انقلاب اسلامی مردم
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، قاسم صفایی نژاد در وبلاگ خود نوشت:
نام ماه بهمن با دهه فجر انقلاب اسلامی ایران قرین است. از 32 سال پیش تا کنون از زوایای مختلف به این حادثه عظیم قرن بیستم اشاره شده است. یکی از این هزاران زاویه، مربوط به دیدگاه افراد مختلف در مورد عوامل بوجودآورنده این انقلاب رهاییبخش است. عدهای معتقد بودند و هستند که افراد بخصوصی این انقلاب را به پیروزی رساندند و دسته مقابل این انقلاب را متعلق به متن مردم میدانند.
در این میان از ابتدای انقلاب کسانی بودند که خود را صاحب انقلاب یا لااقل دارای سهمی در انقلاب میدانستند. این طرز تفکر از «یک عده گروهکیهای پرروی گستاخ» شروع شد و سپس به یک سری از احزاب غیردینی ابتدای انقلاب کشیده شد و پس از گذشت دههها، حتی این فکر به ذهن گروهی از افراد باسابقه انقلاب هم تسری پیدا کرد.
در پاسخ به این سؤال که این طرز فکر چقدر میتواند صحیح باشد، کافی است نگاهی به این جمله امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی بیندازیم؛ امام خمینی (ره) در سالگرد دهه فجر در همان سالهای ابتدایی انقلاب فرمودند:
«نباید این به ذهنمان خطور کند که این انقلاب را اشخاص انجام دادند؛ من هم همانقدر در این انقلاب نقش داشتم که عضوی از این جامعه هستم...»
امام راحل عظیمالشأن با وجود اینکه رهبری انقلاب اسلامی را به عهده داشتند، نقش خود را در حد عضوی از این جامعه میدانند و نه بیشتر!
مقام معظم رهبری نیز در تبیین صاحبان واقعی انقلاب، به نقش حضور مردم در پوک شدن نظام پادشاهی ایران اشاره میکنند و این حضور را ناشی از آگاهی اسلامی میدانند. نقش مردم آنقدر پررنگ بود که صاحبان انقلاب از دید هر انسان منصفی «مردم» نامیده شدند:
«نظام پادشاهى در ایران پوک شده بود. به خاطرِ چه؟ به خاطرِ حضور مردم. مردم به چه خاطر به میدان آمدند؟ به خاطر دین. چون شعار، شعارِ اسلامى بود؛ چون پیشوایان، پیشوایانِ اسلامى و روحانیونِ مورد اعتمادِ مردم بودند.
در بین مردم، کسان زیادى بودند که به روحانیون کمک مىکردند و به آنها مشورت مىدادند. حتّى در بعضى از شهرها، روحانیون را راهنمایى مىکردند. اما عامهى مردم و تودههاى میلیونى در سرتاسر کشور، چون مىدیدند در رأسِ علماى بزرگ و روحانیون موجّه، امام بزرگوار قرار دارند، که هم مرجع تقلید و هم روحانىاى در سطح عالى دینىاند، به صحنه مىآمدند. این انقلاب استثنایى، این گونه پدید آمد و به پیروزى رسید. به تعبیرى دیگر، انقلاب ما به برکت حضور مردم شکل گرفت؛ مردمى که حضورشان در صحنه، ناشى از اعتقادات دینى بود.
در آن روزگار، همهى سیاسیّون - حتى گروههاى پارتیزانى چپ؛ کمونیستها و التقاطیها که از زندانها یا بیرون زندانها با ما دوست و مرتبط بودند و با هم رفت و آمد داشتیم و ما با آنها جلسه مىگذاشتیم - یک صدا اعتراف مىکردند وضعیتى که در ایران پیش آمده است، جز به پیشوایى کسى مثل امام و جز با شعارهاى دینى، ممکن نبود پیش آید.
یکى از مطالبى که در باب انقلاب مىتوان گفت، این است. این، حقیقتى است که جلو چشم همه بود. هر کس هم اهل تحلیل باشد، غیر از این نمىتواند بگوید؛ چنان که در روزهاى اوّل، احدى جز این نمىگفت. فقط یک عدّه گروهکیهاى پُر روىِ گستاخ که چهار، پنج سال در زندان بودند و به برکت انقلاب و حضور مردم از زندانها نجات پیدا کردند، به محض خلاص شدن، پرچمهاى خود را جلو مردم برافراشتند. مردم هم پرچمهاى آنان را گرفتند، پاره کردند و به دور افکندند. گروهکها، از همان وقت با مردم بد شدند؛ از مردم روى گردان شدند؛ با مردم دشمنِ خونى شدند و در خانههاى مردم، در مغازههاى مردم و در میدانهاى تهران و شهرهاى دیگر، شروع به بمبگذارى کردند. جز اینها، یک عدّه آدمهاى لجوجِ لجبازِ حقناپذیر، حاضر نبودند حق را قبول کنند. و الّا هر کس که نگاه مىکرد، حقایق را مىدید.
البته این نکته را هم در کنار این مطلب بگوییم که عوامل بسیارى به پیروزى انقلاب کمک کرد. هر کس کلمهاى در باب انقلاب گفته بود، به قدر همان یک کلمه به پیروزى انقلاب کمک کرده بود. در این هیچ تردیدى نیست. اما کمک کردن به انقلاب به قدر یک کلمه، به قدر صد کلمه و به قدر یک کتاب، یک مطلب است و موج انقلاب راه انداختن، مطلب دیگرى است. اصلاً با هم قابل مقایسه نیست. البته این طور هم نیست که کسانى، به صرف گفتن کلمهاى در تأیید یا راجع به انقلاب، که فرضاً زمانى در جایى عنوان شده است، بگویند «پس ما هم جزو - مثلاً - برانگیزانندگان و رهبران این انقلابیم!» مثل آن مردى که ران ملخى در دیگ آش صد نفره انداخت و گفت: «حاجى؛ انا شریک!»
مسلّماً همهى آحاد مردم - مردمى که جان خودشان را در مقابل دشمن قرار دادند - صاحب این انقلابند. دیگر از این بالاتر چیست؟ گیرم که بنده هزار جلسه راجع به انقلاب صحبت کردم. مگر این صحبت به قدر جان یک انسان ارزش دارد؟! بدیهى است کسانى که در راه پیروزى انقلاب جانشان را تقدیم کردند، از ما جلو افتادند. اگر ما واقعاً بخواهیم منصفانه در این باره حرف بزنیم، باید چنین حرفى بزنیم. علىاَىّحال، حضور مردمى، حقیقتى در باب انقلاب است.» [1]
گروههای سیاسی باید بدانند که هر اعتقادی جز اعتقاد قلبی به ایفای نقش اصلی توسط مردم در به ثمر رسیدن انقلاب، سرنوشتی را مانند همان «آدمهاى لجوجِ لجبازِ حقناپذیر» برایشان رقم خواهد زد و بدانند با گذشت سالهای پیاپی، «این ملت نسبت به مبانی انقلاب عمیقتر، پختهتر و مجربتر» [2] میشوند و با پرچمهای برافراشته علیه جمهوری اسلامی، همانند 9 دی سال گذشته مقابله خواهند کرد.
پاورقی:
[1]- بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبههاى نماز جمعه 14/11/1373
[2]- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مردم شهرستان کازرون 16/2/1387
ارسال نظر