پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- کریستین ساینس مانیتور- جمهوری‌خواهان برنده بی‌چون و چرای انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا بودند، اما ممکن است این پیروزی‌ برای آنها به قیمت شکست‌ در برابر دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری ٢٠١٦ تمام شود. پس از اعلام نتایج انتخابات میان‌دوره‌ای حس غالب در میان اکثر آمریکایی‌ها این بود که همه چیز درحال تغییر است. نتیجه انتخاباتی که پیش‌بینی می‌شد سرنوشت آن تا شمارش آخرین برگ‌ رای‌ها به طول انجامد در همان ساعات ابتدایی شمارش آرا مشخص شد. جمهوری‌خواهان اکثریت سنای آمریکا را به دست آوردند و رئیس‌جمهوری آمریکا در محاصره دیواری از رقبا قرار گرفت. به دنبال اعلام نتایج، سوالات رایجی در افکار شکل گرفت، سوالاتی نظیر این‌که «چه تغییراتی در انتظار واشنگتن است؟» «آیا باراک اوباما و مجلس سنای جمهوری‌خواهان به زمینه مشترکی برای سازش  دست می‌یابند؟»، «آیا اقدامات اوباما درخصوص مهاجران از احتمال همکاری‌اش با جمهوری‌ خواهان خواهد کاست؟»

با این حال هیچ‌کدام از این سوالات به مهم‌ترین نکته انتخابات اخیر آمریکا کوچکترین اشاره‌ای ندارد. جمهوری‌خواهان در ظاهر به پیروزی‌ رسیدند، اما آن‌چه رخ داد درواقع پیروزی وضع موجود در واشنگتن بود. نتیجه‌ این انتخابات گواهی دیگر بر این موضوع است که ایالات متحده به کشوری «الاکلنگی» و افتان و خیزان بدل شده ‌است، به این معنا که دموکرات‌ها پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری‌اند و در سوی دیگر، نتایج انتخابات میان‌دوره‌ای نیز به سود جمهوری‌خواهان تمام خواهد شد. به همین دلیل نتایج این انتخابات پیش از اعلام نتایجش مشخص بود. باراک اوباما در انتخابات ‌سال ٢٠٠٨ بر موج پیروزی اکثریت دموکرات‌ها در مجلس سنا و نمایندگان سوار شد و به ریاست‌جمهوری رسید. جمهوری‌خواهان در انتخابات ٢٠١٠ بار دیگر اکثریت مجلس را در دست گرفتند و به دنبال آن باراک اوباما نیز در انتخابات ریاست‌جمهوری ‌سال ٢٠١٢ با تلاشی اندک برای دومین بار پیاپی پیروز شد، هرچند که به نظر می‌‌رسید برای انتخاب مجدد با مشکلات بسیاری مواجه باشد. و حال در ‌سال ٢٠١٤ و با پیروزی جمهوری‌خواهان سنای آمریکا بار دیگر به رنگ قرمز در آمده ‌است.

می‌توان این موضوع را از دیدگاه جمعیت‌شناسی مورد بررسی قرار داد. در انتخابات میان‌دوره‌ای -که به علت برگزاری‌اش در بین ٢ انتخابات ریاست‌جمهوری چنین نام گرفته‌است- همواره مشارکت کمتری صورت می‌گیرد. بررسی‌ها بیانگر این مسأله است که غایبان اصلی انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا جوانان و اقلیت‌ها هستند. این بدین معناست که مسن‌تر‌ها و سفیدپوستان نتایج این انتخابات را رقم می‌زنند درحالی‌که جوانان و اقلیت‌ها بازیگران تعیین‌کننده انتخابات ریاست‌جمهوری هستند. در انتخابات‌ سال ٢٠١٢ تنها ٣٩‌درصد از سفید پوستان به اوباما رأی دادند علاوه بر این، طبقه‌بندی رأی دهندگان نسبت به گذشته با نظم بیشتری صورت می‌گیرد. به این معنا که محافظه‌کاران رای خود را به صندوق‌های جمهوری‌‌خواهان می‌ریزند و لیبرال‌ها نیز دموکرات‌ها را انتخاب می‌کنند. هر چند که امروز چنین انتخابی بسیار منطقی به‌نظر می‌رسد، اما چنین نظمی در سیاست حتی در نسل گذشته نیز به چشم نمی‌خورد. نتیجه چنین نظمی این است که اقلیت‌ها، جوانان، مجردان و تحصیل‌کردگان سفید‌پوست از دموکرات‌ها حمایت می‌کنند، درحالی‌که مسن‌تر‌ها، متاهل‌ها و سفید‌پوستان یقه‌آبی جمهوری‌خواهان را انتخاب می‌کنند. این موضوعی است که «رونالد براون‌اشتاین» در نشریه «آتلانتیک» به آن اشاره می‌کند. براون اشتاین در یاد‌داشت خود می‌نویسد: «به عبارت دیگر دموکرات‌ها در این سال‌ها به‌طور کامل به آن گروهی بدل شده‌اند که در انتخابات میان‌دوره‌ای در سایه قرار می‌گیرند، درحالی‌که جمهوری‌خواهان در این انتخابات با تمام قوای خود ظاهر می‌شوند.»

ساختار جمعیت و این دسته‌بندی نشان می‌دهد که آمریکا دست‌کم تا پایان این دهه نیز در این چرخه پیاپی گرفتار خواهد بود. باید گفت که انتخابات میان‌دوره‌ای اخیر در ماهیت قدرت واشنگتن تغییری ایجاد نخواهد کرد، بلکه موجب ادامه آن خواهد شد. مجله «اسلیت» نیز در این خصوص می‌نویسد «ممکن است دموکراسی ما برای یک نسل محکوم به شکست باشد.» جمهوری‌خواهان در زمانی که مشارکت کمتری صورت می‌گیرد عملکرد بهتری دارند و این نشان می‌دهد که هرچند طیف گسترده‌تری از دموکرات‌ها حمایت می‌کنند، با این حال جمهوری‌خواهان از انگیزه‌ بیشتری برخوردارند. به‌عنوان مثال ایالت «اوهایو». «دن‌ هورن» در روزنامه «سینسیناتی اینکوایرر» می‌نویسد: مشارکت در روز سه‌شنبه «آن‌قدر بد بود که واژه‌ مناسبی برای توصیفش نیست». مشارکت در «همیلتون کانتی» نیز به کمترین حد خود در ٣٦‌سال گذشته رسید. تنها نقاطی که اوضاع کمی بهتر بود، مناطقی بود که اکثریت جمعیت را جمهوری‌خواهان تشکیل می‌دادند. موضوع قابل توجه دیگر این است که «سازش» جمهوری‌خواهان را به پای صندوق‌های رأی نمی‌کشاند. درواقع سازش تنها برتری جمهوری‌خواهان بر دموکرات‌ها را که همان شور‌ و شوقشان برای شرکت در انتخابات میان‌دوره‌ای است نیز از بین خواهد برد. البته مشکل اینجاست که جمهوری‌خواهان با این روند تمایل چندانی به شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری نخواهند داشت. پیروزی اوباما در انتخابات ٢٠١٢ نیز به همین شکل رقم خورد، در حقیقت جمهوری‌خواهان در این انتخابات حتی نتوانستند به رقابتی نزدیک بپردازند.

روی هم رفته موقعیت جمهوری‌خواهان چندان پایدار به نظر نمی‌رسد. در شرایطی که جمعیت دموکرات‌های لاتین رو به افزایش است، نسل بعدی نیز چندان محافظه‌کار به نظر نمی‌رسد. انفجار جمعیت در دوره‌های مختلف موجب تغییر در موقعیت دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان شده ‌است، با این حال نشریه «گالوپ» نیز معتقد است که این بار بخت چندان با جمهوری‌خواهان یار نیست. این بدان معناست که جمهوری‌خواهان در دوره‌های آینده، نه‌تنها برای کسب ریاست‌جمهوری رقابت دشواری‌ را پیش‌رو خواهند داشت، بلکه حتی ممکن است موقعیت فعلی خود را نیز از دست بدهند.  «جمال بوئی» در مجله «اسلیت» چشم‌انداز جالبی را درخصوص مخمصه جمهوری‌خواهان ترسیم می‌کند. حزب دموکرات در دهه ٩٠ به دلیل موفقیت‌هایش از مرکزیت فاصله گرفت. هر چند که از زمان پیروزی «جیمی کارتر» در ١٩٧٦ نیز نتوانسته بود در انتخابات ریاست‌جمهوری پیروز شود. در چنین شرایطی بود که «بیل کلینتون» موفق شد راه را برای حرکت حزب خود به سمت مرکزیت آمریکا باز کند.