حالا نوبت به نوبخت رسید!
آنها که سرشان به تقسیم دلارهای سبز بر پیکر نحیف ریال گرم است، چنین میاندیشند که این همه نهاد نظارتی - از دستگاه قضا گرفته تا دیوان محاسبات و سازمان بازرسی و وزارت اطلاعات - مگر در خواب بودهاند که نیمی از خزانه کشور با کاروان ۲۲ میلیارد دلاری از مقابل چشمان آنها به خارج رفته و خبری از آن بازنیامده است؟
به گزارش پارس به نقل از فارس ؛ هر چه که پیش تر می رویم، نزدیکی رابطه دولت یازدهم با دهم به گزینه «تنفر و عشق» بیش تر می شود. ظاهر امر آن است که دولتمردان جدید از آنچه که دولت سابق در پهنه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دنبال می کرد و به اجرا درآورده است، منزجر و متنفر و نالانند. تقریباً هر مشکل و معضلی در کشور - حتی جدیدالحدوث! - در لسان سرجنبانان دولت یازدهمین، ریشه در عملکرد اسلاف نهم و دهمینی دارد که به تعبیر آنها دست بر کمر زده و منابع کشور را به باد فنا داده اند. احمدی نژاد رئیس سابق دستگاه اجرایی نیز، در ادبیات ساربانان کاروان تدبیر و امید، به مثابه ناخدای کشتی شکسته ای است که می توان جرائم عالم را «من الازل الی الابد» بدو نسبت داد و هر چه قصور و تقصیر بر ذمه بنی آدم است، بر گرده او بار کرد.
اما این تنها یک سوی صحنه و یک روی سکه است. طرف دیگر ماجرا «عشق» بی حد و حسابی است که دولتمردان ارشد کنونی به احمدی نژاد می ورزند! عشق به ادبیات و شیوه ای که رئیس جمهور سابق، بدان سیاست می ورزید و سخن می گفت. فی الواقع، اگر برخی چهره های مشهور دولت یازدهم را بزرگترین میراث داران معنوی و سیاسی احمدی نژاد بنامیم، سخن به گزافه نگفته ایم.
آن لقلقه زبان «بگم بگم»، آن خط قرمز باطل کننده همه کارها و اقدامات مسئولان قبل و آن فهرست مشهور مفسدانی که در جیب احمدی نژاد بود و هیچ گاه بیرون نیامد؛ اکنون با همان شیوه بر زبان برخی دولتمردان کنونی ساری و جاری است، بی هیچ ذره ای کم و کاست. گویی روح ناآرام احمدی نژاد در کالبد این به ظاهر مخالفان و منتقدان او حلول کرده است تا کار ناتمام او را به فرجام و کشتی شکسته او را به سرمنزل مقصود رسانند.
نشان «عشق به شیوه احمدی نژاد» بدان نشان، که همین چند ماه پیش، وزیر اقتصاد دولت تدبیر و امید اعلام کرد، فسادی معادل ۱۲ هزار میلیارد تومان در شبکه بانکی کشور رخ داده است.گرچه این خبر بلافاصله از جانب رئیس بانک مرکزی تصحیح شد و کل ماجرا به ۷۰ میلیارد تومان تقلیل یافت اما دود دوسیه فساد مشکوک الحالی که وزیر محترم افشا نمود، هنوز چشمان ملت را می آزارد و عده زیادی در شمارش رقم صفرهای آن فرومانده اند.کسی هم تا به امروز نگفته است که اگر آن فساد با آن صفرهای طولانی و مکرر به وقع پیوسته، خاطیان و متهمان که بوده اند و فرجام کار آنها چه بوده است؟
اما پرونده ای که معاون اول روحانی بر این منوال گشود، تراز کار را بسیار فراتر برد. اسحق جهانگیری چندی پیش در سفر به دیار قزوین اعلام کرد که ۲۲ میلیارد ارز از کشور خارج شده و برنگشته است. برای آنان که سری در حساب و کتاب و امور مالیه دارند، ۲۲ میلیارد دلار رقمی نیست که به راحتی بتوان از آن گذشت یا خطای محاسباتی را در قبال آن پیش کشید. فی الواقع پای نیمی از بودجه کشور در میان است! آقای معاون اول اما، نهایت این پرونده و مقصد آن ۲۲ میلیارد دلار را تا به امروز روشن نکرده است ولی آنها که در شبکه های مجازی هنوز هم سرشان به ضرب و تقسیم آن دلارهای سبز بر پیکر نحیف ریال گرم است، در میانه شمارش صفرها، احتمالاً چنین می اندیشند که در این سرزمین، با این همه نهاد و دیوان فراخ و طویل نظارتی - از دستگاه قضایی گرفته تا دیوان محاسبات و از سازمان بازرسی گرفته تا وزارت اطلاعات - مگر همه در خواب بوده اند که نیمی از خزانه کشور با کاروان ۲۲ میلیارد دلاری از مقابل چشمان آنها به خارج رفته و خبری از آن بازنیامده است؟ و اکنون که نفر دوم دولت تدبیر و امید، احمدی نژاد وار، با افشاگری خود خواب از چشمان همه ربوده، چرا کسی پرچم رسیدگی به این پرونده ادعایی را بر فراز نمی کند؟
بهت سخنان جهانگیر دولت هنوز در ذهن ملت فروننشسته بود که پنجشنبه پیش، نوبت به «نوبخت» رسید تا معاون راهبردی رئیس جمهور، توسن افشاگری احمدی نژادی را چنان بتازاند که هیچ حریف و رقیبی به گرد پای او نرسد: «۷۰۰ میلیارد دلار را خوردند»!
در این دو روزه هنوز، تبدیل گران صفرهای دلار به ریال در شبکه های اجتماعی وارد عمل نشده و گویا آنها نیز از این پتک، در شوک و بهت به سر می برند. شاید جوانانی که دیگر ضرب و تقسیم این اعداد بر کل ملت به نوعی بازی و سرگرمی برای آنان تبدیل شده، هنوز هم نمی دانند که به کجای این ۷۰۰ میلیارد دلار، قبای ژنده خود را بیاویزند.
روزنامه دولت چند روز پیش، به قلم یک سخنگوی پیشین دستگاه قضا یادداشت ارزنده ای در باب «خسارت معنوی» منشتر کرده بود. مخلص کلام این مقام پیشین قضایی این بود که خسارت وارده به یک کشور تنها جنبه مادی ندارد بلکه یک جنبه مهم خسارت، معنوی است. بدان معنا که افراد مسئول، بعضاً با اظهارات و ادعاهای خود چنان ضربه مهلک و زیانباری به ساحت و آبروی کشور و نظام و مردم می زنند که با هیچ خسارت و زیان مادی قابل قیاس نیست.
بدون تردید، هیچ صاحب قلم و تحلیلی که دل در گرو بنیان های این نظام برآمده از خون های پاک و روح های مطهر دارد، با اصل مبارزه با مفاسد اقتصادی و ویژه خواری و تبعیض مخالف نیست. چه آن که فساد، خوره نظامات است و بذر یاس و نومیدی در دل ملت ها می کارد. جمهوری اسلامی نیز خود از بدو پیدایی تاکنون داعیه دار مقابله با فساد بوده و هست. اما بزرگترین ضربه را بر اصل مبارزه با فساد، ادعاهای بدون مبنا و شعارهای بی پایه و اساسی می زنند که ذهن و دل ملت را می لرزانند ولی چون پایه ندارند به فرجام نمی رسند و آنچه باقی می مانند سئوالات بی پاسخی است که روز به روز تلنبار شده و به غده ای چرکین بدل می شود. بسیاری از آنچه احمدی نژاد گفت، بر این نمط بود و اکنون اخلاف او در دولتی به ظاهر متفاوت، به همان شیوه ره می پویند.
تحلیل رسانه ها چنین می گوید که محمود احمدی نژاد، پای در رکاب کرده تا بخت خود را در میدان سیاست دوباره بیازماید. شاید لازم باشد کسی به او بگوید: آسوده بخواب! میراث داران تو بیدارند!
شاه خائن بود ؟!!!
مردم نادان و فرو مايه شايسته بيش از اين نيستند،حاكميت آلوده ايران را ويران كردند