به تهديدهاي نظامي آمريکا عليه ايران واکنش نشان داده و مثل هميشه قاطعانه مقابل لفاظي هاي مقامات ارشد اين کشور ايستادند. ايشان چندي پيش نيز در ديدار جمعى از فرماندهان ارتش، که بازهم همزمان با تهديد نظامي يکي ديگر از مقامات آمريکا عليه ايران بود، در دستورالعمل رسمي خطاب به قواي نظامي کشور تاکيد کردند که در 3 حوزه «تسليحات»، «سازماندهي» و «آمادگي روحي» توانمندي هاي خود را روز به روز افزايش دهند.

گرچه در 37 سال گذشته مشابه چنين تهديدهايي عليه ايران کم نبوده اما آن چه مهم است اول هدف آمريکايي ها از بيان اين تهديد و دوم نوع واکنش ها به اين چنين تهديدهايي است. 

به نظر مي رسد آمريکايي ها با چاشني کردن تحريم هاي اقتصادي با تهديدهاي نظامي به دنبال ارتقاي کارکرد تحريم هاي خود عليه ملت ايران هستند؛ اتفاقي که خود آمريکايي ها از جمله اوباما و جان کري، مدتي است مي گويند رخ نخواهد داد و به قول اوباما «کشوري که در برابر يک جنگ 8 ساله مقاومت کرده و يک ميليون کشته و زخمي داده، به خاطر غرور ملي و بقاي ملي خود سختي ها را تحمل مي کند» و به گفته توماس فريدمن، خبرنگار نيويورک تايمز، آغاز جنگي ديگر در منطقه براي آمريکايي ها مثل پرتاب نارنجکي است که همه ترکش هايش به خود آمريکا اصابت مي کند؛ مانند آن چه در عراق رخ داد.

بنابراين بايد به سراغ هدف دوم آمريکا از تکرار چنين تهديدي رفت. به نظر مي رسد همين ايجاد رعب در ميان کساني که تصميم گيران اجرايي کشور در حوزه هاي مختلف به خصوص سياست خارجي هستند و قرار است آرمان هاي انقلاب اسلامي مردم را دنبال کنند يکي از اهداف مهم دشمن از تکرار تهديدهاست.

جايي که بيان چنين تهديدهايي اگر با ايجاد رعب همراه شود، قواي محاسباتي را در داخل از کار مي اندازد و نمي توان آن چنان که بايد و شايد مقابل اين لفاظي ها و گستاخي هاي زباني ايستاد و مقابله به مثل کرد.

البته واکنش جدي مقامات نظامي ايران در مقابل تهديدهايي که از سوي مقامات نظامي آمريکا مطرح مي شود همواره کوبنده بوده است، مانند همين تمثيل «سرب داغ» که اخيرا سردار سلامي، جانشين فرمانده کل سپاه درباره بازديد از مراکز نظامي مطرح کرد و ... با اين حال انتظار مهم و به جا اين است که وقتي رئيس جمهور آمريکا، معاون اول او يا وزيرخارجه اين کشور گستاخانه از تهديد نظامي، در حين مذاکرات حرف مي زنند، مقامات هم رده ايراني نيز کوبنده به اين تهديدها واکنش تهاجمي در همان سطح نشان دهند. اگر چنين نباشد و قرار باشد با آمريکا مذاکره کنيم و مقامات اين کشور در حين مذاکره مدام ما را تهديد کنند، آيا افکار عمومي دنيا، به خصوص آن هايي که دل در گرو انقلاب اسلامي و ايران دارند انفعال و دوگانگي ما در برخورد با آمريکا را برداشت نخواهند کرد؟ اين برداشت آيا به نفع ماست يا به ضرر ما؟

البته اينجا ممکن است يک سوال ايجاد شود و آن اين که آيا مواضع تند مسئولين سياست خارجي ما لطمه به مذاکرات نمي زند؟ پاسخ کاملاً روشن است. اتفاقاً در مذاکراتي چنين سخت اگر در برابر تهديد و تحقير، مقابله صريح نکنيم، براي طرف مقابل برداشت ضعف و عقب نشيني شده و باعث مي شود او دست به زياده خواهي بيشتر زده و مقدمه شکست مذاکرات شود.

البته بيان اين تهديدها و هشدارهايي که براي ايران در پي دارد، به يک نکته مهم ديگر نيز اشاره مي کند و آن اين که اين تهديدها، هرچند غير واقعي و با اهداف سياسي، نشان مي دهد که بايد در ارتقاي توان دفاعي مان هيچ شک و شبهه اي به خود راه ندهيم. حتي از اين نکته مهم تر لزوم توجه جدي به حراست از سامانه هاي دفاعي است. جايي که اين روزها بحث هاي جدي برسر امکان ورود بازرسان آژانس به آن، در پي توافق احتمالي هسته اي، مطرح است.

واقعيت اين است که اگر آمريکايي ها مي دانند تهديد نظامي ايران راه به جايي نمي برد، ناشي از توان مثال زدني قواي دفاعي ماست که ظرف بيست و چند سال پس از جنگ تحميلي به آن دست يافته ايم. امروز اگر تهديدهاي آمريکا را «غلط زيادي» مي دانيم و اين کشور توان اقدام نظامي عليه ايران را ندارد به پشتوانه ساختارهاي نظامي و دفاعي ايران است و يکي از مهمترين دلايلي که آمريکايي ها را پاي ميز مذاکره آورده است، نااميد شدن آن ها از اقدام نظامي عليه ايران است. پس بايد هم توان دفاعي خود را بيشتر و بيشتر کرد و هم پاسخ تهديد و تحقير را با تهديد و تحقير داد تا شرايط براي توافقي خوب آماده شود.