پارس بررسي مي كند:
نقطههای خیالی که تکنوکراتها به آن دل بستهاند/ نتيجه نفوذ افراد اتاق بازرگانی و میلیاردرهای تاجر در دولت
حضرات تکنوکرات و تاجر فراموش کردهاند که هیچ نظام و دولتی با بهبود روابط تجاری، توسعهیافته نشده است.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محمدپورغلامي- پیشتر در مطلبی نوشته بودم که تفکر حاکم بر دولت، تفکر خرج کردن از جیب «سیاست خارجی» برای «اقتصاد» است. همانی که از آن تعبیر به «سیاست خارجی توسعهگرا» میکنند. از این حیث، تز اقتصادی دولت هم «اقتصاد تجاری» است نه «اقتصاد تولیدی». در اقتصاد تجاری، اصل اساسی «روابط تجاری» است نه «روابط تولیدی». بنابراین دولت اساسا علاقه و تمایلی به «تولید» ندارد. پس اجرای «سیاستهای اقتصاد مقاومتی» که مبتنی بر «درونزایی» و «کار و تولید مضاعف» است هم در این دولت معنایی ندارد. این موضوع را به صراحت میتوان در گزارش جدید «پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی» ملاحظه کرد. آنجا که نوشتهاند:
«اگرچه به نظر میرسد پیگیری سیاستهای اقتصاد مقاومتی در شرایط تحریم برای جلوگیری از رکود اقتصادی و تبدیل تهدیدها به فرصتها بسیار مفید است، اما در عین حال برای نیل به رشد بالا و رونق پایدار اقتصادی و ایجاد اشتغال گسترده، کافی نیست. در این راستا مهمترین و مؤثرترین سیاست برای گشایش اقتصادی، اقدامات مؤثر در حوزه خارجی است. پیگیری سیاست خارجی که بتواند در عین حفظ حقوق اساسی کشور در موضوعات مورد مناقشه با غرب، تنش در روابط خارجی را کاهش دهد و فضای بینالمللی را به سمت کاهش و لغو تحریمهای اقتصادی پیش ببرد، بستر مناسب برای خروج از محدودیتهای فعلی اقتصاد را مهیا کرده و با تکمیل این فرآیند با سیاستهای اقتصادی مناسب امکان بازگشت رونق به اقتصاد کشور را فراهم میکند.»
نفوذ افراد اتاق بازرگانی (نهاوندیان) و میلیاردرهای تاجر (نعمتزاده) در دولت و به تبع آن حذف طرحهایی چون شبنم و افزایش بیرویه واردات به کشور، همگی حکایت از تز اقتصاد تجاری دولت دارد. از این زاویه، معلوم میشود که چرا دولت اساسا تمایلی به حذف یارانهی ثروتمندان و پردرآمدها ندارد. این افراد، «جامعه آرمانی» دولت محسوب میشوند. افرادی که باید چرخهای اقتصاد تجاری دولت را بچرخانند. برای این افراد تنها چیزی که اهمیت دارد «سود و منفعت مادی» بیشتر است. یعنی اصالت تجارت. به همین دلیل، دولت همهی کارهای خودش را تعطیل کرده و چشم امید به «توافق هستهای» بسته است. توافق هستهای یعنی بهبود روابط تجاری و سود بیشتر برای طبقه ثروتمند و نوکیسه.
اما حضرات تکنوکرات و تاجر فراموش کردهاند که هیچ نظام و دولتی با بهبود روابط تجاری، توسعهیافته نشده است. برعکس، برخی کارشناسان معتقدند اجرای چنین سیاستهایی، حتی نتیجه معکوس هم خواهد داشت.
نائومی کلاین در کتاب «دکترین شوک، ظهور سرمایهداری فاجعه» نشان میدهد که چگونه پیاده کردن طرحهای نولیبرالی تجویزشده از سوی IMF و World Bank سرنوشت کشورها را به قهقرا برده است. اما سوگمندانه آنکه «تکنوکراتهای مسلمان» همچنان دل به «نقطههای خیالی» بستهاند.
ارسال نظر