پرده برداري اوباما از اتحاد پشت پرده جمهوری خواهان و دموکرات ها
هیچ دلیل حقیقتا قابل دفاعی در دست نیست که نشان دهد جمهوری خواهان یا اسراییل باور دارند نهایتا می توانند برنامه هسته ای ایران را محدودتر از آنی کنند که قرار است در معامله پیشنهادی اوباما به ایران بشود.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مهدی محمدی- وطن- باراک اوباما روز پنج شنبه پرده از راز مهمی برداشت که لازم است در داخل ایران بویژه از سوی حامیان دیپلماسی هسته ای دولت مورد توجه عمیق قرار گیرد. اوباما در سخنانی که می توان آن را بیانیه باخت دموکرات ها هم نامید، وقتی به موضوع ایران رسید گفت اگر ایران معامله پیشنهادی امریکا را بپذیرد، اوباما و دولتش کنگره را به پذیرش این معامله راضی خواهند کرد.
این جمله رییس جمهور امریکا می تواند به فهم دقیق مناسبات دولت امریکا از یک سو و مجموعه جناحی که در واشینگتن به عنوان تندروها شناخته می شوند (جمهوری خواهان، لابی اسراییل و حتی دولت نتاینیاهو) کمکی موثر بکند.
در ایران، یک پیش فرض عموما بحث ناشده نزد بسیاری از تحلیلگران خصوصا در جریان چپ (که دولت روحانی را هم می توان نزدیک به آنها دانست) وجود دارد که می گوید در امریکا یک جناح حقیقتا میانه رو وجود دارد که خواهان اجتناب از رویارویی و حل مشکلات با ایران از طریق دیپلماسی است. این عده، باراک اوباما خصوصا وزیر خارجه اش جان کری را چهره های شاخص این جریان میانه رو معرفی می کنند و بر همین اساس نتیجه می گیرند ایران باید فرصت روی کار بودن این جریان در امریکا را مغتنم بشمارد و حتی به قیمت کوتاه آمدن از برخی مواضع خود هم که شده، با آنها درباره موضوع هسته ای به توافق برسد.
معنی دیگر این نوع نگاه به موضوع این است که اگر این فرصت از کف برود و فی المثل جمهوری خواهان کاخ سفید را هم در امریکا فتح کنند –امری که به دلیل کاندیداتوری هیلاری کلینتون از حزب دموکرات در انتخابات آینده امریکا چندان محتمل نیست- آن وقت دوران تاریک و سیاهی فرا خواهد رسید که در آن نه فقط نمی توان به حصول توافقی دیپلماتیک امیدوار بود، بلکه حتی ممکن است واشینگتن ریسک اقداماتی متهوارانه تر مانند اقدامات نظامی علیه ایران را هم بپذیرد.
حقیقت این است که این دیدگاه بیش از آنکه توصیفی از واقعیت های جامعه سیاسی در واشینگتن باشد، نوعی اصل جزمی است که بیشتر حامیان سازش در سیاست خارجی به آن بال و پر داده اند. وقتی به شواهد نظر کنیم، این تصویر از دیدگاه ها در جامعه سیاسی امریکا نسبت به ایران نه توان تبیین واقعیت ها و شواهد موجود را دارد و نه قدرت پیش بینی سناریوهای محتمل را.
آنچه در حقیقت اوباما در این جمله طلایی به ما می گوید این است که پس پرده درباره یک فرمول خاص از مهار هسته ای ایران میان دو حزب –و حتی می توان گفت میان دولت امریکا و اسراییل- تفاهم شده و بخش بزرگی از نزاعی که ظاهرا میان آنها در جریان است را بیشتر باید حمل بر نوعی تقسیم کار به منظور کمتر کردن امتیازهایی دانست که بناست به ایران واگذار شود (بویژه در حوزه تحریم ها) و بیشینه سازی امتیازهایی که قرار است امریکا از ایران دریافت کند.
نکات زیر این موضوع را روشن می کند:
1- کنگره اکنون به گونه ای برخورد می کند که گویی هر معامله را که در آن غنی سازی ایران حتی به مقدار اندک به رسمیت شناخته شده باشد مطلقا رد خواهد کرد و نه تنها اجازه لغو تحریم ها را نمی دهد بلکه ممکن است با هدف وادار کردن ایران به عقب نشینی بیشتر تحریم های جدیدی هم اعمال کند. این در حالی است که –همانطور که بعضا به رسانه ها هم درز کرده است- حتی موضع اسراییل هم دیگر غنی سازی صفر نیست و اختلافی هم اگر میان امریکا و اسراییل وجود دارد بر سر این است که ابعاد برنامه غنی سازی که ایران مجاز به حفظ آن است، چقدر باید باشد. جمهوری خواهان نیز هیچ گزینه ای برای وادار کردن ایران به پذیرش صفر کردن ظرفیت غنی سازی اش ندارند و اینکه غنی سازی ایران بخش ضروری از هرگونه معامله احتمالی است، اکنون یک سیاست دو حزبی در امریکاست.
2- برخلاف آنچه عموما تصور می شود، امکان ناپذیر بودن حمله نظامی به ایران، میراث جمهوری خواهان برای دموکرات هاست نه چیزی که دموکرات ها خود آن را کشف کرده باشند. مایکل هایدن آخرین رییس سازمان سیا در دولت بوش پسر زمانی گفته بود که قبل از روی کار آمدن دولت اوباما و هنگامی که او هنوز رییس سازمان سیا بود این موضوع یک بار به دقت بررسی شد که آیا گزینه نظامی می تواند برنامه هسته ای ایران را از بین ببرد یا حداقل برای مدت زمانی طولانی به تاخیر بیندازد. هایدن می گوید همان موقع نتیجه ارزیابی این بود که هیچ گزینه نظامی واقعا موثری علیه برنامه هسته ای ایران وجود ندارد. مهم تر از این، تئوریسین اصلی احمقانه بودن هرگونه حمله نظامی به ایران رابرت گیتس جمهوری خواه است که در دوره اول دولت اوباما هم وزیر دفاع بود. این جمله معروف گیتس که اگر امروز به ایران حمله کنیم، فردا فرزندان ما باید در خاک امریکا با ایرانی ها بجنگند، اصلی است که هنوز هم سیاستمداران در واشینگتن بر اساس آن درباره ایران تصمیم می گیرند. بنابراین این تصور که جمهوری خواهان در صورتی که کار را به دست بگیرند، ممکن است به سمت رادیکال کردن سیاست امریکا علیه ایران حتی تا مرز درگیری نظامی حرکت کنند، صرفا یک شوخی است که دیگر حتی در اسراییل هم جدی گرفته نمی شود.
3- نکته سوم این است که هیچ دلیل حقیقتا قابل دفاعی در دست نیست که نشان دهد جمهوری خواهان یا اسراییل باور دارند نهایتا می توانند برنامه هسته ای ایران را محدودتر از آنی کنند که قرار است در معامله پیشنهادی اوباما به ایران بشود. در واقع یک معنای مهم جمله اوباما هم این است که جمهوری خواهان و دموکرات ها در امریکا اجماع دارند که برنامه هسته ای ایران را بیش از یک حد مشخص نمی توان محدود کرد و فرض رشد خطی امتیازهایی که ایران حاضر به واگذاری آن است تحت تاثیر رشد خطی فشارها، واقع بینانه نیست. برخی از استراتژیست های صریح اللهجه تر در امریکا مانند آنتونی کردزمن حتی گفته اند سطحی از محدودیت که ایران در توافق ژنو پذیرفت و بناست در توافق نهایی بیشتر هم بشود، حتی با حمله نظامی به ایران هم قابل حصول نیست و توافق ژنو کاری کرده که با حمله نظامی نمی شد کرد! بنابراین کاملا منطقی است اگر بپذیریم حتی اسراییلی ها از روند فعلی راضی هستند و عقیده ندارند که اگر روش هایی که ظاهرا آنها پیشنهاد می دهند در پیش گرفته شود، می تواند ایران را وادار به امتیازدهی بیشتر بکند. دقیقا به همین دلیل است که اسراییلی ها و جمهوری خواهان هم بر خلاف ژست هایی که می گیرند خواستار تداوم همین مسیری هستند که دولت اوباما در پیش گرفته و حتی اگر واشینگتن توسط صهیونیست ها تسخیر هم بشود، کاری جز اینکه جان کری و وندی شرمن اکنون می کنند، نخواهند کرد. شاهد روشن بر این مدعا این است که چند هفته پیش وقتی زمزمه امکان ناپذیر بودن توافق نهایی با ایران و ضرورت تمدید دوباره توافق ژنو بلند شد، بر خلاف همه فضاسازی هایی که تا قبل از آن شده بود، دیدیم که نه کنگره و نه اسراییل با آن مخالفت جدی نکردند و عملا نشان دادند که با تمدید موافقند.
4- واضح است که بزرگترین نگرانی جمهوری خواهان و اسراییل این است که رژیم تحریم ها علیه ایران بیش از حد آسیب ببیند. من پیش تر در جای دیگری نوشته ام که برای غربی ها حفظ رژیم تحریم ها حتی از اینکه ایران سلاح هسته ای نسازد هم مهم تر است چرا که از دید تیم فعلی در امریکا تحریم تنها ابزاری است که توانسته به طور موثر محاسبات امنیت ملی ایران را تغییر دهد. در اینجا هم اختلافی میان اوباما و جمهوری خواهان نیست. آخرین اطلاعات موجود نشان می دهد امریکایی ها حداقل تا دو سال پس از امضای توافق نهایی قصد ندارند برای مشارکت دادن کنگره در فرآیند کاهش تحریم ها حتی به کنگره مراجعه بکنند. در واقع روشن است که دولت اوباما هم باور دارد که ابزار تحریم را باید مادام که رقابت راهبردی ایران و غرب در منطقه ادامه دارد در دست خود حفظ کند و حتی اگر تحریم ها روی کاغذ لغو شود، عملا لغو نخواهد شد. اما فراتر بردن تحریم ها از حد فعلی از سوی هیچ گروهی در امریکا عاقلانه ارزیابی نمی شود. همانطور که الیزابت روزنبرگ تحلیلگر ارشد امور تحریم ها در وزارت خزانه داری امریکا اخیرا در نیویورک تایمز نوشته اگر هم تا امروز تحریم ها نتیجه ای داشته محصول اجرای اجماعی آنها از سوی تعداد زیادی از کشورها بوده است. تشدید تحریم ها بدون شک به اجماع فعلی که در اجرای تحریم ها وجود دارد آسیب خواهد زد و به این ترتیب از قدرت تاثیر تحریم ها به شدت خواهد کاست. فرض بنیادین دو حزبی در جامعه سیاسی امریکا این است که تحریم ارزشمند ترین ابزاری است که اکنون غرب علیه ایران در اختیار دارد و در نتیجه منطقی است که فرض کنیم هیچ اقدام احمقانه ای برای تخریب آن صورت نخواهد گرفت.
نتیجه این بحث این است که اختلاف های جمهوری خواهان و دموکرات ها و به عبارت دقیق تر اختلاف های اسراییل و امریکا درباره ایران به نحو برنامه ریزی شده و سیستماتیک بزرگنمایی شده است. دموکرات ها بیش از جمهوری خواهان با ایران مهربان نبوده اند و جمهوری خواهان هم نخواهند توانست بیش از دموکرات ها با ایران خشونت بورزند. سقف توان غرب برای تولید فشار بر ایران همین است که اکنون می بینیم و چه جمهوری خواهان بر سر کار باشند و چه دموکرات ها، در توان واقعی غرب برای فشار بر ایران تغییر معناداری ایجاد نخواهد شد.
حال که اوباما از پشت پرده جمهوری خواهان و دموکراتها پرده برداری کرده پس هر دو حزب و لابی هایشان از هر قوم و قوماشی که می خواهند باشند این و در نظ بگیرن که ایران ،عراق و افغانستان و یا سوریه و یا آفریقا نیست و نبوده و یا ایران ،ایران شاهنشاهی نیست ....هم اکنون ایران کشوریست که تمامی اقلیته های ان که اکثریت قریب به اتفاق انان حاضرن در مواقع ضروری برای حفظ این آب و خاک در کنار هر متجاوزی بایستاند.....چون ایران شده جمهوری اسلامی ایران و تا رهبر فرزانه ایی داریم مانند سیدعلی خامنه ایی فقط یک اشاره کافیست تا دنیا را کنف یکون کنیم ....والسلام.