چرا منتقدان خود را متهم می کنیم؟
مدیرى که نقدپذیر است، قادر خواهد بود مشکلات موجود حیطه وظایف خود در محیط کارش را به راحتی برطرف کند، این در حالی است که اگر فردی که بر صندلی مدیریتی تکیه زده است خود را برتر و عاقلتر از دیگران بداند و با این رویکرد به خواسته ونظر دیگران توجه نکند به طور قطع نه خود وی و نه کارکنانی که او مسئولیت نظارت بر عملکرد آنها را برعهده دارد افراد چندان موفقی نخواهند بود.
به گزارش پارس؛ حمایت در مطلبی به قلم الهام صادقی در خصوص دلایل نقد پذیر نبودن نوشته است: نقدپذیر نبودن گلایهای است که بسیاری از ما آن را به دیگران وارد میکنیم، ایرادی که شاید خود نیز گرفتار آن باشیم، اما اینکه چرا یک فرد میتواند در چنین شرایطی قرار بگیرد که هرگونه گلایه از جانب دیگران را نوعی برخورد ناروا با خود دانسته و با رفتارهای حق به جانبانه با منتقدان خود برخورد یا دیگران را متهم به حسادت و... کند، موضوعی است که باید آن را ریشه یابی کرد.
فرهنگی که نهادینه نشده است
به طور قطع فردی که نقدپذیر نیست و هیچ انتقادی را بر نمیتابد ممکن است خواسته و ناخواسته در جریان زندگی نه تنها خود را دچار مشکلات زیادی کند بلکه اطرافیان خود را نیز به مخاطره بیندازد، اما چرا برخی از افراد با این شاخصه رفتاری بیگانه هستند موضوعی است که نیاز به بررسی و مطالعات جامعهشناسان و روانشناسان دارد.
از نظر ناصر قاسم زاد، دبیر انجمن حمایت از بهداشت و روان جامعه متاسفانه به دلایل زیادی فرهنگ نقد پذیری در جامعه ما نهادینه نشده است.
وی به می گوید: این امر باعث شده در بسیاری از روابط عادی روزانه شاهد بروز اختلافات و مجادلههای لفظی میان افراد باشیم، ضمن اینکه نبود چنین ویژگی موجب شده زمانی که برخی از افراد به جایگاه یا موقعیتی اجتماعی و مالی بالا دست مییابند، این تصور را داشته باشد که فردی کامل بوده و هیچ شخصی نباید با رفتارها و طرز فکر آنها مخالفت کند.
راهی برای پیشرفت حرفهای
واقعیت این است که بسیاری از افراد مخالفتها و توضیحات دیگران در مواجهه با نگرش یا رفتار خود را نوعی اهانت و توهین به خود میدانند، در حالی که چنین نگاهی موجب بروز سوء تفاهم در روابط خانوادگی یا اجتماعی شده و به نوعی برخورد ما با دیگران را نیز تحت تاثیر قرار میدهد، با وجود اینکه گاهی دقت به اظهار نظرهای دیگران میتواند از اتلاف هزینه، انرژی، رنجش اطرافیان ما جلوگیری کرده حتی اگر در مواجه با روابط شغلی ما باشد موجبات پیشرفت حرفهای ما را نیز فراهم آورد.
دیگر اینکه اگر ما همواره خود را نقد کنیم از نکاتی که قالب انتقاد به ما گوشزد میشود گلهمند و آزرده نمیشویم.
زمانی که فردی احساس میکند کامل شده است این حس نقطهای بر آغاز غرور، کبر و خودمحوری است.
شاید قاسم زاد با همین رویکرد توصیه میکند که افراد این بیت را سر لوحه کار خود قرار دهند، اینکه «تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم».
نردبان تعالی بخش
اگر تاریخ و فرهنگ ایرانی را هم مرور کنیم متوجه خواهیم شد در طول تاریخ دانشمندان و فرهیختگان جامعه که قشری فرهیخته و دارای جایگاه و پایگاه بالای اجتماعی بودهاند همواره سعی کردهاند از نقدهایی که به آنها میشود در جهت اصلاح بهبود رفتار شخصی و حرفهای خود بهره ببرند.
به باور امان الله قراییمقدم، آسیبشناس اجتماعی هم نقدپذیری شاخصه مهمی است که نه تنها میتواند بستر پیشرفتهای فردی را فراهم آورد بلکه وجود چنین خصلتی در یک جامعه موجبات رشد تعالی آن را نیز رقم خواهد شد.
این متخصص علوم رفتاری همچنین بر این نکته تاکید میکند که نداشتن فرهنگ نقد تنها مختص خانوادهها و روابط بین اعضای این نهاد اجتماعی نیست.
بلکه این رفتار در سطوح کلانتر مانند مراودات شغلی نیز قابل رویت است.
به عنوان نمونه برای همه ما پیش آمده است که روابط کاری کارمند و مدیران یا برخورد ارباب رجوع و کارمندان شاهد مشاجرات لفظی باشیم که به احتمال زیاد ریشه آن به ضعف در این خصلت رفتاری باز میگردد.
توجه داشته باشید مدیرى که نقدپذیر است، قادر خواهد بود مشکلات موجود حیطه وظایف خود در محیط کارش را به راحتی برطرف کند، این در حالی است که اگر فردی که بر صندلی مدیریتی تکیه زده است خود را برتر و عاقلتر از دیگران بداند و با این رویکرد به خواسته ونظر دیگران توجه نکند به طور قطع نه خود وی و نه کارکنانی که او مسئولیت نظارت بر عملکرد آنها را برعهده دارد افراد چندان موفقی نخواهند بود.
نگاهی به آیات و احادیث
با نگاهی به احادیث نیز متوجه خواهیم شد که انتقاد پذیری یکی از خصایصی است که در دین ما نیز بر آن تاکید شده است. به عنوان مثال امام هادی (ع) فرمودهاند: عتاب و انتقاد کلید گفتوگو است و عتاب بهتر از کینه بردل گرفتن است.
به زبان سادهتر میتوان گفت؛ گرچه عتاب و سرزنش و ملامت باعث گفتوگو و در مواردی بروز چالش در میان افراد است که به طور قطع با کمی صحه صدر و منطق حل خواهد شد، اما بهتر از نگفتن و به دل گرفتن و کینه ورزی افراد از یکدیگر است همچنین از امام جواد (ع) نقل شده است که مومن نیازمند سه خصلت است: توفیق الهی و واعظ درونی و قبول و پذیرش سخن از فردی که او را نصیحت میکند.
به عبارتی هر انسانی محتاج نصیحت پذیری بوده و انتقادپذیری مومنان سفارش بزرگان دین و مذهب است.
هیچ کس نباید خود را از نصیحت و انتقاد بینیاز بداند، زیرا که این شاخصه از نیازهای اساسی هر انسانی برای رسیدن به کمال است.
قرآن هم به عنوان کتاب راهنمای انسان در زندگی فردی و اجتماعی به همه مسائل مهم پرداخته است.
به عنوان نمونه میتوان به داستان آفرینش انسان است که در سورههای مختلف مطرح شده است.
در سوره بقره آیات ۳۰ تا ۳۷ به نکاتی اشاره دارد که ارتباط تنگاتنگی با انتقادپذیری و تحمل دیگری دارد.
خداوند با آنکه احاطه عملی کامل به هستی و آفریدههای خویش دارد اجازه انتقاد و طرح مسئله را میدهد.
در این داستان که خداوند خود گزارشگر مستقیم و بیواسطه آن است به این نکته اشاره میکند که فرشتگان رفتار خداوند را مورد ارزیابی و داوری قرار میدهند و از اینکه آفریدهای را میآفریند که خونریزی میکند و خشونت میورزد به نقد میکشند.
خداوند همه این انتقادات را گوش میدهد و بدانها پاسخهای منطقی و قانعکننده میدهد.
نقاد هم مهم است
از این موارد که بگذریم قاسم زاد به نکته دیگری نیز اشاره میکند که نباید آن را فراموش کرد.
اینکه انتقاد از یک رفتار یا عملکرد باید مبتنى بر قضاوت منصفانه و منطقی باشد، نقدى که سوگیرانه بوده یا براساس انصاف نباشد به طور قطع با واکنش فرد مقابل حتی واکنشهای تند وی مواجه خواهد شد.
براین اساس باید گفت شخصی که قصد دارد موضوع با برنامهای را نقد کند، در مرحله نخست باید این احساس را به طرف مقابل القاء کند که هدف وی تخریب و تضعیف نیست، بلکه نیتش خیرخواهانه است.
شاید به همین دلیل است که قرائی مقدم یکی از دلایل فرار افراد از نقدپذیری را ابراز برخی نقدهاى تخریبى و غیرمنصفانه میداند که نوعى هراس زدگى در مواجه با این برخورد را در جامعه رقم زده است.
با توجه به این اظهار نظرها و نگاهی اجمالی به آنچه در جامعه و تعاملات فردی و اجتماعی افراد رخ میدهد میتوان گفت اگر میخواهیم در جامعه به رشد، کمال و بلوغ دست یابیم، مواردی که عنوان شد باید به صورت همه جانبه و نزد عموم مردم و در سطوح مختلف تحصیلی مورد توجه قرار گیرد، باید آن را در دل خانواده، مراکز آموزش عمومی و عالی نهادینه و دنبال کنیم زیرا آنها نقطه شروعی برای فرهنگسازی در جامعه به شمار میروند.
ارسال نظر