از ژنو تا مسقط؛ از مسقط تا امروز
17 ماه مذاکرات ايران و 1+5 در دولت يازدهم و راهبردهاي آينده/ از وين تا امروز؛ تغيير کلي مواضع آمريکا
هرچند آن ها در مسقط فقط درباره ظرفيت غني سازي تغيير موضع دادند، اما بعد از وين و قبل مونيخ، اعلام کردند که فردو و آب سنگين را هم قبول ندارند
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- عبدالهي- مدير مسئول روزنامه خراسان که در جلسه انجمن اسلامي مهندسان خراسان رضوي حضور يافته بود، با ارائه تحليلي درباره 17 ماه مذاکرات هسته اي ايران و 1+5 از آغاز دولت يازدهم تا امروز، پيش بيني خود را درباره آينده اين مذاکرات ارائه کرد. «محمد سعيد احديان» همچنين با ارائه پيش بيني خود درباره آينده مذاکرات، پيشنهادهايي را براي رسيدن به توافق، تحت عنوان ضرورت هاي راهبردي، ارائه کرد. مشروح اين تحليل در ادامه آمده است.
رويکرد «آرمان خواهي واقع بينانه» به توافق هسته اي
نگاهمان اين است که موضوع توافق هسته اي را با رويکرد «آرمان خواهي واقع بينانه» مورد بررسي قرار دهيم. مسئله هسته اي به دلايل مختلف، از حيث منافع ملي براي ما يک آرمان است.
از طرف ديگر واقعيت هاي قابل اعتنايي در مسير رسيدن به اين آرمان وجود دارد که نمي توان آن ها را ناديده گرفت، چرا که نديدن اين واقعيت ها و آرمان گرايي صرف، سبب مي شود که به تعبير مقام معظم رهبري، به توهم برسيم و نتوانيم راه رسيدن به آرمان ها را هموار کنيم. بنابراين ما با رويکرد آرمان خواهي واقع بينانه به موضوع توافق هسته اي نگاه مي کنيم. در بررسي روند طي شده در دور جديد مذاکرات، اين بازه زماني 17 ماهه را به چند دوره تقسيم مي کنيم.
دوره اول: از ابتداي دولت يازدهم تا توافق ژنو؛ دوره تغيير فضا
به طور کلي مي توان اين دوره را دوره تغيير فضا نام گذاري کرد. دوره اي که تصوير ايران در جامعه بين المللي به طور جدي تغيير کرد. البته منظور از جامعه بين المللي همه دنيا نيست بلکه منظور کشورهايي است که طرف مذاکره با ايران هستند. در اين دوره تصوير ايران نه فقط در ذهن مسئولان کشورهاي اروپايي و آمريکا، بلکه در ذهن نخبگان اين کشورها نيز تغيير کرد. تصور عمومي و قابل اعتناي اين کشورها پيش از اين معادله اين بود که ايران به دنبال مذاکره، توافق و نتيجه گيري نيست که قطعا تصور اشتباهي بود.
استفاده از فرصت تغيير دولت
در هر صورت، اواخر اين دوره زماني بود که ما به خواسته هاي فني مان در فناوري هسته اي رسيده بوديم و به تغيير فضا نياز داشتيم. با روي کار آمدن دولت جديد، زمينه مناسبي براي نظام ايجاد شد و رهبر انقلاب به خوبي از فرصت تغيير دولت براي تغيير فضاي بين المللي استفاده کردند. مطرح شدن رويکرد «نرمش قهرمانانه» ادبيات، رفتار و اقدامات دولت جديد، در طي شدن روند مورد نظر موثر بود و به خصوص معتقدم اجازه رهبري براي مذاکره محدود با آمريکا، در روند تغيير فضاي بين المللي موجود نقش کليدي داشت. پيش از اين، اجازه علني مذاکره مستقيم با آمريکا وجود نداشت و اگر مذاکره اي در کار بود، به صورت غيرعلني انجام مي شد اما در اين دوره اجازه علني براي مذاکره با آمريکا داده شد. هرچند که بايد به اين نکته اشاره کرد که اين اجازه تا آن ميزاني که انجام شد نبود، اما در اندازه کمتر از آن اجازه داده شد.
توافق ژنو؛ قابل دفاع اما نه در حد بزرگنمايي
نتيجه اين دوره اين بود که به توافق کلي که همان توافق ژنو است، دست يافتيم. وارد جزئيات اين توافق نمي شوم و به اين مقدار بسنده مي کنم که اين توافق، راه را براي ادامه مذاکرات باز کرد. توافق ژنو از حيث حقوقي و فني، توافق نامه اي چندان عالي نبود با اين حال نکات خيلي خوبي هم داشت و از حيث سياسي فرصت بسيار خوبي را فراهم کرد. در مجموع مي توان از توافق ژنو دفاع کرد اما نبايد درباره آن بزرگنمايي کرد.
دوره دوم: از ژنو تا مسقط؛ مذاکرات فني و چانه زني
دوره دوم به دوره بعد از توافق ژنو تا قبل از مذاکرات مسقط مربوط مي شود. اين دوره را مي توان دوره مذاکرات فني و چانه زني براي حل مسئله دانست. در اين بازه زماني بود که طرفين مذاکره براي يافتن راه وسط و مورد توافق طرفين، که هم ايران، هم اروپايي ها و به ويژه آمريکا بتوانند به خواسته هاي منطقي خود برسند، به مذاکرات فني و چانه زني پرداختند تا راه حل هاي فني مورد توافق طرفين مشخص شود و با استفاده از اين راه حل ها، هر طرف براي گرفتن امتياز بيشتر از طرف مقابل تلاش کند.
در اين شرايط از يک طرف ما مي خواستيم فناوري هسته اي و غني سازي داشته باشيم و از طرف ديگر آن ها به دنبال راه حلي بودند تا علاوه بر لحاظ شدن خواسته ها براي داشتن اين فناوري، منطق آن ها هم اعمال شود و امکان توليد سلاح هسته اي وجود نداشته باشد. تحقق اين خواسته ها به مذاکرات فني و گسترده اي نياز داشت. اين که غني سازي با چه تعداد سانتريفيوژ شروع شود و روند کامل شدن آن تا چه مدتي به طول بينجامد يکي از موارد مورد بحث بود.
ميزان نياز ايران به غني سازي و همچنين موضوع آب سنگين اراک هم از ديگر موارد مذاکرات بود. بد نيست براي آگاهي بيشتر به اين نکته اشاره کنم که خروجي آب سنگين، پلوتونيم است که از آن براي توليد بمب اتم استفاده مي شود؛ به همين دليل آب سنگين اراک موضوع حساسي در مذاکرات است اما از طرف ديگر، داشتن آب سنگين، در حقيقت عمليات پيشرفته هسته اي است که اگر آن را نداشته باشيم از صنعت هسته اي عقب خواهيم ماند و اين صنعت در رقابت با ديگران اقتصادي نخواهد بود لذا به آن نياز داريم. به همين دليل حتما بايد درباره آن راه حلي پيدا مي شد.
«فردو» مصداق شفاف زياده خواهي آمريکايي ها
پيدا کردن راه حلي براي آب سنگين اراک با توجه به دليلي که ذکر شد منطقي است اما مسئله فردو نشان دهنده زياده خواهي آمريکايي ها در مذاکرات است زيرا آن ها مي گويند از فردو استفاده نکنيد. دليل اين خواسته هيچ نسبتي با تسليحات نظامي ندارد بلکه دليل اين است که سايت فردو از نظر جغرافيايي به گونه اي است که امکان حمله و بمباران از سوي آن ها وجود ندارد لذا آنها مي گويند فردو نداشته باشيد چون ما نمي توانيم به آن حمله کنيم. در عين حال در اين دوره در نهايت درباره فردو نيز طرفين به توافق رسيده بودند اما در ادامه اين توافق شفاهي ناديده گرفته شد. يکي ديگر از موضوعات اين دوره از مذاکرات، مسئله تحريم ها بود هرچند که درباره آن مذاکرات مختصري انجام شد.
نتيجه دوره دوم: توافق در 3 محور اصلي
در مجموع در دوره بعد از توافق ژنو و فرصت مذاکره فني و چانه زني، آمريکايي ها و ايراني ها توانستند در 3 محور «ظرفيت غني سازي»، «آب سنگين» و «فردو» مواضعشان را به هم نزديک و تا حدودي مسئله را حل و فصل کنند. اخبارهاي موثق بيانگر آن است که تا قبل از مذاکرات مسقط، در موضوع آب سنگين کاملا به توافق رسيده بوديم و راهکاري پيدا شده بود که هم آب سنگين ايران موجوديت داشته باشد و هم ميزان توليد پلوتونيم به اندازه اي نباشد که امکان توليد بمب وجود داشته باشد. بنابراين مسئله آب سنگين از پرونده کنار گذاشته شد. موضوع فردو هم حل شده بود. ما کمي عقب نشيني کرديم و درخواست آن ها را براي خارج کردن بخشي از تاسيسات سايت فردو پذيرفتيم، با اين شرط که امکان ادامه تحقيقات در اين سايت را داشته باشيم. همه اين مسائل در مذاکرات شفاهي حل شده بود و آمريکايي ها توافقات را پذيرفته بودند. آن ها درباره ظرفيت غني سازي ايران حتي درباره 7000 سانتريفيوژ هم صحبت کردند و مسائلي مطرح شد اما در داشتن 4500 سانتريفيوژ به طور کامل توافق شده بود، البته تا آن زمان درباره تحريم ها صحبت جدي نشده بود و اين يکي از اشتباهات ديپلماسي در اين دوره بود.
طرفين مذاکرات به اندازه اي که درباره مسائل فني مورد مطالبه آمريکايي ها صحبت کردند به موضوع تحريم نپرداختند و آن را در دستور کار قرار ندادند تا اين که زمان مذاکرات مسقط فرا رسيد. با بررسي روند طي شده تا اين مرحله، به نظر مي رسيد آمريکايي ها در موضوع تحريم ها، ما را از نظر ديپلماسي بازي دادند. تا قبل از مذاکرات مسقط، راه حل فني براي برطرف شدن مشکل ما و آمريکا پيدا شده بود و اين دستاورد بزرگي بود.
دليل اين ادعا اين است که در حال حاضر همه دست اندرکاران مذاکرات و انديشمندان اروپايي مي دانند که امکان دستيابي به راه حل فني وجود دارد و اين دستاورد مهمي است. زيرا پيش از اين مرحله هميشه صحبت هاي کلي مطرح و در نهايت ايران به همکاري براي رسيدن به توافق متهم مي شد. اتفاق دوم اين بود که زمينه براي اتخاذ تصميم سياسي فراهم شد تا طرفين از نظر سياسي به اين نتيجه برسند که آيا مايل به انجام توافق هستند يا خير؛ اما اتفاق سوم اين بود که فرصت کافي براي بحث بر سر تحريم ها وجود نداشت.
دوره سوم: مسقط تا وين؛ سردي مذاکرات
مذاکرات مسقط / تغيير مواضع آمريکا
قرار شد جلسه مسقط برگزار شود و اين اميدواري جدي وجود داشت که قبل از مذاکرات وين، اين جلسه به عنوان پيش جلسه نهايي باشد و با ميانجيگري پادشاه عمان کار تمام شود. اما در مسقط، ناگهان آمريکا مواضعش را به طور کامل تغيير داد و تمام تفاهمات قبل را کنار گذاشت. اولين عقب نشيني اين بود که ظرفيت غني سازي را با وجود توافق بر سر 4500 سانتريفيوژ به 1500 سانتريفيوژ تقليل داد. درباره آب سنگين اراک موضوع جديدي مطرح نشد، اما درباره تحريم ها اعلام کردند که ما تحريم ها را بر نمي داريم و تنها آقاي رئيس جمهور (اوباما) قول شفاهي مي دهد که اگر شما درست عمل کنيد دليلي براي مخالفت کنگره با برداشتن تحريم ها وجود ندارد که روشن است قول شفاهي اوباما را حتي خود آمريکايي ها هم قبول ندارند چه برسد به ما. بنابراين در مسقط، ورق مذاکرات برگشت و دوباره اختلاف نظرها ايجاد شد. در اين قضيه البته برخي اين گونه تحليل کردند که آمريکا براي داشتن قدرت چانه زني در روز آخر، اين تغيير موضع را داشته است که در دور آخر مذاکرات مجبور نشود امتياز بيشتري دهد و اگر نياز شد در نهايت به شرايط توافق قبلي بازگردد؛ اما من مخالف اين نظر هستم چون در وين نشان دادند که به هيچ وجه به دنبال تفاهم نبودند. بنابراين مذاکرات مسقط برخلاف پيش بيني هاي مثبت نسبت به آن، با تغيير مواضع آمريکايي ها به طور کامل تغيير جهت داد و شرايط متفاوتي را به وجود آورد.
پس از مسقط، دو طرف خود را براي مذاکرات وين آماده مي کردند. در مذاکرات وين، ايران و آمريکا فقط چند جلسه مختصر با هم داشتند، شرايط به سردي پيش مي رفت و حرف ها فقط در حد اعلام موضع بود. علت هم مشخص بود، زيرا آمريکايي ها براي مذاکره نيامده بودند و برداشتشان اين بود که طرف ايراني در وين عقب نشيني مي کند و چاره اي جز اين ندارد. آن ها هم مواردي مانند موضوع اراک را براي خود نگه داشته بودند که در صورت ضرورت درباره آن کمي عقب نشيني کنند اما در مقابل، تحريم ها را بر ندارند.
نتيجه وين؛ آمريکا به عنوان مقصر عدم توافق قلمداد شد
نکته قابل توجه اين که شرايط در وين به گونه اي بود که به گفته آقاي ظريف مذاکرات چند بار تا مرحله اعلام شکست پيش رفت و تيم ايراني قصد ترک جلسه را داشت، اما در نهايت بعد از اين که طرف مقابل متوجه شد که ايران حاضر به عقب نشيني نيست و حتي حاضر است مذاکرات به شکست بينجامد، پيشنهاد کرد که مذاکرات تمديد شود. در وين، پيشنهاد تمديد مذاکرات، از سوي آمريکا بود و ما پيشنهاد جدي در اين خصوص مطرح نکرديم. نتيجه فرآيند طي شده از مسقط تا وين اين بود که آمريکايي ها به عنوان مقصر به توافق نرسيدن قلمداد شدند و اين براي ما دستاورد بسيار خوبي بود. حتي اروپايي ها و انديشمندان آن ها که طرف مذاکرات بودند، متوجه اين موضوع شدند که آمريکايي ها مخالف توافق اند.
اوباما مشتاق توافق نبوده و نيست
نتيجه دوم اين که در داخل کشور خيلي ها فهميدند- و خيلي ها نيز اگر چشم هايشان را خوب باز کنند مي فهمند- که اوباما هم چندان مشتاق به نتيجه رسيدن مذاکرات نيست. در داخل کشور اختلاف سليقه جدي در اين موضوع وجود دارد. برخي معتقدند اوباما به دنبال نتيجه گرفتن از مذاکره با ايران است و برخي امثال بنده هم معتقدند اگرچه اوباما براي رسيدن به توافق بي ميل نيست اما اين طور هم نيست که مشتاق اين اتفاق باشد و بپذيرد که هزينه هاي سنگين را تحمل کند و امتيازات زيادي به ايران بدهد. اگر اوباما واقعا به دنبال توافق بود، قبل از اين که کنگره جمهوري خواه آمريکا کار خود را آغاز کند، توافق را به سرانجام مي رساند و اين خود بهترين دليل است مبني براينکه اوباما مشتاق توافق نيست. طبيعتاً وقتي در آن زمان حاضر به انجام اين کار نشد، ديگر با سر کار آمدن کنگره جديد بعيد است امتيازي به ايران بدهد تا توافق صورت بگيرد.
2 نقطه نگراني مذاکرات وين
مذاکرات وين داراي 2 نقطه نگراني هم بود. مورد اول اين که اگر در آن زمان مذاکرات با اعلام شکست پايان مي پذيرفت، قطعا آمريکايي ها به عنوان مقصر به نتيجه نرسيدن مذاکرات معرفي مي شدند؛ چون مواضعشان را کاملاً تغيير داده بودند. اما در شرايط فعلي مقصر شکست معلوم نيست. مورد دومي که مي توان آن را يک نقطه ضعف ناميد اين است که متاسفانه تيم هسته اي ما در وين توافق دو مرحله اي را پذيرفت. همان موضوعي که چندي قبل رهبر معظم انقلاب نسبت به آن موضع مخالف خود را اعلام کردند و آن را منتفي دانستند. روش آمريکايي ها در اين قبيل مذاکرات اين گونه است که براي شرايط مختلف نقشه هاي مختلف طراحي کرده اند. يعني از قبل مي دانند که مي خواهند چه کاري انجام دهند. به همين دليل، در مذاکرات وين زماني که پيشنهاد تمديد مطرح شد، در کنار آن، دو مرحله بودن رسيدن به توافق هم گنجانده شد و ما پذيرفتيم. برداشت من اين است چون اين پيشنهاد در لحظات آخر مذاکرات مطرح شد و تيم ايراني براي اين پيشنهاد تحليل ديگري نداشت، بازي دو مرحله اي را پذيرفت، هرچند که بعد فهميديم اين بازي يک طرف باخت است و در اين شرايط ما بازنده مي شويم.
دوره چهارم: از وين تا امروز؛ تغيير کلي مواضع آمريکا
مرحله بعد مربوط به بررسي روند مذاکرات از وين تا امروز است که همچنان از تغيير مواضع آمريکايي ها حکايت مي کند.
هرچند آن ها در مسقط فقط درباره ظرفيت غني سازي تغيير موضع داده بودند، اما بعد از مذاکرات وين و تا قبل از مذاکرات مونيخ، اعلام کردند که فردو و آب سنگين را هم قبول ندارند. البته در مورد تحريم ها چراغ سبزهاي کوچکي نشان داده اند. هرچند که اين چراغ سبزها تا زمان رسمي شدن و قيد شدن در توافق نامه قابل اعتماد نيست.
تدبير رهبري در خنثي کردن حربه توافق دو مرحله اي
نکته ديگر اين که توافق دو مرحله اي، فضاي سياسي سنگيني ايجاد کرد که به لطف الهي، رهبر انقلاب هم بازي دو مرحله اي را به طور کامل تغيير دادند. دليل اين اقدام ايشان هم واضح است. اگر توافق سياسي صورت بگيرد، فضا به گونه اي خواهد شد که شما ديگر نمي توانيد با توافق نهايي مخالفت کنيد. با توافق سياسي، ديگر نمي توان با جوسازي داخل و خارج از کشور مقابله کرد.
ارسال نظر