حامد حاجیحیدری
ژاژنشانی در اعلام ”سال انتخابات“
بیعملی یا بدعملی مفرط دولت محترم در سطح اقتصاد خرد درکنار بلندپروازی سیاسی و اعلام «سال انتخابات» و برگزاری میتینگهای زود هنگام انتخاباتی توسط مجریانی که باید حواسشان به عمق زندگی مردم باشد،میتواند مفهوم اجتماعی خطرناکی داشته باشد.
░▒▓ تز اول
▬ بیعملی یا بد عملی مفرط دولت محترم در سطح اقتصاد خرد (و حتی اقتصاد کلان در عدم توازن رکود و تورم و اشتغال و نرخ سود و ...)، در کنار بلند پروازیهای سیاسی و اعلام «سال انتخابات» و برگزاری میتینگهای زود هنگام انتخاباتی توسط مجریانی که باید حواسشان به عمق زندگی مردم باشد، در شرایط فعلی میتواند مفهوم اجتماعی خطرناکی داشته باشد. این که مردم احساس کنند که سیاستمداران از آنها نیستند و «مسائل واقعی زندگی» ایشان را درک نمیکنند. این که دولت محترم، عملاً کشور را رها کرده است، به مذاکرات و چاه نفتی که از وسط آن بجوشد چشم دوخته است، و به جای حل مسائل واقعی مردم، در پی فتح قوای دیگر حکمرانی است.
▬ شب عید که مردم به «مرغ» احتیاج دارند، قیمت «مرغ»های نه چندان گرم، به 10000 تومان میرسد، و در این فضا، «مرغ»های منجمد، میتوانند به قیمت قریب 6000 تومان به فروش برسند. در همین حال، عالی مقام دکتر حسن رکنی، معاون وزیر جهاد کشاورزی در امور دام و طیور، قیمت مناسب مرغ را 7000 تومان اعلام کرد. و باز، در همین حال، هم اکنون قیمت مرغ در تهران به 4500 تومان تقلیل پیدا کرده است. این 10000 تومان و 6000 تومان و 7000 تومان و 4500 تومان را کجای دلمان بگذاریم؟
▬ مفهوم این ارقام آن است که آن چه مردم فیالمثل، در مورد قیمت مرغ احساس کردند، این بود که مرغ اساساً چهار هزار و پانصد تومانی، توسط بخش خصوصی پنج هزار و پانصد تومان گران فروشی شده است، و توسط دولت، هزار و پانصد تومان. یک گران فروشی 122 درصدی خصوصی، و 33 درصدی دولتی؛ و آن وقت، دیدن رخ مردم بذله گو و پیامک ساز، هنگامی که آمار تورم صفر درصدی از سوی دولتمردان با آب و تاب بیان میشود، نگریستنی و گریستنی میشود.
░▒▓ تز دوم
▬ و در وانفسای اغتشاش مفرط در کف زندگی مردم، همان طور که انتظار میرفت و مطابق یک سنت قدیمی، سیاست پیشگان اصلاح طلب، و کارگزارانی نیز که عنوان اعتدالی بر خویش نهادهاند، به عنوان نیروهایی که ریشه منظمی در مطالبات قشرهای بزرگ مردم ندارند، و بسیار روشنفکر زدهاند یا در جامعه گرایانه ترین نسخه عملیاتی خود دنبال «جنبشی کردن فضا» هستند تا شهر شلوغ شود و معلوم نگردد کی به کیست، در حال گسیل مصنوعی گفتمان انتخابات به سمت اغراض سیاسی هستند.
▬ نکته اول، این که این گرایش آنها، خطر بزرگی در شرایط حساس فعلی کشور است؛ در موقعیتی که ما به راه حلهای جدی در عمق زندگی روزمره مردم و سامان دادن به اقتصاد خرد نیاز داریم. دولتی که به رغم منش ستودنی یک وزیر بهداشتش، فاصلهای ناپیمودنی با مردم از خود نشان میدهد، در نظر مردم، در مواقع حساسی مانند شب عید، مردم را قال میگذارد و بعد پیدایش میشود. حتی در قضیه حساس «مرغ»!، به نظر رسید که گویی دولت هم از شلوغی بازار برای آب کردن مرغهای منجمد انبارهای خود استفاده برد. این، حس خوبی به مردم نمیدهد. بگذریم...
▬ نکته دوم، آن که، «آنها» به سمت اشباع غرایز سیاسی خود میروند، و از این بیش، میکوشند تا اصولگرایان را نیز به این سمت هل دهند؛ و این، چیزی است که اصولگرایان، میدانند؛ این، چیزی است که اصولگرایان، باید بدانند؛ این که دولتیها که با هدایت عالی مقام اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، خود را در دو دسته «اصلاح طلبان» ـِ چماق، و «کارگزاران مثلاً معتدل» ـِ هویج جلوه میدهند، شاید مردم از هراس یکی به دیگری پناه ببرند، و برای این که این فوت و فن نخ نما کارگر افتد، گرد و خاک بر پا میکنند. تدارک گرد و خاک، فیالمثل، با طرح ادعاهای بسیار عجیب در مورد «پولهای کثیف» دنبال میشود، که بیشتر به افراد و همان گروههای خیلی خاص میچسبد و مردم خودشان خوب میدانند و بارها ثابت کردهاند که خودشان خوب میدانند. «آن»ها گرد و خاک به پا میکنند، با ادای «نوبت بگم بگم ماست»، در حالی که این جمله به آنها نیامده است و دشوار بتوان از آنها باور کرد. «آن»ها گرد و خاک به پا میکنند، با وجوه غریبه جدید در خاطرات عالی مقام اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی. «آن»ها با کارهای دیگری از این دست، گرد و خاک به پا میکنند، و میکوشند تا حواسها را از مسائل اصلی جامعه که عمدتاً خود آنها مسببش هستند، و خود آنها مدعی حل آنها بودند و اکنون از وعده خود ناتوان شدهاند، پرت کنند.
▬ پس، انتخابات آینده صحنه برخورد اصولگرایان و معتدلها و اصلاح طلبان نیست. این، نشانی غلط و ژاژ است. شکافهای سرنوشت ساز در انتخابات آتی بویژه بر روی موضوع مواجهه کارآمد با تحریمها، تولید راه حلهای واقعی برای مسائل اقتصادی مردم عادی در کف زندگی روزمره، تهدیدهای محیطی معطوف به ایران و ممالک شیعی، و همچنین، شماری از مسائل اجتماعی مهم مانند حاشیه نشینها، نبود نفس و وفور گرد و خاک، محیط زیست، زنان سرپرست خانوار، مشکل ازدواج، اعتیاد و... .
▬ پس، اگر من جای برنامه ریزان انتخاباتی اصولگرا باشم، ابداً حواسم را به پروژه «پولهای کثیف» و «بگم بگم یک پتروپارسی قدیمی» و «خاطرات حاج آقا» پرت نمیکنم. مردم در رویدادهای متعدد پس از انتخابات نود و دو نشان دادهاند که در قبال این دولت تحفظی دارند، آنها اسیر جو سیاسی نمیشوند، و آنها تصمیم گیریهای سیاسی و اقتصادی خود را (مانند مورد انصراف از یارانهها)، خودشان انجام میدهند؛ پس گفتمان انتخاباتی پارلمان، باید در همان خط و ربطی باشد که مردم در آن خط حرکت میکنند. اساساً کارکرد انتخابات همین است؛ تجمیع خواست کف جامعه برای انتقال به تارک سیاست.
░▒▓ تز سوم
▬ یک نکته انحرافی دیگر در این صحنه، همان نکته انحرافی قدیمی است؛ مفهوم «اعتدال». همان مفهوم «اعتدال»، که البته مفهوم نیکی است، ولی ربطی به پیام و خواست مردم در انتخابات نود و دو و پس از آن ندارد. این، واژه محبوب عالی مقام اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی است. همین.
▬ ابتدا، دکتر حسن روحانی، پس از جلوس به اریکه ریاست جمهوری، و در دیدار با مدیران وقت سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ابراز داشتند که مردم به گفتمان «اعتدال» رأی دادند. خب؛ «اعتدال» خوب است، ولی چه قرینهای نشان میدهد که مردم به «اعتدال» رأی دادند؟
▬ در برنامههای انتخاباتی جناب دکتر حسن روحانی، اساساً از لفظ ”اعتدال“ استفاده نشده است. در شعار محوری عالی جناب حسن روحانی، ”تدبیر و امید“ هم اثری از واژه «اعتدال» نبوده است. اساساً، نمود شخصیت عالی جناب حسن روحانی در رقابتهای انتخاباتی هم در قیاس با گزینههای دیگری که انتخاب نشدند، همچون دکتر علی اکبر ولایتی، دکتر محمدباقر قالی باف، یا دکتر سعید جلیلی، معتدلتر به نظر نمیرسید. آنچه ملاحظه و برجسته شد، جدال و گاه پرخاش ایشان به مجری تلویزیونی گفتگوی ویژه خبری یا رقبا بر سر مذاکرات هستهای، یا سیاه نمایی محرز دولت پیشین بود. پس، شعار «اعتدال»، خوشایند و دوست داشتنی است، ولی قرینهای نشان نمیدهد که رأی دهندگان به دکتر حسن روحانی، به «اعتدال» رأی دادند.
▬ در واقع، عنوان «اعتدال»، بیش از هر چیز، یک هایپرلینک به عالی جناب اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی است. عنوان «اعتدال»، نوعی ادای دین عالی جناب حسن روحانی به عالی جناب هاشمی بود. البته چنین ادای دینی، فی نفسه عیبی ندارد، ولی اگر ریشه ناتوانی دولت عالی جناب حسن روحانی در فهم پیام انتخابات نود و دو و پیامهای بعدی مردم باشد، آن وقت میتوان گفت که این سوء تفاهم، نقطه عزیمت همان بلایی است که بر سر اصلاحات و انتخابات هفتاد و شش آمد. عالی جناب حسن روحانی، با این تحریف در میان عواملی قرار میگیرد که میان او و رأی دهندگان فاصله میاندازد. او مشغول «اعتدال» میشود، در حالی که خواست رأی دهندگان چیز دیگری بود و هست. پس، دولتمردان، میتوانند این متن را نحوی شفقت و خیرخواهی در نظر بگیرند، چرا که اگر این مسیر را ادامه دهند، همان طور که مکرراً از مردم «نه» شنیدهاند که واقعاً برای یک دولت دو ساله این قدر «نه» شنیدن از مردم زیاد است، باز هم در انتخابات آتی از مردم «نه» خواهند شنید. اگر روی سخنمان هم نیروهای انقلابی و اصولگرایانی باشد که در روزهای سخت، مردم و انقلاب را قال نگذاشتند، باز هم باید گفت که اسیر نشانیهای غلط نشوند، و گفتمان انتخاباتی خود را کماکان، در خط (1) مواجهه کارآمد با تحریمها و ترویج عملی اقتصاد مقاومتی، (2) گسترش اشتغال با حمایت واقعی و حساس از واحدهای تولید محلی و کوچک، (3) تولید راه حلهای واقعی برای مسائل اقتصادی مردم عادی در کف زندگی روزمره، (4) طرح راه حل تهدیدهای محیطی معطوف به ایران و ممالک شیعی، و همچنین، شماری از مسائل اجتماعی مهم مانند (5) حاشیه نشینها، (6) نبود نفس و وفور گرد و خاک، (7) محیط زیست، (8) زنان سرپرست خانوار، (9) دشواری ازدواج، (10) شیوع اعتیاد، و ... .
■ هوالعلیم
استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
ارسال نظر