به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، محمدصالح مفتاح در كافه حقوق نوشت:

با این همه تنها یک ویژگی بود که شریح را به این جایگاه رساند: ترسو بودن و قدرت‌طلبی! او در برابر قدرت استکبار همواره متواضع بوده است و همین امر باعث شد که نام او نیک نماند و از شاخص‌ترین حقوقدان تاریخ اسلام، به خیانت یاد شود…
کافه حقوق؛ محمدصالح مفتاح- از عاشورا ابعاد مختلفی را می توان دید و درس گرفت. اما از دید حقوقی هم می توان درس گرفت. در میان موافقان و مخالفان امام حسین علیه السلام افراد متنوعی هستند، از تازه مسلمان گرفته (وهب) تا زاهد شب زنده دار (بریر) و از جوان و نوجوان و طفل تا پیرمرد سالخورده.

اما در میان شخصیت‌های مهم در واقعه عاشورا، شریح قاضی جایگاه ویژه‌ای دارد. او از تابعان بود و سال‌ها و در زمان خلافت عمر، عثمان، امیرالمومنین علیه‌السلام، امام حسن علیه‌السلام، معاویه و یزید قضاوت در میان مردم را بر عهده داشت. او در این مدت توانسته بود اعتبار بسیاری نزد مردم به دست آورد. او از کسانی بود که به امام حسین علیه‌السلام نامه نوشته بود و او را به کوفه دعوت کرده بود. اما در زمانی که آزمون الهی برای او پیش آمد، از بیان حق ابا کرد و در برابر استکبار عبیدالله ابن زیاد کوتاه آمد. زمانی که عبیدالله، هانی بن عروه را به جرم حمایت از امام حسین گرفت و زد و زندانی کرد و قصد کشتن او را کرد. طایفه او برای حمایتش به سمت دارالاماره آمدند. اما شریح به خواست ابن زیاد تن داد و حقیقت را پنهان کرد و فقط به ذکر این جمله اکتفا کرد که هانی زنده است. و نگفت که کتک خورده و عبیدالله قصد کشتنش را دارد! همین یک لحظه کوتاهی او آنقدر در تاریخ مهم بود که گفته شده است: «اگر شریح به مردم می‌گفت که هانی زنده است اما مجروح در زندان افتاده و عبیداللَّه قصد دارد او را بکشد،…. دیگر واقعه‌ی کربلا اتّفاق نمی‌افتاد!» (بیانات آیت الله خامنه ای در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله(ص) ۷۵/۰۳/۲۰)

شریح نه جرمی مرتکب شد و نه دروغ گفت. او صاحب اعتبار نزد مردم بود و او را به خاطر قاضی‌القضات بودن محترم می‌شمردند. او جزو سرآمدان تابعین رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بود.

ویژگی‌های شریح:

هرچند شریح خود را یمنی می‌دانست، اما بررسی نسب او نشان از آن دارد که او اصالتاً ایرانی بوده که در دوران انوشیروان به یمن کوچ کرده است. او مردی مقدس‌مآب، اهل نماز جمعه و جماعت، صاحب نمازهای طولانی و دائم‌الوضوء بود که از زیبایی چهره بهره چندانی نبرده بود و در صورتش هم مو نداشت (کوسه بود) اما به شدت مورد احترام بود. اما متکبر، محافظه‌کار و دنیاطلب بود. امام علی علیه‌السلام نیز او را به خاطر خرید یک خانه اشرافی توبیخ کرده بود. با همه قدرت‌ها کار می‌کرد و مهم نبود علی‌بن‌ابیطالب در مصدر قدرت است یا یزید بن معاویه. یا حجاج. او از معمرین بود و بیش از ۱۰۰ سال عمر کرد (تا ۱۲۷ سال هم گفته‌اند) که ۶۰ سال از آن را قاضی بود. تنها در دوران قیام مختار عذر آورد و برای همراهی نکردن با فتنه (!) عزلت گزید. (البته برخی هم گفته‌اند که به دلیل اعتراض شیعیان نسبت به نقش شریح در حادثه عاشوراُ مختار او را عزل کرد.)

او در امر قضاوت احساسات را دخالت نمی‌داد و حتی  فرزند خود عبدالله را نیز به دلیل ضمانت از یک فرد بدهکار فراری زندانی کرد. و حتی در پرونده دیگری نیز علیه فرزند دیگرش حکم داد که موجب خشم او شد. او از اصحاب دعوا هرگز هدیه نمی‌گرفت. توانمندی او در قضاوت باعث شد که امام علی علیه‌السلام او را «اقضی العرب» یا «افضل العرب» بخواند.

با این همه تنها یک ویژگی بود که شریح را به این جایگاه رساند: ترسو بودن و قدرت‌طلبی! او در برابر قدرت استکبار همواره متواضع بوده است و همین امر باعث شد که نام او نیک نماند و از شاخص‌ترین حقوقدان تاریخ اسلام، به خیانت یاد شود…