به گزارش پارس وی در دیدار گروهی موسوم به شورای فرهنگیان گفت: ما جمهوری اسلامی خواستیم، یک گام بالاتر از آنچه مشروطیت می‌خواست. مشروطیت حاکمیت مردم و مهار کردن استبداد و جباریت را می‌خواست که متأسفانه موفق هم نشد. جمهوریت یعنی خود مردم مستقیماً روی کار بیایند و کار کنند و حکومت‌ها نماینده‌های آنها باشد.
وی موضوع مهم را برگزاری یک انتخابات سالم، خوب و پر رونق دانست و افزود: سخت‌گیری‌ها و تنگ‌نظری‌ها در مورد صلاحیت‌ها کاهش یابد و زمینه حضور پرشور ملت فراهم شود.
وی با بیان اینکه «مگر جریان اصلاح‌طلبی یک جریان سیاسی وابسته به چند شخصیت حقیقی یا حقوقی است که در جامعه اگر حذف یا امتیاز آن را لغو کنند، از بین برود؟» گفت: جریان اصلاح‌طلبی در متن جامعه ما جریان دارد. اصلاح‌طلبی به دین پایبندی دارد، اما قرائتی از دین که متناسب با روزگار ماست، دینی که حق انسان را به رسمیت می‌شناسد، دینی که برای زن و مرد و برای انسان حق و حرمت قائل است و دینی که می‌گوید رأی مردم معتبر است و باید مبنای عمل قرار گیرد؛ ما از این دین با همه وجود دفاع می‌کنیم.
خاتمی گفت: اصلاحات اگر حرفی دارد برای این است که همین نظام تقویت شود و اگر خدای ناکرده انحرافی هست، اصلاح شود. دیگرانی می‌خواهند این نظام برافتد ما می‌گوییم این نظام باید باشد و البته باید اصلاحات لازم را بپذیرید، وگرنه بسیاری از مسائلی که گفته می‌شود این عین نظام است، خودش ضربه به نظام می‌زند.
خاتمی طبق معمول حاضر نیست به چند سؤال کاملاً واضح پاسخ دهد و آن اینکه نسبت اصلاح‌طلبی مدعی همراهی با دین، مردم، قانون و نظام با جریان ضد دین، ضد قانون، ضد نظام و ضد رأی مردم که مشخصاً خود را در دو فتنه‌انگیزی 78 و 88 نشان دادند چیست؟ چرا خاتمی و طیف همسو با وی در اغلب این فتنه‌انگیزی‌ها در کنار گروهک‌های سلطنت‌طلب، نهضت آزادی، منافقین، بهائیت و... ایستادند؟ آیا مقابله با 25 میلیون رأی مردم در سال 88 احترام به رأی مردم و جمهوریت بود؟ اگر خاتمی در محافل خصوصی اذعان کرده که تقلبی در آن انتخابات- آن هم در حد 11 میلیون رأی- واقع نشد چرا همپای آشوب‌طلبان و اشرافیت سیاسی هماهنگ با بیگانه ایستاد و نقش‌آفرینی کرد؟ آیا می‌توان ادعای اصلاح‌طلبی داشت و با جماعت اوباشی همراه شد که صراحتاً شعار می‌دادند «انتخابات بهانه است- اصل نظام نشانه است»؟ چرا جریانی که هم مقابل جمهوریت ایستاد و هم روی نام اسلام در عبارت جمهوری اسلامی خط کشید، در اردوگاه خاتمی و مجمع روحانیون و حزب مشارکت قرار داشت؟ آیا دین اجازه چنین خیانتی می‌دهد یا قانونگرایی؟ و بالاخره اینکه رد صلاحیت کمترین برخورد با چنین جنایتکارانی است. البته آقای خاتمی پاسخ این سؤالات را بهتر از همه می‌داند اما چون دروغ کنتور نمی‌اندازد، ابایی از خلاف‌گویی و فریبکاری ندارد.