نگاهی به «مناظره گروگان و گروگانگیر»/ اصغرزاده و لیمبرت؛ مناظره ای از دیروز برای فردا
پیام دیگر گفت وگو این است که در روابط بین الملل دوست و دشمن دائمی وجود ندارد
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سمیه زمانی- در سی و پنجمین سالگرد تسخیر سفارت آمریکا که با مذاکرات هسته ای ایران و۱+۵ همراه شد، ماهنامه «اندیشه پویا» گفت وگویی میان دو شخصیت درگیر در این رویداد را روایت کرده است.۱ مناظره ای که به مدد ارتباط مجازی، میان « ابراهیم اصغرزاده» از دانشجویان تسخیرکننده و«جان لیمبرت» از گروگان های آمریکایی سفارت شکل گرفت.همزمانی سالگرد تسخیر سفارت آمریکا با اوج گیری روند مذاکرات هسته ای و گفت وگوی مستقیم وزرای خارجه دو کشور معانی متفاوت و بعضا متناقضی را به ذهن متبادر می سازد. در این نوشتار ، بر مبنای مدل ارتباطی «هارولد لاسول» به بازخوانی این متن گفتگو محور خواهیم پرداخت.
مدل ارتباطی هارولد لاسول
مدلگونه”هارولد لاسول”، یکی از مدل های فراگردهای ارتباطات است. مدل لاسول از نوع “مکتب فرایند” است که ارتباط را انتقال پیامها میداندو به این اصل میپردازد که فرستندگان و گیرندگان، چگونه رمزگذاری و رمزگشایی میکنند و انتقالدهندگان، مجراها و رسانههای ارتباطی را چگونه بهکار میگیرند. مکتب فرایند، ارتباط را روندی میداند که شخص از راه آن بر رفتار یا ذهنیت دیگری اثر میگذارد. اگر اثر، از آنچه مورد نظر بوده متفاوت یا کمتر باشد، این مکتب، مایل است در چارچوب شکست حرف بزند و در روند کار، به مراحل، توجه کند؛ تا دریابد شکست در کجا رخ داده است. مکتب انتقال، پیام را انتقالدهنده فرآیند ارتباط میبیند. از این نظر، پیام چیزی است که فرستنده، همه مقاصد خود را در آن قرار میدهد (یعنی فرستنده پیام، اهمیت زیادی در اینکه پیام چیست، چه چیزی از آن باید برداشت شود و … قائل است. پیام فرستنده میتواند آشکار یا پنهان، آگاهانه یا ناآگاهانه باشد). این مکتب مایل به علوم اجتماعی، بهخصوص روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی است و دلمشغولیاش عمل ارتباط است.۲
مدل لاسول یک مدل کلامی اولیه است که بر مبنای آن:
این فرمول ساده میتواند به چندین روش استفاده شود. سازماندهی بحثهای پیرامون ارتباطات یکی از اهداف این مدل است. لاسول خود تحلیل ویژهای به هر پرسش، پیوست کرد. محققانی که پرسش”چه کسی” را بهعنوان ارتباطگر مورد تحقیق قرار میدهند، به عواملی آغازگر و هدایتکنندهی کنش ارتباطی توجه میکنند. این زیربخش از حوزه تحقیق”تحلیل کنترل” نام دارد، متخصصانی که بر روی پرسش”چه میگوید” تمرکز مینمایند، عنوان “تحلیل محتوا” را برمیگزینند، کسانی که به رادیو، مطبوعات، سینما و دیگر مجراهای ارتباطی را مورد توجه قرار میدهند، “تحلیل رسانه” را در نظر دارند، هنگامی که توجه اصلی به اشخاصی تحت تأثیر رسانهها باشد،از “تحلیل مخاطب” صحبت میشود و اگر پرسشها مربوط به تأثیر بر مخاطبان باشد، مسئله مورد مطالعه، “تحلیل اثر” نام می گیرد.۳
مدل-هارولد
چه کسی؟ (فرستنده پیام)
فرستنده پیام «ابراهیم اصغرزاده» و «جان لیمبرت» هستند. اولی در آبان سال ۱۳۵۸ دانشجوی پیرو خط امام و از طراحان تسخیر سفارت آمریکا است. عضو جریان چپ انقلابی و اصلاح طلبی دهه ۸۰، روزنامه نگار و نماینده سومین دوره مجلس شورای اسلامی و حضور در اولین دوره شورای اسلامی شهر تهران از سوابق این فعال سیاسی ۵۹ ساله است. دومی امّا از نیروهای فرهنگی حاضر در سفارت آمریکا بوده است. او دارای همسری ایرانی و به خاطر اقامت و تدریس در دانشگاه شیراز(در اوایل دهه۱۹۷۰ میلادی) کاملاً مسلط به زبان فارسی است. با انقلاب ۱۳۵۷در سفارت آمریکا در تهران مشغول به کار شده و با تسخیر آن، ۴۴۴ روز در ایران ماندگار شد. پس از انتخاب اوباما به ریاست جمهوری آمریکا مدتی دستیار معاون وزیر امور خارجه و مسئول میز ایران شد. هر چند پس از مدتی استعفا داد وبه منتقد دستگاه دیپلماسی آمریکا در به ثمر نرساندن مذاکرات با ایران بدل شد.لیمبرت هم اکنون استاد علوم سیاسی «آکادمی نیروی دریایی آمریکا» است.
فرستندگان پیام هر دو منتقد سیاستهای جاری کشورشان هستند.اصغرزاده در مقطعی در تقابل با آمریکا و تسخیر سفارت برآمده است و خود از کنشگران فعال این جریان بوده امّا در گفتگوهای امروزی اش(مصاحبه با بی بی سی فارسی) حاضر است از این کار عذرخواهی نماید.”انقلابی”ای که اکنون تعدیل شده و اصلاح طلب است و دیگری نیز که در حال حاضر منتقد دستگاه دیپلماسی ایالات متحده آمریکا است و به زعم خود قربانی عمل انقلابی و نادرست اصغرزاده و دوستانش شده است.
چه میگوید؟ (پیام)
در نگاه اول به نظر می رسد این متن به زعم خود و با انتخاب دو فرد از دو کشور متخاصم و انجام گفتگو به مثابه اقدامی نمادین، گفتگویی را میان دو ملت برقرار کرده است. اگرچه روشن است نمی توان آنها را نه نماینده دو ملت و نه دولت های متبوعشان دانست. متن، با تأکید بر دورنمای مثبت از مذاکرات ایران و آمریکا و این گزاره که« مذاکرات نباید در تنگنای ماجرای تسخیر سفارت آمریکا متوقف بماند». به مذاکرات هسته ای ایران و۱+۵ در وین اشاره می کند.مذاکراتی که نزد افکار عمومی خواه و ناخواه به مذاکره ایران وآمریکا پس از سه دهه قطع رابطه تعبیر می شود.
در این گفت وگو، کنشگران تلخی و گزندگی خاطرات پیشین را با شوخی ها و احوالپرسیهای مرسوم می زدایند. متن آغازین این گفت وگو این گونه است: « پایان مذاکره دو کنشگر تسخیر سفارت آمریکا(اصغرزاده و لیمبرت) به احوالپرسیهای خانوادگی و شوخیهای دیپلماتیک و سیاسی پایان پذیرفت». پیام این متن برجسته سازی مذاکرات است و به خصوص با تمرکز بر پایان دوستانه مذاکره نمادین اصغرزاده و لیمبرت صورت می پذیرد. در این راستا این متن با دوگانه سازی ۲۸ مرداد و ۱۳ آبان در تاریخ دو کشور، بازخوانی تسخیر سفارت آمریکا را ارجحیت می بخشد و گویی خاطره تسخیر سفارت آمریکا در حافظه تاریخی آمریکاییان مانع عمده رابطه دو کشور تلقی کرده و گذر از آن را مفید می داند. رسالتی که اصغرزاده در این متن بر دوش خود و لیمبرت می گذارد و شاید بر دوش همه کنشگران درگیر در تسخیر سفارت آمریکا:«….نه ما می توانیم فراموش کنیم که آمریکا در امور ایران مداخله می کرده و نه آمریکایی ها می توانند بحران ۴۴۴ روزه را فراموش کنند. کاری که من وآقای لیمبرت می توانیم بکنیم این است که این واقعه را از لحاظ تاریخی باز خوانی کنیم. من به عنوان طراح اشغال سفارت به بازخوانی و خودانتقادی در این خصوص پرداخته ام و معتقدم دانشجویان باید بعد از ۴۸ ساعت از سفارت خارج می شدند».
در این گفت وگو، لیمبرت تلاش می کند تا«حذف میانه رو ها از صحنه انقلاب» را مهم ترین انگیزه تسخیرکنندگان معرفی کند.او این ادعا را در مقابل تفسیر اصغرزاده مبنی بر اعتراض به پناهنگی شاه به آمریکا(به عنوان انگیزه اصلی) برجسته می سازد. شاید اصغرزاده نمیخواهد به قربانی کردن دولت موقت که نزد ملی گراها و اصلاح طلبان از مشروعیت و اعتبار برخوردار است متهم شود و این حادثه را بیشتر در تقابل با نظام جهانی و آمریکا که برخاسته از ماهیت انقلاب است قرار می دهد تا به حاشیه راندن رقیبان میانه روی خود در داخل. پیام دیگر گفت وگو این است که در روابط بین الملل دوست و دشمن دائمی وجود ندارد. اگر سفارت آمریکا در اوایل انقلاب تسخیر شد بسته به شرایط زمانی بود. اکنون شرایط تغییر کرده و منافع ملی ما تعییین کننده دوست و دشمن ماست. همچنین تغییر موضع یک جوان رادیکال انقلابی به یک حامی اصلاحات و منتقد رویداد تسخیر سفارت میتواند معنای دوری از افراط و رادیکالیسم را منتقل نماید. علاوه بر این پیام دیگر این متن را میتوان چنین تفسیرکرد دوست شدن با دشمن سابق، نامطلوب نیست. تغییر مطلوب است. چرا که همه چیز در حال تغییر است.
در چه مجرایی؟(رسانه)
«اندیشه پویا» نشریه ای متعلق به جریان اصلاح طلبی و روشنفکری دینی است. ماهنامه ای سیاسی-فرهنگی که «برات الله صمدی راد» مدیر مسئول و صاحب امتیاز آن است. «رضاخجسته رحیمی»سردبیر و «فرید مدرسی» مدیر اجرایی آن است. تعلق این نشریه به گروهی که در سالهای پیش در نشریات اصلاح طلبی و روشنفکری همچون شهروند امروز حضور داشتند موجب می شود تا اندیشه پویا تریبونی با دغدغه های مشخص گفتمان اصلاحات باشد. همچنین این نشریه یکی از تایید کنندگان گفتمان حاکم یعنی اعتدال است.
به چه کسی؟(مخاطب)
این نشریه دارای مخاطبان خاص است. فضای محتوایی آن برخلاف ماهنامه «مهرنامه» بر محور روشنفکری دینی استوار است و مخاطبان آن دانشجویان و اساتید، روشنفکران، اصلاح طلبان و حامیانشان است.ضمن اینکه طیف مدرن و جوان مخاطبین اصولگرا که اخیراً نشریاتی همچون «فرهنگ امروز»،«روایت»،«کتاب هفته خبر» و «عصراندیشه»را به سبد خرید فرهنگی خود اضافه کرده اند نیز از جمله خوانندگان این نشریه هستند.
دولت ایران به عنوان یکی از کنشگران دخیل در مذاکره را نیز می توان مخاطب دیگر و اصلی این پیام است(در جایی که به ویژه نسبت به موج افراط گرایی و رادیکالیسم در منطقه هشدار میدهد).افزون بر این نمودی از یک جریان تند دانشجویی(اصغرزاده) که اینک پای مذاکره با یک شخصیت منتقد سیاست آمریکا نشسته است و هشدارها وتقیبح رادیکالیسم و افراط گرایی می تواند پیامی برای مخالفان کنونی مذاکره باشد. این که تندروی و افراط در گذر ایام می تواند به بازخوانی و انتقاد ازگذشته ختم شود؛ اصغرزاده کار گذشته خود را در قالب منافع ملی می پندارد امّا اولویت امروز را مذاکره و نه مخاصمه می داند و در قبال طرد دومی اولی را می ستاید.
با چه اثری؟(تأثیر)
به نظر می رسد دست اندرکاران این گفت و گو برآن اند تا زمینه های فرهنگی و سیاسی لازم برای مذاکره، گفتگو و تعامل با آمریکا را فراهم آورند. مشروعیت بخشیدن به فرایند مذاکره و تزریق امید به مخاطبان با فرجامی خوش بر این متن سایه افکنده است. گفتگوی اصغرزاده-لیمبرت، گفتگوی نمادین از سوی دو ملتی است که میراث دار اختلافات انباشته شده دولتهایشان هستند. این دو چهره به عنوان نمادی ازدو طرف درگیر، همزمان می توانند نقش مقصر/ قربانی را در این رابطه ایفا کنند و قضاوت در این زمینه به خواننده سپرده می شود که با تکیه بر واقعیات تاریخی این پازل را به شکلی منطقی مرتب کند.
نرم گفتار؛الگوی گفت وگوی گروگان و گروگانگیر
برمبنای کاربست مدل «لاسول» متن گفت وگوی منتشره در «اندیشه پویا» پیامی در جهت اقناع مخاطبان به امکان وقوع تعامل و مذاکره با سرسخت ترین “دیگربود” در منظومه سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. غیریتی که زمانی با تسخیر سفارت آمریکا بر مرزهای خصومت و تمایز با آن افزوده شد؛. صحبت بر سر آن حادثه و بازخوانی و نقد آن پی گرفته میشود ولی در نهایت به امروز که میرسند هر دو امید دارند تا مذاکره جاری میان سران ایران و آمریکا ثمر دهد و موفقیت آمیز باشد. مسیر بحث و گفتگوی این دو از مرز گذشته تلخ به سخنان نرم و دوستانه پایان می پذیرد تا اندشه پویا به مثابه مجرایی برای انتقال پیام زمینه های فراهم شده برای تفاهم در دو کشور گردد.
الگوی زبانی به کار رفته در این متن« الگوی نرم گفتار» است. زبانی مستدل و توضیحی که جهت اقناع مخاطب به کار رفته است. در این متن زبان غیریت ساز و واگرایانه بیشتر به گذشته و همان مقطع تسخیر سفارت آمریکا بازمی گردد که البته اغلب توسط اصغرزاده به کار رفته است. زبان توجیهی اصغرزاده این حادثه را پیامد طبیعی کودتای ۲۸ مرداد قلمداد کرده و آن را کمرنگ جلوه می دهد. زبان به کار رفته توسط لیمبرت اما زبانی از بالا و طلبکارانه است. او اصغرزاده را به عتاب و سرزنش می خواند؛ به کنایه گرفتار می کند و خود را در هاله تقدیس می پوشاند. بازی زبانی در این متن دو گونه است. بازی زبانی با خودی که همان مخاطبان وکنشگران درگیر این واقعه هستند و بازی زبانی با دیگری که شامل آمریکاییها است. به تدریج که دو طرف از واقعه تسخیر سفارت دور میشوند و به موضوعات روز یعنی مذاکرات ایران و آمریکا میرسند«زبان با دیگری» دیگر تندی و خشم نخستین را ندارد. آن چه رخ می دهد استفاده از نرم گفتار است و زبان مشترک مذاکره برجسته می شود.
۱ رضا خجسته رحیمی،« ۳۵ سال پس از تسخیر سفارت و همزمان با مذاکرات ایران و آمریکا ، کدام گروگان؟کدام گروگانگیر؟» گفت وگوی رودر روی گروگان و دانشجوی سابق، اندیشه پویا، سال سوم، شماره ۲۱،آبان ۱۳۹۳، صص۳۸-۴۵
۲فیسک، جان؛ درآمدی بر مطالعات ارتباطی، مهدی غبرایی، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانهها، ۱۳۸۶، ص۱۰ و ۱۱٫
۳ ساروخانی، باقر؛ اندیشه های بنیادین علم ارتباطات، تهران، خجسته، ۱۳۸۳، ص۵۸٫
ارسال نظر