پورتر: آمریکا به دشمنی با ایران نیاز دارد
تحلیلگر مستقل آمریکایی در یادداشتی ضمن رد ادعاهای مقامات ریاض و تلآویو درباره «تغییر استراتژی آمریکا در قبال ایران»، نوشت: «دستگاه امنیت ملی آمریکا به دشمنی با ایران نیاز دارد».
به گزارش پارس به نقل از فارس ؛ گرت پورتر در یک یادداشت به بررسی نیاز آمریکا به دشمنی با ایران جهت دستیابی به منافع خود تاکید کرد.
در یاداشت «گرت پورتر» در شبکه الجزیره با نام «چرا ایران باید دشمن آمریکا باقی بماند؟» آمده است؛ «مهمترین عامل در ترسیم سیاست آمریکا در قبال ایران، سیاست داخلی است و نه نگرش و دید ژئوپلتیکی خاص اوباما».
وی نوشت: «از زمان آغاز مذاکرات هستهای آمریکا با ایران، هم مقامات اسرائیلی و هم مقامات سعودی در این اعتقاد غلطشان که به صورت گسترده علنی شده، زیادهروی کردهاند که چنین توافقی به معنای تغییر اساسی استراتژیک در سیاست آمریکا در قبال منطقه و به قیمت ائتلافها و اتحادهای سنتی آن با اسرائیل و عربستان سعودی خواهد بود».
روزنامهنگار مستقل آمریکایی نوشت: «احتمال آن کم است که دولت اوباما بیشتر از آنچه دولتهای قبلی آمریکایی انجام دادند، به سمت یک رابطه جدید با ایران تغییر مسیر بدهد. دلیل این موضوع هم بسیار ساده است؛ دستگاه امنیت ملی آمریکا که قدرت مسدود و ممانعت کردن هر ابتکاری را دارد، منافع بلندمدت اساسی در ادامه سیاست رفتار کردن با ایران به عنوان یک دشمن دارد».
وی درباره «پاسخ و واکنش سعودی» به مذاکرات هستهای نوشت که «پاسخ سعودی بسیار افراطیتر(از تلآویو) بوده است». پورتر اظهارات ترکی الفیصل رئیس پیشین دستگاه امنیت سعودی درباره نزدیک شدن ایران و آمریکا ناشی از مذاکرات هستهای را «دروغ» خواند.
محقق آمریکایی همچنین نوشت: «این تصورات اسرائیلی و سعودی از واقعیت سیاست واقعی دولت اوباما در قبال ایران دور و جدا است. بسیار دورتر از رویکرد اساسی نیکسون وار(مواضع دولت نیکسون در قبال رابطه با چین کمونیست و ازسرگیری روابط پکن و واشنگتن) که اردوگاه نتانیاهو و سعودیها در حال صحبت درباره آن بودهاند، تعامل دیپلماتیک دولت اوباما با ایران بر سر برنامه هستهای برآیندی از مجموعه جرح و تعدیلهای سیاستگذاری در داخل چارچوب کلی دیپلماسی مبتنی بر اجبار در قبال ایران است».
پورتر ادامه داد: «با وجود آنکه وی تعامل دیپلماتیک با ایران را به عنوان موضوعی انتخاباتی در سال ۲۰۰۸ در آغوش گرفت، وقتی که او وارد کاخ سفید شد، سیاست واقعی او در قبال ایران تقریبا متفاوت بود. در حقیقت هدف اوباما در دور اول ریاست جمهوریاش این بود که ایران را وادار به پذیرش توقف برنامه غنیسازی کند».
او در ادامه این یاداشت تحت عنوان «مذاکرات غیرمشروط» نوشت: «حتی وقتی اوباما در نامه سال ۲۰۰۹ به آیت الله خامنهای رهبر عالی پیشنهاد "مذاکرات غیرمشروط" را میداد، او در واقع به دنبال پیگیری استراتژی فشار چندگانه بر ایران برای توافق کردن با درخواستهای آمریکا بود».
تحلیلگر آمریکایی درباره استراتژی فشار چندگانه اوباما اینطور توضیح داد: «دیپلماسی مبتنی بر اجبار اوباما شامل طرحهایی برای تحریمهای اقتصادی آسیبزننده و غافلگیرانهتر،یک برنامه محرمانه آژانس امنیت ملی برای حملات سایبری ضد تاسیسات غنیسازی نطنز و بکارگیری سیاسی و دیپلماتیک از تهدید حمله به تاسیسات هستهای ایران با استفاده از دولت نتانیاهو در اسرائیل را شامل میشد».
در ادامه این مطلب آمده است؛ «اوباما تا سال ۲۰۱۲ هیچ تلاش جدی برای مذاکره با ایران نکرد. آن زمانی بود که او به این اعتقاد رسید که تحریمهای تازه که قرار بود اعمال شوند، ایران را به پذیرش تعلیق نامحدود غنیسازی مجبور خواهد کرد. او در سال ۲۰۱۳ این درخواست را رها کرد فقط به این خاطر که ایران تعداد سانتریفیوژهای عملیاتی خود را از ۴ هزار به ۱۰ هزار افزایش داده و شروع به غنیسازی ۲۰ درصدی کرده بود».
پورتر همچنین نوشت: «از زمان آغاز مذاکرات تاکنون، مقامات ارشد دولت آمریکا مکرر بر این سیاست تاکید کردهاند که با ایران به عنوان دولت حامی تروریسم و "دردسرساز" و عامل بیثباتکننده در خاورمیانه برخورد و رفتار میشود».
وی درباره علت مواضع خصمانه واشنگتن در قبال تهران اینطور تاکید کرد: «در یک سطح وسیعتر، مهمترین عامل تعیین سیاست آمریکا در قبال ایران، سیاست بوروکراتیک و هیات انتخابیه داخلی است و نه نگرش و دید استراتژیک شخص اوباما درباره خاورمیانه».
این تحلیلگر آمریکایی افزود: «قدرت لابی اسرائیل به طور مشخص به طور شدیدی سیاست انعطاف در برابر ایران را برای سالهای طولانی محدود خواهد کرد و منافع قدرتمندترین نهادها در دستگاه امنیت ملی آمریکا همچنان به ادامه سیاست رفتار با ایران به عنوان دشمن اولیه آمریکا پیوند خورده، باقی میماند».
این محقق مستقل در برشمردن منافع «دشمن باقی ماندن ایران» برای آمریکا نوشت: «از سال ۲۰۰۲ وزارت دفاع آمریکا حدود ۱۰۰ میلیارد دلار برای دفاع موشکی هزینه کرده است که اغلب این هزینهها مستقیما به جیب متحدان پیمانکار اصلی نظامی آن رفته است. این ثروت بادآورده تا حد زیادی به این ایده وابسته است که هدف و نیت ایران تهدید آمریکا و متحدانش با موشکهای بالستیک است».
پورتر میافزاید: «حتی یک ثروت بادآورده بزرگتر صنعت تسلیحات آمریکا هم در خطر است. عربستان سعودی و دیگر رژیمهای خلیج(فارس) با توجه به ائتلاف ضد ایران خود، طی سالیان متمادی پول هنگفتی را به جیب پیمانکاران طرف حساب پنتاگون سرازیر کردهاند. اساس این سونامی پول از سوی (کشورهای) خلیج(فارس) مبتنی بر تعریف از ایران به عنوان تهدید نظامی برای کل منطقه است».
روزنامهنگار ارشد آمریکایی همچنین تاکید کرد: «این فروش تسلیحات بخش جدایی ناپذیر سلامت و گذران پیمانکاران ارشد نظامی ارتش آمریکا برای مثال (شرکت) لاکهید مارتین است و طبق گزارش تایمز، اکنون بین ۲۵ تا ۳۳ درصد درآمد آن به فروش خارجی وابسته است».
در پایان این یادداشت هم آمده است: «ترس اسرائیلی و سعودی از تغییر ائتلافها و اتحادهای منسوب به اوباما، نشان دهنده واقعیات اساسی سیاسی آمریکا نیست واقعیاتی که محتمل نیست در آینده قابل پیشبینی تغییر کند».
ارسال نظر