پايگاه خبري تحليلي «پارس»- عبدالله گنجي- «در عالم نهضت‌هاي زيادي واقع شده است و انقلاب‌هاي بسيار، لكن اكثر نهضتي بوده است از ظالمي بر ضد ظالم ديگر، از يك ستمكاري براي ستمكار ديگر. نهضت‌ها همچون نبوده كه همه آنها نهضت‌هاي صحيح باشد، بلكه غالباً نهضت‌هايي بوده است كه يك رژيم ظالمي آمده است و رژيم ظالم ديگر را از بين برده است و خودش جايگزين آن مي‌شده است و به ظلم ادامه مي‌داده است... فرق است مابين قيام‌هايي كه براي خدا نباشد. قيام‌هايي كه براي منفعت دنيايي نباشد، براي غلبه يك كسي بر كس ديگري باشد، براي پيروزي يك قدرت بر قدرت ديگر باشد، اين قيام‌ها فرق دارد با قيامي كه لله باشد. آنها اين نكته را نمي‌دانستند كه قيام لله كيفيتش، ماهيتش با قيام‌هايي كه غيرخدايي باشد، هر چه باشد، اين با هم فرق دارد. قيام لله پشتوانه‌اش قدرت خداست...» (صحيفه امام، جلد 13، ص 137)

چند روز پيش و پس از مقاومت 50 ساله ملت و دولت كوبا، دولت امريكا اعلام كرد در سياست‌هاي خود در قبال كوبا تجديد نظر مي‌كند. امريكا اعلام كرد تحريم‌ها عليه كوبا بي‌فايده است و اين منازعه نفعي براي امريكا نداشته است. اگر چه نيت دولتمردان امريكا هنوز داراي زواياي پنهاني است كه قابل قضاوت نيست اما ارتباط گسترده و ايجاد سفارتخانه مي‌تواند زمينه‌سازي فروپاشي كم‌هزينه كوبا باشد. كما اينكه دو روز پس از اعلام اوليه، رئيس‌جمهور امريكا خواستار تغيير نظام سياسي كوبا شد. پس از اين اتفاق،‌ تحليل‌هاي مختلفي در ايران صورت گرفت و قرابت بينا ذهني بين ايران و امريكا و كوبا و امريكا موجب قضاوت‌هاي مختلفي شد. عده‌اي اين سياست امريكا را نتيجه مقاومت و ايستادگي كوبا دانستند و ادامه اين مشي در جمهوري اسلامي ايران را موجب تغيير سياست‌هاي امريكا اعلام كردند چرا كه تحريم 50 ساله كوبا بي‌فايده و در نتيجه موجب بازنگري در سياست‌هاي امريكا شده است اما دسته ديگري كه همه مشكلات كشور را در برقراري رابطه با امريكا قابل حل مي‌دانند، «الگوي كوبا» را براي حل منازعه ايران و امريكا پيشنهاد و اعلام كردند منازعه و مقاومت بي‌فايده است. 

ما هم بايد مثل كوبا عمل كنيم و از وضعيت موجود در امريكا استفاده و مسائل خود را حل كنيم. تعميم «الگوي كوبا» به انقلاب اسلامي مبتني بر آنچه در صدر اين نوشته از امام  نقل شد و همچنين مباني و خاستگاه انقلابي اسلامي، نوعي نگاه تقليل‌گرايانه به آرمان‌ها و جايگاه انقلاب اسلامي در جهان معاصر است. ممكن است در تعاملات و منازعات شكلي ايران و امريكا تشابهاتي با رفتار كوبا و امريكا باشد اما اين كجا و آن كجا. پيش از پرداختن به تفاوت‌هاي مبنايي و ماهوي، مي‌توان تشابهات شكلي و مشترك را اينگونه برشمرد: ايستادگي طولاني مدت دو دولت و دو كشور در مقابل امريكا قابل ستايش است. حفظ روحيه انقلابي و مردمي بودن مسئولان، مهاجرت اپوزيسيون دو كشور به امريكا، تك محصولي بودن دو كشور، ضديت با استكبار و امپرياليسم و زير بار سلطه غرب نرفتن و امريكا را رأس استكبار دانستن از جمله مشتركات ايران و كوبا در مقابل امريكا است. اما ماهيت حقيقي،‌ تفاوت‌هاي ماهوي در اهداف،‌ دلايل وقوع، خاستگاه قيام و ايدئولوژي مبارزه از جمله عوامل اساسي در تفاوت دو انقلاب است كه با استناد به سخنان امام (ره) در صدر اين نوشته آن را يادآور شديم. 

1- كوبا كشوري منزوي (انزواي جغرافيايي و جزيره‌اي در دريا) و داراي محدوديت سرزميني بدون عمق استراتژيك جهاني است حال آنكه ايران در قلب جهان اسلام واقع است و علاوه بر جهان اسلام متصل به حوزه تمدني ايران در آسياي ميانه و قفقاز است. 

2- كوبا در طول 50 سال گذشته مشغول دفاع و حفاظت از خود بوده است. حال آنكه انقلاب اسلامي علاوه بر حراست از وجود خود، گسترش نفوذ خود در منطقه را به انجام رسانده است و اكنون مهم‌ترين قدرت منطقه از ديدگاه همه قدرت‌هاي بزرگ محسوب مي‌شود. 

3- كوبا فرزند شرق ايدئولوژيك و سوسياليست است و فاقد انديشه متمايز و منحصر به فرد بوده و در بلوك شرق تعريف مي‌شود. حال آنكه انقلاب اسلامي داراي انديشه مستقل و الهي است كه با آن به بنيان‌گذاري يك سبك سياسي در جهان معاصر همت گماشت و دست رد بر سينه دو ايدئولوژي (سوسياليسم و ليبراليسم) زد.

4- سوسياليسم يك ايدئولوژي مادي و مبتني بر ماترياليسم تاريخي است كه در مباني با امپرياليسم به يك آبشخور مي‌رسند اما انقلاب اسلامي «قيام لله» بود و مدعاي جهانشمولي آن فراتر از رهاوردهاي انساني است. 

5- انقلاب كوبا در يك جزيره محصور محقق شد اما الهام‌بخشي انقلاب اسلامي و تكانه‌هاي آن هنوز جريان هژمون بر جهان را در گيجي نگه داشته است كه نه تنها خود از استثمار و استعمار رهيده است كه ملت‌هاي آزاده جهان را به خروج از سلطه جباران دعوت مي‌كند. 

6- كوبا در دوران تحريم فقط توانست در دو حوزه سوادآموزي و پزشكي توفيقات قابل قبولي به دست آورد حال آنكه انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي در بسياري رشته‌ها و حوزه‌هاي علمي درمقام‌هاي اول و برتر جهان قرار دارد كه ذكر آن در اين مختصر نمي‌گنجد. 

7- نظام سياسي كوبا يك نظام بسته و خانواده محور است. حال آنكه در انقلاب اسلامي چرخش نخبگان به صورت دائمي و مستمر در جريان است و نظام قومي- قبيله‌اي در آن وجود ندارد. 

8- كوبا يك كشور مستعمره و كم‌ريشه بود و در دوران جنگ سرد يكي از پايگاه‌هاي شرق محسوب مي‌شد كه واقعه خليج خوك‌ها نمونه‌اي از آن است كه تا مرز آرايش دو ابرقدرت پيش رفت. حال آنكه ملت ايران داراي  تمدن چند هزارساله و داراي نشانه‌هاي هويتي مستقل همچون تاريخ، زبان و فرهنگ است. 

9- طبق آموزه‌هاي انبيا و ائمه و ديدگاه‌هاي سياسي امام خميني (ره)، آنچه در كوبا اتفاق افتاده جابه‌جايي يك طاغوت با طاغوت ديگر است. اما در انقلاب اسلامي، هدف «قيام لله» بوده است و غايت سياست هدايت انسان‌ها در مسير كمال الهي تلقي مي‌شود. 

10- مشكل غرب با انقلاب اسلامي ماهيتي و منازعه بر سر وجود اسلام سياسي در ايران است اما ماهيت كوبا و امريكا از نگاه دستگاه معرفت اسلامي، از يك خاستگاه و آبشخور مشترك نشئت مي‌گيرد و غايت هر دو اعمال قدرت و حفظ هويت مادي و جغرافيايي است. 

11- ملت ايران داراي يك گنجينه پايان‌ناپذير به نام عاشورا است كه نه تنها كوبا بلكه همه تمدن‌هاي بشري از آن محرومند.

12- انقلاب اسلامي مدعاي جهانشمولي و نابودي نظام‌هاي استكباري و طاغوتي دارد. 

حال آنكه كوبا به زيست مسالمت‌آميز و رعايت حقوق مادي خود قانع است. 

بنابر اين در دستگاه معرفت شناسانه انقلاب اسلامي، منازعه ما و غرب منازعه حق و باطل و كفر و ايمان است. با اين تقسيم‌بندي كوبا در همان بلوكي است كه امريكاست، هرچند كوبا قدرت اعمال خوي سلطه‌گري ندارد.