به گزارش پارس به نقل از تسنیم، عبدالباری عطوان تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقاله جدید خود در روزنامه اینترنتی رأی الیوم نوشت که تصمیم پارلمان پاکستان که بعد از 5 روز رایزنی در داخل دولت این کشور به ریاست نواز شریف انجام شد و بر بی‌طرفی اسلام آباد در جنگ کنونی موجود در یمن تأکید کرد، شوکی برای رهبران عربستان سعودی بود که همواره بر روی متحد پاکستانی خود به عنوان قدرت نظامی قابل اتکا در زمان بحران‌ها تکیه داشتند، این در حالی است که هیچ بحرانی برای عربستان سعودی از دیدگاه ما خطرناک‌تر از بحرانی که این کشور به آن کشانده شده، نیست. درست مانند صدام حسین رئیس‌ جمهور اسبق عراق که در دام کویت گرفتار شد، البته در این دو مورد برخی تفاوت‌ها وجود دارد که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت، تفاوت‌هایی که البته الان جایی برای بررسی آن‌ها وجود ندارد.

تصمیم پاکستان با نظر تمامی عناصر پارلمان مطرح شده و همگی آن‌ها به عدم پاسخ مثبت به درخواست دولت برای اعزام نیروهای این کشور به یمن رأی دادند، چنین اجماعی در پارلمان پاکستان نادر است، این نشان می‌دهد که تمامی گزارش‌هایی که از احتمال فروش "بمب اتمی آماده انفجار" از سوی پاکستان به عربستان سعودی به عنوان واکنش ریاض برای دستیابی احتمالی تهران به سلاح هسته ای مطرح بود، احتمالاً مبالغه ‌آمیز است. البته ما پیشتر این نکته را می‌ پذیریم که عربستان سعودی تأمین کننده اصلی برنامه هسته ‌ای پاکستان بوده و کمک ‌های مالی گسترده به دولت این کشور برای تحقق بازدارندگی هسته‌ای در برابر هند ارائه کرد.

اعلام بی ‌طرفی پاکستان که مبتنی بر ترکیب طائفه‌ای موجود در این کشور است و شیعیان آن حدود 20 درصد از مجموع ساکنان آن را تشکیل می‌دهند ، شاید بتواند دولت ‌های دیگر نظیر ترکیه و مصر را به اتخاذ موضعی مشابه یعنی عدم مداخله نظامی در بحران یمن در کنار متحد سعودی تشویق کند.

نکته قابل توجه این است که رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه تلاش زیادی برای عدم سخن گفتن از جنگ در یمن در جریان سفر اخیر خود به تهران داشت و در کنفرانس مطبوعاتی با حسن روحانی همتای ایرانی خود تنها بر نحوه توسعه حجم تبادل تجاری بین 2 کشور به بیش از 30 میلیارد دلار متمرکز شد.

رئیس‌جمهور ترکیه هیچ جنگنده ای را به یمن نفرستاده و تا زمان نگارش این مقاله هیچ تعهدی به مشارکت در هر جنگ زمینی در یمن نداده است، اما چندین بار از ضرورت توسل به گفت‌وگو برای رسیدن به راهکار حل سیاسی بحران یمن سخن گفته، البته این‌ها سخنانی عمومی است که در عمل معنای زیادی از آن برداشت نمی‌شود.

شاید موضوع مصر نیز در ابهام و پیچیدگی کمتر از ترکیه نباشد، گرچه بخشی از این ابهام در جریان اعلام مشارکت جنگنده‌های مصری در حمله به مواضع ائتلاف حوثی ها که دیروز از سوی احمد العسیری سخنگوی ائتلاف جنگ بر ضد یمن از بین رفت، اما این اولین مشارکت مصر در حملات هوایی بعد از ورود این حملات به هفته سوم بود.

در مورد مواضع مصر نسبت به جنگ یمن اختلاف نظر وجود دارد، برخی دیدگاه‌ها تأکید دارند که عبدالفتاح السیسی رئیس‌جمهور مصر یک هفته پیش با فرماندهان ارتش این کشور و اعضای شورای نظامی دیدار داشت و موافقت آن‌ها برای مداخله زمینی در یمن بر اساس قانون اساسی این کشور - که در صورت عدم وجود پارلمان تصمیم‌گیری در این رابطه را به دولت واگذار کرده‌- به دست آورده است. دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که معتقد است السیسی که در شبه جزیره سینا با یک جنگ واقعی و تهدیدات امنیتی و نظامی خطرناک برای کشورش در قبال هرج‌ و مرج در لیبی و همچنین نفوذ عناصر تروریستی از بخش‌های مختلف لیبی و نزدیکی مرزهای مصر و مراکش روبرو است،  در زمینه ورود به جنگ عربستان سعودی در یمن تردید دارد، به ویژه اینکه بیشتر افکار عمومی مصری ها به علت کابوس‌ های باقی ‌مانده در ذهن مردم این کشور در تجربه سال 1962 که در جریان آن بیش از 15 هزار نظامی مصری کشته شدند، با این مداخله موافق نیستند.

از سوی دیگر مشکل است که ایران از حمایت از حوثی ها و متحدان خود دست بردارد، به ‌این ‌ترتیب هر روزی که از عملیات طوفان قاطع می‌گذرد، اوضاع در یمن و حتی کل منطقه پیچیده‌تر می‌شود و عناصر انسانی زیاد تری در معرض کشتار قرار می‌گیرند و ثروت‌های مادی و انسانی آن‌ها به هدر می‌رود.

من معتقدم که ما در برخی زمان ها به باور توهم توطئه تمایل پیدا می‌کنیم، اما اعتقاد دارم که تلاش‌هایی برای تسلط بر حدود 2000 میلیارد دلار از درآمدهای مازاد نفتی کشورهای حاشیه خلیج فارس که در صندوق‌های مالی و سرمایه‌گذاری در غرب ذخیره ‌شده، انجام می‌شود و این جنگ کوتاه‌ ترین راه برای رسیدن به هدف است.

این بار توطئه کنندگان همان‌هایی هستند که بر ضد عراق و سودان ولیبی و سوریه توطئه کردند و حال نوبت عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس شده تا از طریق یمن در این توطئه گرفتار شوند.