اربعین عمار انقلاب
آيتالله مهدوي كني و نگاه نافذ به مكانت رهبري/ نماد انصاف و حقطلبي
عبور مقتدرانه رهبري از بسياري از بحرانهاي ربع قرن اخير، مرهون حمايتهاي ارجمند و مسئولانه شخصيتهاي ارجمندي چون مرحوم آيتالله مهدوي كني بود
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علي احمدي فراهاني- يك اربعين از رحلت يكي از نامدارترين و پرسابقهترين ياران انقلاب و مدافعان امام و رهبري ميگذرد. دراين مدت كوتاه، جمله ياران انقلاب بر اين باورند كه خلأ به وجود آمده در پي رحلت حضرت آيتالله مهدوي كني، قطعاً به سهولت و درآيندهاي نزديك پر نخواهد شد، چه آنكه جايگاهي كه وي نزد عموم طيفها و جريانات انقلابي جامعه و نيز ملت ايران داشت، كم بديل بود و بس بعيد مينمايد كه زين پس شخصيتي با چنين مكانت و احترام وسيع اجتماعي ظهور نمايد. ازجمله رويكردهاي شاخص و مؤثر آيتالله مهدوي، دفاع و حمايت ايشان از اصل ولايت فقيه و مصاديق ما بود كه در دوران ما در وجود رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيتالله العظمي خامنهاي (دام ظله) تبلور يافته است. مروري بر يكي از واپسين مصاحبههاي آن بزرگوار، نگاه اورا به مكانت علمي و عملي رهبر معظم انقلاب نمايان ميسازد؛ موضوعي كه سوژه اصلي اين نوشتار نيز هست.
رهبر انقلاب نماد فقه حكومتي
آيتالله مهدوي كني در گفتوگو با ماهنامه پاسدار اسلام از اعلام مرجعيت رهبر معظم انقلاب پس از رحلت آيات عظام گلپايگاني و اراكي درسالهاي 72 و73 روايتي دارد كه عمق ايمان او را به مكانت علمي رهبري آشكار ميسازد. ايشان درآن گفت و شنود ميگويند: «بعد از فوت امام و دو مرجع ديگر مرحوم آيتالله اراكي و آيتالله گلپايگاني، ميدانيد كه در جامعه مدرسين بحث شد كه مرجع يا مراجع چه كساني باشند. آقايان در قم هفت نفر را گفتند و ما در تهران به عنوان جامعه روحانيت سه نفر را معرفي كرديم. با تفاوتهايي كه افراد از نظر علمي داشتند، ما ديديم يكي از كساني كه ميتواند در جايگاه مرجعيت قرار بگيرد، ايشان هستند. بعضي از دوستان ما در جامعه مدرسين كمي روي اين موضوع تشكيك كردند، ولي بعد كه بهتدريج پيش رفتيم و مخصوصاً در جلسات شبهاي پنجشنبه كه در محضر ايشان بحثهاي فقهي ميشد، اين موضوع آشكارتر شد. شايد آقاي مؤمن و چند نفر ديگر، اوايل شك ميكردند، ولي بعد كه در آن شبها نظرات فقهي ايشان مطرح شد، آقايان كاملاً ايمان پيدا كردند كه ايشان فقيه بسيار خوبي است. ايشان هم حافظه فوقالعادهاي دارد و هم نظرات خيلي خوبي. بسيار خوشفكر و خوشتحليل هستند. با اينكه از نظر سني از بسياري از فقها كوچكتر بودند، اما نظرات خوب، محكم و با مبنا و با توجه به تمام مبانياي كه در فقه داريم، از اصول و فقه و رجال ارائه ميكردند. ايشان از حيث رجال هم خيلي قوي هستند. يادم هست آقاي ناطق يك بار به من گفتند:«ميخواهيم از سوي جامعه روحانيت اعلام كنيم كه ايشان مرجع هستند و ايشان گفتهاند از آقاي مهدوي هم بپرسيد كه آيا موافق هستند يا نه؟» گفتم:«بله. من نظرم اين است كه ايشان جزو مراجع هستند. » بحث اعلميت را نميخواستيم مطرح كنيم، بلكه ميخواستيم كساني را كه صلاحيت مرجعيت و فتوا، آن هم در سطح بالا و نه اجتهاد در سطح پايين را داشتند، اعلام كنيم و با توجه به خصوصيات ايشان، در آن موقع واقعاً پذيرفتيم و بعد هم در مراحل مختلف، اين نظر تأييد شد. هر چه زمان پيش رفت، نظرات فقهي و نظرات سياسي ايشان آشكارتر شد، چون در مسئله رهبري، تنها نظرات فقهي صِرف براي اداره كشور كافي نيست، بلكه فقه حكومتي مهم است و يك رهبر با توجه به مسائلي كه براي اداره يك حكومت مطرح است، بايد بتواند تصميمگيري كند، والا مسائل روزه و نماز و مسائل فردي بهجاي خودش محفوظ است. در يكي از پيامهاي امام اين مسئله تصريح شده كه اجتهاد فقط مسئله فقه و اصول نيست، بلكه شناخت موضوعات و شرايط و زمان و دوست و دشمن هم هست. اگر بخواهيم اين بخش از آگاهيها را هم جزو شرايط مرجعيت حساب كنيم، تصور ما اين است كه از لحاظ مجموعه اطلاعاتي كه مقام معظم رهبري از همه ابعاد اجتماعي و فرهنگي و هنري و بينالمللي دارند، اعلم مراجع هستند. حرف ما هم همين بود. ما هم نميخواستيم بگوييم فلان مسئله فقهي صرف كه در عبادات و. . . است، اين اعلم است يا آن، ولي در جايگاه رهبري بهتر از ايشان نداريم. جايگاه مرجعيت توأم با رهبري، جايگاه خاصي بود كه اختصاص به ايشان داشت. آقايان ديگر حتي ادعاي اين را هم نداشتند.»
دشواريهاي زعامت رهبري پس از رحلت امام
رياست فقيد مجلس خبرگان، از نمادهاي شاخص انصاف وحق گويي در دوران ما بود. اين خصيصه گاه او را به داوريهايي صريح وشجاعانه درباره مقولات ديني و سياسي سوق ميداد. از جمله مصاديق اين روحيه، نظر وي پيرامون تفاوت شرايط رهبري در دوران زعامت حضرت امام و آيتالله خامنهاي است. آيتالله مهدوي كني در مصاحبه با «پاسدار اسلام» در اين باره نيز اذعان ميدارد: «شرايط زمان امام از جهاتي بسيار متفاوت با شرايط بعد از امام است، يعني دشواريها و سختيها بيشتر شدهاند. دشمن در دهه اول انقلاب گيج بود و مخصوصاً بعد از اشغال سفارت امريكا، نيروها و سازماندهي خود را از دست داده بود و حركاتش در برخورد با انقلاب، كاملاً انفعالي بود. نيروهايش هم لو رفته بودند و شرايط سختي براي آنها به وجود آمده و طبعاً فرصتي براي انقلاب در دهه اول فراهم شده بود. تفاوت ديگر شايد اين باشد كه امام مرجعيت عامه داشت كه بعد از رحلت ايشان اين بُعد تقسيم به 10 و بين تعداد زيادي از مراجع توزيع شد. افرادي كه آن زمان در مجموعه نظام بودند، همه خود را شاگرد امام ميدانستند، اما بسياري خود را همعرضآقا و حتي گاهي بالاتر از ايشان ميدانستند و آن انقيادي را كه نسبت به امام داشتند، نسبت به ايشان نداشتند. دشمن در اين دوره كاملاً خود را بازسازي كرد و به شكلي عميق وارد عرصه شد. بعد از امام، مِنحيث المجموع، چه از نظر اجتهادي كه توأم با رهبري است ـ و نه اجتهاد مطلق ـ و چه از نظر اداره كشور در بحرانهاي مختلف، ما مثل ايشان سراغ نداريم. خداوند ايشان را تا 120 سال نگه دارد. من خودم اينجور باور دارم و از روي عقيدهحرف ميزنم، نه از روي مصلحتانديشي. چه در زماني كه بنا شد ايشان رئيسجمهور باشند و بنده نخستوزير، چه بعد از رحلت امام كه ايشان رهبر شدند، در اين 20 و چند سال، من واقعاً به عقيده خودم عمل كرده و روي عقيدهام ايستادهام و در تمام اين نوساناتي كه واقع شد و با تمام مشكلاتي كه بود، اعتقادم اين بود كه رهبري ايشان منحصر به فرد است و ايشان خوب ميتوانند مملكت را اداره كنند و بايد ايشان را تأييد كرد، لذا در همه اين بحرانها و بالا و پايين رفتنها و با همه نوسانات، اعتقاد من اين بوده است كه بايد ايشان را تأييد كرد. اصلح ايشان است و ما صالحش را هم پيدا نكرديم چه رسد به اصلح. من معتقدم ايشان هم از نظر مديريت و هم از نظر تقوا در جايگاه رفيعي است، چون ما به عنوان نايب امام زمان(عج) درباره رهبر بحث ميكنيم.»
بيترديد عبور مقتدرانه رهبري از بسياري از بحرانهاي ربع قرن اخير، مرهون حمايتهاي ارجمند و مسئولانه شخصيتهاي ارجمندي چون مرحوم آيتالله مهدوي كني بود كه هماره دفاع از جايگاه و مصداق ولايت را از نظر دور نميداشتند و آن را بر خود فرض ميدانستند. اگر رهبريهاي داهيانه آيتالله خامنهاي امروز بسياري از تحليلگران و حتي مخالفان را به اقرار و تحسين واداشته، نبايد از نظر دور داشت كه در نيل به اين جايگاه، بزرگاني چون آن مرحوم نقشي ارجمند و اساسي ايفا كردند.
يادش گرامي باد
ارسال نظر