وی افزود مذاکره‌ای که به لغو تحریم ختم نشود، باطل و بی‌نتیجه خواهد بود و نمی‌تواند خواسته‌های کشور ما را برآورده کند.


شمخانی با اشاره به تعهدات و قولهایی که غربیها در آغاز مذاکرات داده بودند اظهار داشت: اگر تحریمها لغو نشود آن چه گفتند با آنچه انجام می‌دهند مغایرت خواهد داشت، و به طور قطع صداقت آنها زیر سوال می‌رود. امیدوار هستیم که این مسیر، مسیر منطقی باشد و عاقبت خوش خیمی پیدا کند.

مصاحبه دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران با شبکه تلویزیونی المیادین را بخوانید:

مسئله هسته اي پس از گفتگوهاي مسقط به كجا رسيد؟ عمان نقش بزرگي دارد كه شما همواره از روابط خود با عمان تمجيد مي كنيد و عمان از گفتگوهايي طولاني كه در سالهاي اخير انجام شده است پرده برداشت كه شايد همه آنها علني نبوده است ، آيا با همه اين مسائل درحال حاضر اوضاع به توافق نزديك شده است؟ 
 همان طور كه اشاره كرديد ما اصرار داريم كه روابط ما با كشورهاي منطقه روابطي مبتني بر منافع ملتهاي منطقه و بدون تاثير از دستورات و برنامه هاي قدرتهاي بزرگ باشد. ما توانستيم اين را با برخي از كشورهاي منطقه به عنوان مثال عمان كه اين چارچوب را پذيرفتند محقق كنيم و به شكلي مناسب نمونه سازي كنيم.  البته اين محدود به عمان نيست و مي توان آن را توسعه داد. اين الگويي تجربه شده است و در برخي مناطق و در برخي زمانها با برخي از كشورهاي منطقه آن را تجربه كرده ايم. به عنوان مثال با عراق ، سوريه ، عمان و كويت و با شكلهاي ديگر با قطر. حتي اين رابطه مي تواند با عربستان سعودي نيز توسعه  پيدا كند. اين چيزي است كه ما همواره خواستيم و خواهيم خواست چرا كه جزئي از اصول اساسي در سياست خارجي ماست. لذا مناسب بود به جاي انتخاب پايتختهاي غير اسلامي و اروپايي براي مذاكرات ، پايتختهاي اسلامي انتخاب شود تا در صدر اخبار جهاني و در صدر تحركات ديپلماتيك قرار بگيرند. براي همين و بر اين اساس پايتخت عمان يعني مسقط انتخاب شد و همانگونه كه اشاره كردم يك روند تقريبا دو سال و نيمه از مذاكرات اعلام نشده را پشت سر گذاشتيم. مي گويم اعلام نشده به اين معنا كه محرمانه نيست بلكه در رسانه ها اعلام نشده است تا اينكه به گفتگوهاي آشكار و شفافي كه همچنان ادامه دارد رسيديم. الان كه با شما صحبت مي كنم هنوز پايان مذاكرات مشخص نيست. اميدواريم مذاكره كننده اصلي يعني آمريكا به اين مذاكرات نظر بيندازد چرا كه دليل اصلي مشاركت جمهوري اسلامي در مذاكرات هسته اي فشارها و تحريمها نيست چرا كه فشارها و تحريمها به شكل طبيعي به لجبازي و پافشاري و حتي به مقاومت منتهي مي شود بلكه آنها در جمع بنديهايشان به اين نتيجه رسيدند. زماني كه آنها تصميم گرفتند جدي تر باشند و از رفتار فيزيكي دست بردارند به اين نتيجه رسيدند كه اقدام نظامي ضد جمهوري اسلامي ايران ممكمن نيست و اين در ادبيات آنها مشخص است، علاوه بر اين ، اين اقدام هزينه زياد و نتيجه كمي دارد. همچنين ادامه فشارها وجود دارد و به توقف برنامه هسته اي ايران منجر نشده است بلكه ابعاد مختلفي از برنامه هسته اي ايران زماني كه آنها تصميم گرفتند مذاكره كنند درحال گسترش بود. 

"مذاکره‎ای که به لغو کامل تحریم‎ها ختم نشود بی‎نتیجه است"

راه كنترل برنامه هسته اي ايران بر اساس ادبيات آنها و جلوگيري از رشد جهشي آن كه در ذات دانشمندان هسته اي كشور ما است، تحريمها نيست بلكه مذاكرات است. طبعا تحريمها بدون تاثير نيست و بر مردم ايران فشار وارد مي كند اما تحريم بر روي اقدامات برنامه ريزي شده در برنامه صنعت صلح آميز توسعه يافته هسته اي جمهوري اسلامي ايران تاثير ندارد. براي همين آنها بر ميز مذاكرات نشستند و درباره مسائل گفتگو كردند و دو طرف مسيري را طي كردند و حتي  جمهوري اسلامي ملاحظاتي درباره اين توافق داشت اما تا اين لحظه در چارچوب آن به آن پايبند بوده است و اين مسير منتقداني در داخل نيز دارد كه آدمهاي كم قدرتي هم نيستند. اين مسير ادامه پيدا كرد تا تبديل به يك موضوع پايدار و يك توافق جامع بشود. طبيعتا ما اهدافي داريم و آنها نيز اهدافي دارند و هر دو طرف براي دستيابي به اهداف خود تلاش مي كنند. اهداف ما روشن است چرا كه پادماني وجود دارد كه ما در چارچوب آن اهدافمان را بيان كرده ايم و به آن عمل كرديم و فراتر از آن نه چيزي را مي خواهيم و نه مي پذيريم كه آن را تحميل كنند.


لذا اين مذاكره ادامه پيدا كرد اما ما خودمان بوديم كه تصميم گرفتيم يعني جمهوري اسلامي ايران با همه جريان هاي سياسي بود ، كه اين تصميم را گرفت. اما متاسفانه طرف مقابل تحت تاثير بعضي روابط قدرت در داخل خودش و همچنين برخي فشارهاي منطقه اي مانند رژيم صهيونيستي است و مي بينيد كه واكنش نتانياهو پيرامون مذاكرات عمان و مسقط چه چيزي است. آنها تحت تاثير تمامي اينها و برخي از كشورهاي منطقه اي قادر به تصميم گيري جدي نيستند ، يعني باور دارند در مذاكرات كه اين حق ، حقي طبيعي است و اين موضوع از نظر فني موضوع دشواري نيست. اراك يك معماي پيچيده فني نيست كه قابل حل نباشد. تحقيق و توسعه موضوع پيچيده اي نيست ، حيات صنعت هسته اي ايران منوط به داشتن تحقيق و توسعه است.» 


بر اساس خبرها به نظر مي رسد اين مسائل به طور كلي توافقاتي در خصوص آنها صورت گرفته است ، آيا اين گونه است و درحال حاضر اختلافات به طور مشخص درباره لغو تحريمها و ميزان غني سازي اورانيوم است؟ 

« اين دو مسئله هم درحال حاضر به عنوان محور يا درگاه اصلي مذاكرات مطرح است و بقيه مسائل نيز هنوز مطرح است، مسائل را نمي توان تنها به اين دو موضوع محدود كرد. تحريم يك تحريم ظالمانه است، تحريمهاي يك جانبه يا تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل مبناي حقوقي ندارد و تحريمها به طور قطع بايد لغو شود در غير اين صورت مذاكره اي كه به اين مسئله ختم نشود مشخص است كه مذاكره باطل و بي نتيجه اي خواهد بود و نمي تواند خواسته هاي كشور ما را برآورده كند و حتي تعهدات و قولهايي كه غربيها در آغاز مذاكرات داده بودند به شكل پيام يا در همان مذاكراتي كه گفتم علني نبود ، بر اساس لغو تحريمها بود. اين تناقض دارد چرا كه اگر تحريمها لغو نشود آن چه گفتند با آنچه انجام مي دهند مغايرت خواهد داشت و به طور قطع صداقت آنها را زير سوال مي برد. اميدوار هستيم كه اين مسير، مسير منطقي باشد و عاقبت خوش خيمي پيدا بكند.» 

آيا اين تفاوت يا اختلاف بين آنچه در گذشته در گفتگوهاي غيرعلني گفته اند و آنچه كه امروز مي گويند ميزان خوش بيني شما را براي دستيابي به توافق كاهش مي دهد؟ 

« نه من هنوز بدبين نيستم. آنچه ثابت مي كند برنامه هسته اي ايران صلح آميز است اين واقعيت است كه جمهوري اسلامي ايران در راهبرد ديني خود كه با پشتوانه محكمي مثل فتواي مقام معظم رهبري در حرام بودن اين سلاح بيان فرمودند، راهبرد دفاعي ايران جايي براي سلاح غير متعارف ندارد و واقعيت منطقه اي و بازرسيهاي مداوم، وسيع، گسترده و قانوني و نامشروع آنها نيز اين مسئله را ثابت مي كند. در دوازده سال گذشته ما به اشكال مختلف تحت بازرسي قرار گرفته ايم، بازرسان آژانس بر همه سايتها حتي سايتهاي نظامي ما نظارت داشتند و نامشروع اينكه شما مرتب در نظنز پهپاد مي بينيد يا پهپاد ساقط مي شود و هنوز هم متاسفانه ادامه مي دهند و به اشكال مختلف سايتهاي هسته اي ما كنترل مي شود. واقعيت اين است كه اين سه موضوع يعني باورهاي ديني ما ، راهبرد دفاعي ما ، بازرسيهاي آشكار آژانس و غيرعلني قدرتهاي بزرگ اين را به وضوح روشن مي كند كه برنامه هسته اي ما برنامه صلح آميزي است. براي همين دستيابي به توافق درباره برنامه هسته اي ايران كار سختي نيست و نمونه هاي زيادي در جهان وجود دارد و اين مسئله اي عملي است البته اگر برنامه هسته اي ايران به بهانه اي براي رقابت در درون قدرتهاي داخلي آمريكا يا تحت تاثير لابي اسرائيلي قرار نگيرد يا اهدافي فراتر از موضوع هسته اي در اذهان دولتمردان آمريكايي نباشد به راحتي قابل وصول است.» 


به طور كلي برنامه هسته اي ايران ادامه دارد ، علي اكبر صالحي رئيس سازمان انرژي اتمي ايران اخيرا توافقي با روسيه براي ساخت راكتورهاي بيشتر در بوشهر امضا كرد و همواره شما و ديگر مسئولان ايراني تاكيد مي كنيد همه فعاليتهاي هسته اي از چرخه سوخت هسته اي تا همه فعاليتهاي ديگر ادامه پيدا خواهد كرد و هيچ تاسيسات هسته اي متوقف يا بسته نخواهد شد اما سوالي كه مطرح مي شود در خلال توافق هسته اي با روسيه است ، روسيه سوخت هسته اي لازم براي اين راكتورها را كه احداث خواهد شد تامين خواهد كرد؟ آيا ايران نمي خواهد سوخت توليد كند؟ 
 نه اصلا چنين چيزي نيست. ما اصرار داريم و روي اين اصرار خود ايستاده ايم. حتي سوخت نيروگاه هسته اي بوشهر را ما بايد تامين كنيم. يكي از نيازهاي ما در ارتباط با طي همه مراحل غني سازي از سنگ معدن تا غني سازي اورانيوم سه و نيم يا پنج درصدي و تبديل آنها به سوخت همين است. اين روند و فن آوري آن را در اختيار داريم و طبيعي است كه بابت اين مسئله هزينه اضافي نمي پردازيم. لذا اگر ما در چرخه تجارت جهاني مواد هسته اي قرار بگيريم اين موضوع به شكلهاي مختلف قابل حل است. اما اين توانمندي براي اين فراهم شده است كه ما بتوانيم  نياز داخلي خود از جمله نيروگاه بوشهر را تامين كنيم. اينكه چگونه تقسيم كار مي شود اين بحث ديگري است اما همه بايد بدانند ما نيازمند فن آوري هسته اي هستيم. 


شما به موضع آمريكا درباره مذاكرات و فشارهايي كه برخي لابي هاي داخل آمريكا وارد مي كنند اشاره كرديد اما ملاحظه مي كنيم رئيس جمهور آمريكا نامه اي براي رهبر معظم ايران ارسال كرد و برخي از بخشهاي آن در رسانه هاي آمريكايي و خارجي به طور كلي درز پيدا كرد ، آيا اين نامه به مسئله هسته اي پرداخت و به طور كلي چه چيزي در آن آمده بود؟ 
دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران: بله در نامه بحثهاي سه يا چهارگانه اي وجود دارد اما بيشتر آنها درباره برنامه هسته اي است. پاسخ شفافي هم به اين نامه داده شد. واقعيت اين است كه اين مسئله را جمهوري اسلامي به اشكال مختلف بيان كرده و در عمل نيز ثابت كرده است، ما به دنبال يك صنعت هسته اي كاريكاتوري يا يك صنعت هسته اي نمايشي نيستيم. ما به دنبال آبرو و يك حيات نباتي در صنعت هسته اي نيستيم چون صاحب فن آوري آن هستيم. لذا به گونه اي به اين نامه پاسخ داده شد كه بر اين قدرت ايران تاكيد مي كند. اگر بر اساس آنچه در نامه آمده آنها به دنبال هدفي براي تاثير فرصت طلبانه در فضاي داخل ايران نباشند و اهداف ادعايي نداشته باشند به طور قطع بر اساس كلمات مكتوب و پاسخ روشن ما حتما مي توان به توافق رسيد. اما اگر در نامه مطلبي بيان شود، در مذاكرات خصوصي مطالب ديگري بيان شود و در مذاكرات رسمي و يا در سمينار آيپك، در مصاحبه با يك رسانه رژيم صهيونيستي مطالب ديگري گفته شود و همه اينها در تدوين شماره بندهاي يك توافق با هم هماهنگي نداشته باشند اين مسئله اي نامناسب است. يا مثلا زماني كه نامه ارسال مي شود ، هواپيمايي بدون سرنشين ارسال شود يا در خريد فن آوري پيشرفته از خارج به صورتي فني كارشكني حساب شده مي شود يا ويروس ارسال مي شود ، اينها فايده اي ندارد. اگر بيانات نسبتا غير آشكار و برخي كلمات اين نامه و پاسخ ما مبناي تصميم گيري باشد و تحليل بدي از ايران وجود نداشته باشد كه مثلا ايران تحت فشار است درحالي كه ايران به هيچ وجه تحت فشار قرار ندارد و تاثير بدي از طرف ديگران وجود نداشته باشد مي توان به نتيجه رسيد.  

"همزمان با ارسال نامه، هواپیمای بدون سرنشین ارسال کنند یعنی عدم صداقت"


در هر حال اين اولين نامه نبوده است؟ 

بله، اين اولين نامه نبوده است، اوباما نامه نگاريهاي متعددي انجام داده است كه برخي از آنها را پاسخ گرفته و برخي را پاسخ نگرفته است. اين بار پاسخ ارسال شد و همانگونه كه گفتم بيشتر اين نامه مربوط به مسئله هسته اي بود اما جمهوري اسلامي ايران به صورت شفاف گفته است كه اينها پشتوانه اي قويتر از اين صحبتها و ضامن همه اقدامات ما در خفا و آشكار است. همچنين بازرسيهايي كه صورت گرفته و نياتي كه اعلام كرده ايم، ضمن اينكه دوري جستيم از اتهامات براي دستيابي به سلاح هسته اي اينها مواضع ايران را مشخص مي كند. ما مي خواهيم صنعت صلح آميز هسته اي پيشرفته، غير كاريكاتوري، غير نمايشي و غير صنعت هسته اي با حيات نباتي داشته باشيم و در كشور داريم و از آن حمايت مي كنيم. انشا الله با قبول اين واقعيت كه مسئله اي در چارچوب پادمان است مشكل هسته اي قابل حل خواهد بود و تحريمها به صورت جهشي قابل لغو خواهد بود و اگر از اين مرحله عبور كنيم روشن خواهد شد كه جمهوري اسلامي ايران با قدرت صنعتي و با موقعيت خاص ژئوپوليتيك، توانايي تاثيرگذاري و بازيگري قوي در مسائل حاد منطقه اي را دارد و مي تواند رفاه بهتري براي منطقه تامين كند. 

در سال دو هزار شما به عربستان سعودي سفر كرديد و گفتيد من عرب هستم همه تعجب كردند و پشت سر شما پلي براي نزديكي بيشتر با سعوديها ايجاد شد. همچنين شما مدال افتخار عبدالعزيز السعود را از طرف ملك عبدالله بن عبدالعزيز كه در آن زمان وليعهد بود دريافت كرديد، به طور مشخص در اين زمان به روابط با عربستان سعودي چگونه نگاه مي كنيد؟ 
 برخلاف نيتها و اهداف، وضع روابط ما با دولت موثر و داراي تاريخ غني عربستان سعودي از سطح و وزني كه مي خواهيم برخوردار نيست و علت آن ناشي از تلخي حوادثي است كه اگر به ريشه هاي آن بازگرديم مي شود اثبات كرد كه بخش سنگيني از اين مسئوليت به خاطر اقدامات طرف مقابل بوده است. خيلي تمايل داشتيم كه دوستان از چارچوب ذهني غيرواقع بينانه درباره منطقه خارج بشوند و در كنار هم بتوانيم از مسائلي كه متاسفانه اكثرا در مناطق عربي و مناطق سني كه دولت سعودي مدعي دفاع از آنها است رخ داده است جلوگيري كنيم. اما واقعيت اين است كه امروز در برآوردهاي سازمان ملل متحد گفته مي شود كه براي بازسازي منطقه اي كه در آن قرار داريم يعني عراق، سوريه و غزه مبلغي معادل 700 ميليارد دلار هزينه مورد نياز است. نگاه كنيد در غزه كه ما مدافع آن بوديم، هستيم و خواهيم بود كه سني هم هستند، تروريسم دولتي صهيونيسم دوست دارد اين خرابي وجود داشته باشد. در عراق منطقه اي كه منهدم شده است منطقه سنيها است توسط چه كساني؟ توسط داعش كه مورد حمايت برخي دولتها است. در سوريه نيزهمين طور است، مناطقي كه منهدم شده است مناطق سني نشين است آن نيز توسط كساني منهدم شده است كه روزي برخي از آنها به اسم معارضين معتدل شرط بسته بودند كه در يك ماه نظام سوريه سقوط خواهد كرد، امروز داعش آنجا بيشترين سرزمين را در اختيار دارد. واقعيت اين است كه تلاش و كوشش منفي كه در منطقه صورت گرفته است به نام دفاع اما به كام هزينه كردن دلارهاي نفتي به نفع غرب است. 


شمخاني در پاسخ به اينكه علت اين حوادث در منطقه چيست و آيا دو خط موازي همينگونه وجود خواهد داشت و همديگر را قطع نخواهند كرد، گفت: نه ما دو خط موازي نيستيم، اصولا ما مي توانيم منطبق بر هم قرار بگيريم اگر همانگونه كه در ابتداي صحبتهايم گفتم ما مجري دستورات و برنامه قدرتهاي غربي و خارجي نباشيم و مسائل منطقه را به شكل صحيح حل كنيم. نگاه كنيد ما درحال حاضر پيامهاي زيادي از طرف برخي كشورهاي عربي داريم كه مي گويند مي خواهند روابط خود را با ايران نزديك كنند و سياست هايشان در گذشته اشتباه بوده است.


وي در پاسخ به اينكه اين كشورها كدام هستند، گفت: بحث اين نيست و نمي خواهم آنها را نام ببرم اما به آنها گفتيم درست است كه دير كرديد اما سخن شما خوب است، كند نباشيد در مسائل ساده توقف نكنيد ، منطقه رو به تغيير است. حقيقت جمهوري اسلامي ايران حقيقتي واضح و مانند خورشيد روشن است. اولا اقتدار دارد ، دوم اينكه ثباتي بي نظير دارد و سوم اينكه هيچ چشم داشت توسعه طلبانه به هيچ كشوري در منطقه ندارد چرا كه نيازي به آن ندارد. درحال حاضر متاسفانه براي صحنه هاي درگيري جنگ نفت نيز اضافه شده است. ملتهاي منطقه ما در بيداري اسلامي ثابت كردند كه از استبداد، ظلم، تحقير، اهانت و قدرت طلبي رژيم صهيونيستي و سركوب منزجر هستند. آنها براي مقابله با آن حركت كردند و گفتند ما به تلاش خود براي دوري از آنها ادامه مي دهيم. 

كشورهاي برجسته اي كه شايد سياست ايران در آنها با سياست ايران نسبت به كشورهاي ديگر در منطقه متفاوت است، سوريه، عراق و مصر است، مشخصا از نظر شما اوضاع در سوريه چگونه است؟ به ويژه اينكه "دی ميستورا" به عنوان فرستاده بين المللي در سوريه، به تهران و همچنين سوريه سفر كرد و درحال حاضر طرحي پيشنهاد كرده است كه بشار اسد، ریيس جمهور سوريه، گفت اين طرح قابل بررسي است. اوضاع در سوريه را چگونه مي بينيد به ويژه با رويكرد شما به ديگر كشورهاي منطقه و نقش آنها در سوريه؟
وزنها در اين روند سه و نيم ساله خيلي فرق كرده است، من به ياد دارم كه يكي از روساي كشورهاي منطقه در ضيافت شامي به كسي گفته بود كه نظام سوريه در مدت يك يا دو ماه سقوط خواهد كرد. اما بعد از سه سال و نيم نظام سوريه هنوز وجود دارد. داعش آمد كه بغداد و اربيل را بگيرد، مردم عراق خطري را كه در آن قرار گرفتند درك كردند و پوشيده نيست كه جمهوري اسلامي ايران از سقوط بغداد پايتخت عراق و همچنين از سقوط شهر اربيل جلوگيري كرد. مرجعيت، بسيج مردمي و آمادگي مردم براي دادن قرباني همه اينها اوضاع را به تغيير اين نقشه سوق داد. هيچ محل پيشروي ديگري براي كسي باقي نمانده است كه بخواهد مخالف خواست ملتها عمل كند. لذا اصولا صنعا، بيروت و دمشق و بغداد متفاوت از گذشته شده است. در خصوص سوريه ، آنچه دی ميستورا امروز به صورت علني مي گويد پيش از اين در ديدار با ما به من گفته بود كه راه حل بحران سوريه سياسي است و نه نظامي. اين آن چيزي است كه جمهوري اسلامي ايران سه سال و نيم پيش گفته بود، پيش از همه اين خرابي ها و پيش از همه اين كشتارها و خرابي زيربناها. متاسفانه درحال حاضر پس از تجربه سه سال و نيمه به اين مسئله رسيده اند. او مي گويد مرحله اول آتش بس است. اين درست است و به نظر من آتش بس از طريق قطع حمايت مالي از اين گروههاي مسلح و تروريستي در سوريه امكان پذير است. مطمئنا درحال حاضر در سوريه سه بازيگر وجود دارد. دولت و بازيگر دومي تحت مخالفان ميانه رو كه غرب و برخي كشورهاي منطقه بر آنها پافشاري مي كنند. اينها همان مخالفان ميانه رو بودند كه روزي داعش، جبهه النصره و احرار الشام شدند. اما بازيگر سوم داعش تروريستي است. در واقع بازيگر ميانه رو همانگونه كه آنها آن را نامگذاري مي كنند چيزي در زمين ندارد چرا كه بخش اصلي اشغال شده از خاك سوريه به دست تروريست ها است. آنها از كجا دستور مي گيرند، در گذشته به صورت علني يا مخفيانه دستورات خود را از برخي كشورهاي منطقه مي گرفتند اما به نظر مي رسد از اطاعت آنها خارج شده اند چرا كه احساس كردند مي توانند پايتختهاي برخي كشورهاي حامي خودشان را بگيرند. براي همين خلافت اسلامي اعلام كردند چرا كه بستر اجتماعي فراواني در برخي از اين كشورها دارند. اصولا نيروهاي تشكيل دهنده اين تروريسم از كشورهايي هستند كه بيشترين ميزان استبداد، بيشترين ميزان عدم نگاه به راي مردم و بيشترين محل اعتراض را براي محدود كردن زنان دارند. براي جلوگيري از غليان اين مسئله در داخل اين كشورها آن را به بيرون هدايت كردند اما يك يا دو سال جواب خواهد داد همانگونه كه القاعده در افغانستان همين وضع را داشت، اما در سال سوم به كشورهاي خودشان باز مي گردند. همانگونه كه يكي از رهبران كشورهاي منطقه گفته است اگر با اين گروههاي تروريستي به سرعت برخورد نشود ماه آينده در اروپا خواهند بود و پس از سه ماه در آمريكا حضور خواهند داشت. معتقدم اگر مي خواست جمله خود را كامل كند بايد مي گفت ممكن است ماه بعد نيز در كشور ما باشند. اين واقعيتي تلخ است براي همين بايد بپذيريم بوي باروت بايد در اين منطقه تعطيل شود و نسيم توسعه و رفاه جاي آن را بگيرد. در پنجاه سال گذشته هيچگاه چنين وضعي در منطقه وجود نداشته است و به گونه اي پيشرفته و پيچيده شده و بدون هيچ دليلي امنيت از بين رفته است و به جاي اينكه ملت اسلام عليه اشغالگر رژيم صهيونيستي باشد متاسفانه منازعه اي مذهبي به وجود آمده است اما الحمدلله توطئه شكست خورده است و آن را پشت سر گذاشتيم. بايد ببينيم كجا چه خطايي صورت گرفته اما عبور كنيم. 


راه حل مقابله با داعش را در چه چيزي مي بينيد و سياست آمريكا را در ائتلاف و همپيمانان آن چگونه ارزيابي مي كنيد؟ 
ما انتقاد نمي كنيم، رفتار ائتلاف اذهان روشن و منطقي را به فكر وا مي دارد كه آنها صادق نيستند و هر كسي به صداقت اهداف آنها شك مي كند. آيا هدف آنها از اين همه تبليغات سياسي ائتلاف شامل 42 يا 60 كشور ، داعش است يا نه براي مهندسي سياسي جديدي در منطقه تلاش مي كنند. چگونه عين العرب (كوباني) را بمباران مي كنند درحالي كه آن را نمي شناسند، و هنوز جنگ وجود دارد در حالي كه آمرلي در مدت دو روز آزاد شد و حمرين در يك روز و جرف الصخر در دو روز آزاد شدند. چه سناريويي پشت اين تبليغات نهفته است؟ زماني هست كه رفتاري متناقض را مي بينيم مثلا با وجود همه اين اقدامات يكباره در منطقه جلولا در پنج نوبت 9 محموله توسط ائتلاف براي چه كساني ارسال مي شود. در جايي كه هيچ كسي جز داعش وجود ندارد. آيا اين يك اشتباه است؟ يك بار يا دوبار يا در شب ممكن است رخ دهد اما شب و روز درحالي كه با ليزر مي توانند نقطه ارسال محموله ها را مشخص كنند چنين اشتباهي قابل باور است؟ ارتباطي بين ائتلاف و تروريستها در منطقه اي نزديك به مرز ما وجود دارد، اين چيزي است كه سوال برانگيز است. 


بين اقدام هوايي ائتلاف و حضور ايران در زمين در سوريه و عراق از طريق ارائه مشاوره هاي نظامي و حضور نيروهاي سردار قاسم سليماني، فرمانده سپاه قدس، كه در رسانه ها نمايان شد و ايران آن را تكذيب نكرد و گفت كه به همپيمانان خود براي مبارزه با تروريسم مشورت مي دهد، كدام راه را ترجيح مي دهيد؟ يعني برخي كشورهاي غربي شما را به ائتلاف دعوت كردند. 
كدام ائتلاف؟ طرفي كه اين ائتلاف را ايجاد مي كند چه كسي است؟ چه كسي اينها را ساخته است؟ اولا ما پيش از اينكه چيزي به نام ائتلاف وجود داشته باشد با تروريسم درگير شديم. يكي از دغدغه هاي مردم منطقه ما اين است كه كساني كه مي فهمند يك ملت از يك موضوعي به نام تروريسم دارد آسيب مي بيند آنها زماني اقدام مي كنند كه برخي  منافع آنها در معرض خطر قرار بگيرد يا در پوشش اين بهانه به دنبال برخي اهداف خودشان هستند. وگرنه روزي كه داعش به موصل رسيد و حمله كرد به طرف بغداد و تا نزديك سامرا آمد چرا عكس العملي توسط هيچ كس صورت نگرفت. در حالي كه پيمان امنيتي داشتند، زماني كه داعش آمد به طرف اربيل، اربيل با برخي كشورهاي منطقه پيمان امنيتي داشت. دنبال استقلال اقليم بود و برخي كشورها تشويقش مي كردند اما كسي عكس العمل نشان نداد اما به صورت قاطع مي گويم اگر اراده جمهوري اسلامي ايران نبود آنها به اهداف خود رسيده بودند. پس موضوع پيچيده اي نيست آنها اهداف ديگري را دنبال مي كنند. ما پيش از اينكه بخواهند شروع كنند و ما را از وجود تروريسم آگاه كنند و با آن مبارزه كنند ما با آن مبارزه كرديم و مبارزه ما بدون آنها نيز ادامه پيدا خواهد كرد. 


وي در پاسخ به اينكه مبارزه شما با تروريسم براي حمايت از همپيمانانتان و به صورت مشخص محور مقاومت است يا شايد احساس خطر است، گفت: همانگونه كه گفتم ايران از امن ترين، با ثبات ترين و مقتدرترين كشورهاي منطقه است و اين ناشي از تجربه تاريخي ما، نوع حكومت ما و نوع تعامل ما با مردم و تعامل مردم با ما است. اين دستاوردي نيست كه كسي بتواند به آن آسيب بزند. ما تنها مقاومت را پشتيباني نكرديم. مثلا در لبنان و مشخصا در منطقه بقاع و به طور مشخص تر در عرسال ديديم كه مي تواند محل نمايش قدرت برخي گروه هاي مسلح و گروه هاي تروريستي باشد، اين گروه ها تمايل دارند جبهه را توسعه بدهند براي هدف غلطي كه دارند. ما در ايران گفتيم براي تجهيز ارتش لبنان به گونه اي كه با اين چالش ها مناسب باشد آمادگي داريم، پول هم نمي خواهيم، هديه مي كنيم. ارتش لبنان براي دفاع از مردم لبنان است و ما اين پيام تاريخي را به شكل مناسبي ارسال كرديم. اما آنها مخالفت مي كنند، غربيها و آمريكاييها مخالفت مي كنند. چرا؟ مشخص است كه يك استاندارد دوگانه دارند. هدف و اصل اين است كه ارتش لبنان بر تماميت اراضي خودشان مسلط باشد و از آزار و اذيت ديگران جلوگيري شود، چنين كاري را خودشان هم نمي كنند. همزمان با آن تاكيد مي كنند كه قرار است 15 هزار نفر را آموزش بدهند ، از كجا مي خواهند اين نيروها را جذب كنند؟ از مهاجران سوري كه بدون سرپناه زندگي مي كنند. من با آنها ابراز همدردي مي كنم. واقعيت اين است كه من هر خيمه و چادري را كه مي بينم ، تصوير كودكي يا زني يا كهنسالي است كه به دنبال يك غذاي ساده است و من با ديدن اين تصاوير واقعا اشك مي ريزم. آنها مردم ما هستند آنها مسلمان هستند. چرا اجازه نمي دهند اين پشتيباني صورت بگيرد؟ چرا مخالفت مي كنند؟ 


علاوه بر اوضاع منطقه، اوضاعي نيز در سرزمينهاي اشغالي و در فلسطين وجود دارد؟ جنگ و حمله اخير به غزه كه پ51 روز طول كشيد. ايران همواره مواضع خود را در اين خصوص و حمايت خود را از مقاومت از جمله مقاومت فلسطيني اعلام كرده است و رهبر معظم ايران موضوع مسلح كردن كرانه باختري رود اردن را مطرح كرد. چگونه به مقاومت نگاه مي كنيد به ويژه در اين روزها كه اعتراض مردم را ضد اوضاع و سياستهايي كه در آنجا وجود دارد شاهد هستيم؟ سياست شما در اين خصوص چيست؟
مردم آمريكا به اين نقطه رسيده اند كه هزينه هاي حيثيتي و سياسي و اقتصادي فراواني بايد به خاطر دفاع از توسعه طلبي رژيم صهيونيستي متحمل شوند اما برخلاف مردم آمريكا متاسفانه دولتمردان آمريكا از چپ و راست آنها اين حساسيت مردم آمريكا را مورد توجه قرار نمي دهند. هر چند از طرف كشورهاي اروپايي حركتهايي درحال شكل گرفتن است و ملاحظه مي كنيم كه برخي دولتهاي اروپايي كشور فلسطيني را به نحوي به رسميت شناخته اند اگرچه برخي از آنها در مرحله اوليه هستند. مردم فلسطين در اين شرايط گرفتار رژيمي شده اند كه احساسش اين است كه در منطقه ما خود مشغول سازي توسط طرفهاي مختلف و بازيگران اصلي موجب شده است كه نگاه مخالف با توسعه طلبي اين رژيم كاهش پيدا كرده است. به همين علت هر روز نبش قبري مي كند ، يك روز توسعه شهرك سازي مي دهد ، يك روز بهانه مي آورد و طرح صلحي را كه خود غربي ها به آن اعتقاد دارند رد مي كند و روزي در بيت المقدس دست به اقدامات باستان شناسي مي زند و مسجد الاقصي را مورد هتك حرمت قرار مي دهد، روز ديگر هم سرزمينها را مصادره و فلسطينيها را به مهاجرت مجبور مي كند، به اين دليل كه احساس مي كند مرزهاي امني ندارد. اما غزه ثابت كرد اوضاع اين گونه نيست، جنگ 52 روزه ثابت كرد مردم فلسطين مستقل از حوادثي كه رخ مي دهد قدرت موشكي خود را تقويت مي كنند و اتحاد خود را در دفاع از مقاومت بيشتر مي كنند. آنها به اين نقطه رسيده اند كه در رابطه با اين مسئله با احدي مذاكره نكنند چرا كه تجربه 53 ساله ثابت كرده است حق مردم فلسطين از پاي ميز مذاكره به دست نمي آيد. معتقدم فضاي انتفاضه موجود در فلسطين ايجاب مي كند همه كشورهاي عربي و همه كشورهاي اسلامي فارغ از قطعنامه و بيانيه و كميته دفاع از قدس و از دالانهايي كه جز ادامه داشتن هيچ نتيجه اي نداشته است، به اين سمت يعني مقاومت تمايل پيدا كنند. ما با مقاومت هستيم و اين را حقي تاريخي و طبيعي و ديني براي مردم فلسطين مي دانيم . رژيم صهيونيستي را رژيمي اشغالگر مي دانيم. عمق و ريشه مشكلات منطقه ناشي از سياستهايي است كه توسط غربيها در دفاع از رژيم صهيونيستي صورت مي گيرد و همه دخالت هاي غربيها براي تضمين امنيت و حيات غيرطبيعي رژيم صهيونيستي و برتري آن بر يك ملت است. من فكر مي كنم اگر اين جريان عوض شود ثبات هم به منطقه ما برمي گردد. 


سوال آخر كه درخواست مي كنم به عربي پاسخ دهيد ، ايران به همسايگان عرب خود به ويژه كشورهاي خليج (فارس) چگونه نگاه مي كند؟ 
كشورهاي خليج فارس، كشورهاي همسايه از نظر ايران از اول انقلاب تا امروز و تا فردا و آينده دور، فراتر از موضوع همزيستي است، غير موضوع مواضع مثبت و دفع منفيها است. ما با خوشحالي آنها يا رشد آنها خوشحال مي شويم. اگر ما به نگرانيهاي خود و بحراني كه با هم در آن به سر مي بريم، تاثيري كه در منطقه وجود دارد نگاه كنيم خواهيم ديد كه خروج منطقه از هر بحراني ابتدا با گفتگو بين ما و آنها آغاز مي شود و دوم با دور كردن اثر خارجيها به ويژه غربيها و به ويژه آمريكا از منطقه است. بين ملتهاي عرب منطقه و ملت ايران محبت و برادري وجود دارد كه از طرف هيچ كشوري به وجود نيامده و تحت تاثير هيچ كشور ديگري قرار ندارد. مثلا حجاج زماني كه به عربستان سعودي مي روند همبستگي بين ايرانيها و بقيه حجاج وجود دارد. ممكن است بين رويكرد دولتها با رويكرد ملتها اختلافي وجود داشته باشد كه انشا الله دولتها نظر ملتها را انتخاب كنند.