در عین حال صحنه تحولات یمن سوالات متعددی به همراه دارد و چشم‌انداز آن را تحت تاثیر قرار داده است. در این خصوص نکته‌ها و گفتنی‌هایی وجود دارد:
1- گرایش انصارالله و کمیته‌های مردمی آن به توافق با نماینده دبیرکل سازمان ملل که ترتیبات متعددی شامل زمان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمانی و ترکیب دولت موقت را دربرمی‌گیرد، بیانگر آن است که رهبران انقلاب یمن عبور سریعتر از شرایط فعلی که توام با نوعی هرج و مرج است را اولین گام برای رسیدن به فرایند قانونی و اصلاح اساسی امور در یمن به حساب می‌آورند. رسیدن به فرمولی که در آن یک شورای 5 تا 7 نفره مرکب از رهبران مرکز، شمال و جنوب مسئولیت اداره نهاد ریاست‌جمهوری را بعهده بگیرد و یک نفر را بعنوان نخست‌وزیر موقت برای اداره امور تعیین کرده و کابینه توافقی را به وجود آورد، یک ابتکار متعلق به انصارالله به حساب می‌آید. چه این که انصارالله پیش از این و در زمان تصدی «منصور هادی» نیز در این مورد با هادی و نماینده دبیرکل سازمان ملل توافق کرده بود پس از کناره‌گیری منصور هادی از قدرت نیز انصارالله در 17 بهمن‌ماه طی بیانیه‌ای که به بیانیه قانون‌اساسی موسوم گردید، بر دولت توافقی و مشارکت همه گروه‌ها و طوایف تاکید کرده بود. در واقع توافق دیروز عبدالملک بدرالدین الحوثی با جمال بن عمر ادامه همان طرحی است که خود انصارالله ارائه کرده بود.
2- ورود دوباره جمال بن عمر به روند حل اختلافات پس از آن صورت گرفته است که شورای همکاری خلیج‌فارس از یک سو یمن را تهدید به تحریم اقتصادی و قطع کمک کرده و از سوی دیگر از شورای امنیت سازمان ملل درخواست کرده است که در امور یمن مداخله نماید این مسئله از دو منظر قابل ارزیابی است. از یک منظر می‌توان گفت ورود بن عمر پس از صدور بیانیه شورای همکاری خلیج‌فارس، نشان‌دهنده ارتباط میان عزیمت دوباره نماینده دبیرکل سازمان ملل و بسته تهدید شورای همکاری خلیج‌فارس می‌باشد و از این رو باید گفت شورای همکاری خلیج‌فارس که مداخله واقعی عربی در امور یمن را «غیرممکن» ارزیابی کرده، درصدد برآمده است تا از طریق مذاکره سیاسی، جنبش انصارالله را وادار به پذیرش خواسته‌های حداکثری یا حد میانی این شورا و غرب نماید. از این منظر توافق عبدالملک و بن‌عمر نوعی موفقیت نسبی برای شورای همکاری و غرب به حساب می‌آید. اما از یک منظر دیگر ورود دوباره بن عمر به پرونده یمن، پس از آن صورت گرفته است که این شورا به دلیل مخالفت روسیه و چین از اینکه جنبش انصارالله را محکوم کند و به مداخله مستقیم در امور یمن تهدید نماید، ناتوان بوده و با اعزام «نماینده سیاسی» بر رسیدن به راهی سیاسی تاکید کرده است. از این منظر از آنجا که جنبش انصارالله همواره بر توافق و راه حل سیاسی تاکید داشته، مذاکره بن عمر با نمایندگان سیدعبدالملک الحوثی، یک پیروزی چشمگیر برای جنبش انصارالله به حساب می‌آید.
3- بررسی‌ها بیانگر آن است که شورای همکاری خلیج‌فارس در جلسه طولانی پنجم بهمن‌ماه جاری - 25 ژانویه گذشته-، از گزینه مداخله نظامی چشم‌پوشی کرد. در این جلسه که با محوریت عربستان و امارات برگزار گردید، در مواجهه با جنبش انقلابی یمن سه راه‌حل مورد بررسی قرار گرفت. راه‌حل اول توسل به شیوه نظامی بود ولی سعودی‌ها به دلیل ضعف نظامی اعضای شورا در مقایسه با جنبش انصار‌الله، از این راه‌حل فاصله گرفته و در عین حال آن را به مداخله نظامی شورای امنیت سازمان ملل حواله دادند اما دو روز بعد باراک اوباما با صراحت اعلام کرد که از مداخله نظامی در یمن به عنوان راه‌حل حمایت نمی‌کند. پس کاملا واضح است که برخورد و مداخله نظامی در دستور کار شورای امنیت و یا شورای همکاری خلیج‌فارس قرار ندارد.
راه‌حل دومی که در شورا مورد بحث قرار گرفت «ایجاد اجماع بین‌المللی» علیه جنبش انصارالله بود. به این معنا که غرب و کشورهای عربی، یمن را «بایکوت» کرده و روابط خود را با این کشور قطع نمایند این فرایند از سوی آمریکا و عربستان کلید خورد و بعضی دیگر از کشورهای غربی و عربی نیز به آن پیوستند اما به یک وضعیت فراگیر تبدیل نشد و مضافا اینکه حتی آمریکایی‌ها نگفته‌اند که به دلیل تسلط جنبش انصارالله بر یمن سفارتخانه خود را تعطیل کرده‌اند. بلکه آن را به «شرایط ناپایدار» مرتبط نموده‌اند. این راه‌حل برای آن است که مردم یمن از آینده‌ای که برای رسیدن به آن به صحنه آمده‌اند، بترسند و شرایط پیش‌روی آنان تاریک جلوه داده شود.
راه‌حل سومی که در شورای همکاری مورد بحث قرار گرفت، برقراری تماس با انصارالله برای رسیدن به فرمول مشترک و با حد متوسطی از خواسته‌های عربی بود. جناح قطر، عمان و کویت این موضوع را مطرح کردند و البته با مخالفت تند پادشاهی بحرین و امارات مواجه شدند و نماینده عربستان سعودی این را موضوعی سخت معرفی کرد. با این وصف معلوم شد که تمایل به رسیدن به راه حل با حوثی‌ها در شورای همکاری خلیج فارس بیش از جنگ با آنان موضوعیت یافته است.
به نظر می‌آید شورای همکاری خلیج فارس و سه کشور آمریکا، انگلیس و فرانسه به ترکیبی از راه حل دوم و سوم فکر می‌کنند و معتقدند تأکید بر راه حل دوم می‌تواند توافق با جنبش انقلابی یمن را به صورت‌بندی مطلوبتری سوار نماید. اما از آن طرف جنبش انصارالله در مواجهه با طرح مداخله‌جویانه شورای همکاری و شورای امنیت بر عدم پذیرش مداخله خارجی تأکید کرده و از سوی دیگر با فعال نگه داشتن میادین و خیابانها و بخصوص با تداوم شرایط خاص در صنعا درصدد بر آمده تا سررشته تحولات در داخل یمن باقی بماند. قدر مسلم هفته‌های آینده- بین 2 تا 8 هفته- بسیار تعیین کننده خواهند بود.
4- قرائن و شواهد می‌گویند: آمریکایی‌ها بشدت از روند تحولات یمن هراسناک هستند. تعطیلی سفارت آمریکا و مهمتر از آن سوزاندن اسناد این سفارت‌خانه و حتی منهدم کردن سلاح‌هایی که در سفارت‌خانه داشتند، از شدت هراس آنان حکایت می‌کند. جالب این است که مقامات آمریکایی گمان می‌کردند در روز 22 بهمن -11 فوریه- به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سفارت آمریکا در صنعا مورد حمله قرار گرفته و ماجرای اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان 58 -4 نوامبر 79- تکرار می‌گردد! از این رو به انهدام هرآنچه که حساس بود، مبادرت ورزیدند! آمریکایی‌ها به این بسنده نکردند و مهمترین مرکز اطلاعاتی و جاسوسی و ضد جاسوسی خود در شبه جزیره که در صنعا پایتخت یمن مستقر بود را به مسقط پایتخت عمان منتقل کردند. بعضی از تحلیلگران این رخداد را «نگران کننده» ارزیابی کرده و آن را نشانه سخت‌تر شدن شرایط یمن و آغاز مداخله مستقیم نظامی آمریکا علیه انقلاب یمن ارزیابی نموده و البته برای آن یک سلسله شواهد تاریخی را نیز ذکر کرده‌اند. اما این روند از منظر دیگر هم قابل ارزیابی است. تعطیلی مرکز حساس اطلاعاتی آمریکا در صنعا از نومیدی آنان از روند تحولات یمن حکایت می‌کند و انهدام اسناد در سفارت آمریکا که عبدالملک الحوثی دو روز پیش آن را «جاسوسخانه» نامید، از ارزیابی آمریکایی‌ها مبنی بر غیر قابل مهار بودن انقلاب یمن حکایت می‌کند. تأکید چند روز پیش اوباما مبنی بر اینکه موافق اقدام نظامی علیه یمن نیست، برتری این ارزیابی را نسبت به ارزیابی قبلی نشان می‌دهد. این البته به آن معنا نیست که آمریکا با اعتراف به قدرت انقلاب اسلامی مردم یمن، از توطئه‌های مختلف از جمله توطئه امنیتی علیه آن اجتناب می‌کند بلکه می‌توان گفت آمریکا با ابراز ناتوانی از مداخله مستقیم نظامی به انواعی از مداخلات نظامی امنیتی غیرمستقیم علیه مردم مظلوم یمن روی می‌آورد. کما این که این روش در مواجهه با انقلاب ایران نیز دنبال شد.
5- تحولات شهر حساس «مأرب» به خوبی بیانگر آن است که به موازات به شکست کشیده شدن توطئه مستقیم نظامی غربی عربی، یک روند داخلی با پشتیبانی غرب برای به چالش کشیدن قدرت انصار‌الله در داخل شروع شده است. از حدود دو ماه پیش، حزب اصلاح یمن که به رغم آن که خود را اخوانی معرفی می‌کند، از سوی پادشاهی سعودی و آمریکا به طور جدی حمایت می‌شود، درصدد برآمد که مأرب را در مقابل صنعا علم کند. این جنبش با استفاده از نفوذ سنتی جریان اصلاح و حزب مؤتمر و خاندان صالح در این شهر اعتصاباتی را به راه انداخت و هم اینک تهدید کرده است که برای آزادسازی صنعا وارد عمل می‌شود اما تاکنون هیچ اقدامی در جهت ورود به صنعا انجام نداده است. حرکت احزاب اصلاح و مؤتمر و آل احمر در شهر مأرب را نیز باید در ادامه مصوبات جلسه 5 بهمن‌ماه  شورای همکاری خلیج‌فارس ارزیابی کرد اما در حالیکه انصار‌الله با صراحت از مشارکت دو جریان مؤتمر و اصلاح در روند سیاسی حمایت کرده و از آنان برای شرکت در گفت‌وگوهای مبتنی بر تعیین چارچوب اداره شرایط دوره گذار دعوت به عمل آورده است، صف‌بندی این جریانات در مأرب نمی‌تواند به جایی برسد چرا که خشونت‌طلبی مخالفان انصار با درایت یاران سیدعبدالملک بدرالدین متوقف می‌شود کما اینکه تاکنون اینگونه بوده است.