به گزارش پارس جسین شمسیان در سر مقاله امروز کیهان نوشت: «سلام ما را به امام برسانید و بگویید که ما عاشورایی جنگیدیم. احمد، حسین و محمد پریدند. خیلی از بچه‌ها شهید شدند. برای ما دعا کنید. شارژ بی‌سیم داره تموم می‌شه...» این آخرین مکالمه فرمانده پاکباز گردان حنظله با سردار شهید ابراهیم همت بود. مکالمه‌ای که بیش از گفت‌وگوی دو فرمانده نظامی از رازی پنهان و گوهری نهان در بین ملت و رزمندگان ما حکایت می‌کند. آن راز پنهان که دشمنان ما سال‌هاست در پی کشف آنند و البته هرگز راه به وادی آن نخواهند برد، «فرهنگ عاشورا» است. فرهنگی که پیامبر(ص)، امیرالمومنین(ع)، حضرت زهرا(س) و امام حسن(ع) مقدمات آن را فراهم کردند و امامان پس از امام حسین(ع) به ترویج و تبلیغ آن کمر همت بستند و آن را «الگو» و «اسوه» همه آزادیخواهان معرفی کردند. درباره عاشورا که دیروز در سراسر ایران اسلامی شاهد دلدادگی مردم به عاشوراآفرینان و بیعت برای ادامه راه آنها بودند، گفتنی است؛
 1- عاشورا، صرفا یک واقعه تاریخی نیست که عصر روز دهم محرم به پایان برسد. عاشورا فرهنگی است که با گذشت هزار و سیصد و هفتاد و سه سال از رخداد آن، روز به روز زنده‌تر و پویاتر می‌شود و برخلاف ظاهر آن که به شهادت امام حسین(ع) و یارانش و اسارت اهل بیت و خاندانش انجامید، از دل آن شکوفه‌های پیروزی نمایان شد و در اندک زمان، نهال تناوری شد که دودمان ظلم و ظالم را بر باد داد این فرهنگ پویا، نه تنها در زمان خود، که تاکنون و تا قیامت، الهام‌بخش مظلومان تاریخ است و به آنها درس جهاد، ایستادگی، نترسیدن از مرگ و فداکاری در راه عقیده می‌دهد و در این موضوع فرقی بین مسلمان و غیرمسلمان هم وجود ندارد و تعظیم بزرگانی غیرمسلمان به درس الهام‌بخش عاشورا و مکتب امام حسین(ع)، گواه این مدعاست.
2- اگر بپذیریم که عاشورا یک فرهنگ است نه یک قطعه تاریخی مطلق، نباید تردید کرد که از سوی مغرضان، معاندان و کینه‌توزان، در معرض تحریف و دست‌اندازی است و تاریخ به ما نشان می‌دهد که تلاش‌های زیادی در این راه صورت پذیرفته است. فراموش نکنیم که این تلاش‌ها، چیزی بجز سعی و کوششی است که از سوی حکام ظالم برای جدایی مردم از امام حسین(ع) و فراموش کردن آن رخداد عظیم است. در این تلاش‌ها، به ظاهر نهضت امام حسین(ع) نفی و انکار نمی‌شود، جلوی زیارت و اقامه عزا هم گرفته نمی‌شود اما تلاش می‌شود تا کارکرد اصلی انسان‌ساز آن خنثی و بی‌اثر شود و از آن پوسته‌ای بی‌حاصل و حداکثر مراسمی بی‌محتوا و بی‌ثمر باقی بماند.
3- دو انگیزه مهم و اساسی، عامل تلاش برای تحریف این رخداد عظیم الهی است. نخست ضدیت و عناد با اصل فرهنگ عاشورا که نماد آن حاکمان جائر و ظالم در طول تاریخ بوده و هستند. کسانی که بیم آن دارند عاشورای الهام‌بخش، توده‌های مردم مظلوم را بر علیه ظلم و جور آنها بشوراند و پادشاهی‌شان را براندازد. این دسته وقتی نمی‌توانند عاشورا را به طور کلی از صحنه زندگی و باور مردم حذف کنند، می‌کوشند آن رویداد عظیم را در حد یک سوگواره بدون محتوا تقلیل دهند تا خطری برای آنها نداشته باشد. 
اما انگیزه دوم- که این روزها بیشتر دیده می‌شود- توجیه رفتار و اعمال خلاف موازین یک قوم یا گروه است. در این روش، تحریفگران به خوبی می‌دانند حرکات و رفتارشان کمترین نسبتی با آن قیام الهی ندارد و به جای تلاش برای اصلاح و تعالی خود و پشت کردن به منافع زودگذر دنیا، سعی در مصادره و تفسیر آن قیام نورانی می‌کنند! سخنانی را به امام حسین(ع) نسبت می‌دهند که ساحت مقدس حضرتش از آن بری است! دلایلی را برای قیام و حرکت حضرت بیان می‌کنند که صرفا و منحصرا به درد همان لحظه تاریخی می‌خورد و عملا در هیچ برهه دیگری از تاریخ کاربرد و فایده‌ای ندارد! و در نتیجه می‌کوشند عاشورا را به حرکتی یک‌بار مصرف تبدیل کنند که دیگر عصر و وقت آن گذشته و کسی نباید به فکر تکرار و احیای آن باشد! این تحریف البته با ظاهری تعظیم‌گر به ساحت شهیدان کربلا و سید و سالار آنان انجام می‌شود تا حساسیتی را برنیانگیزد!
4- تاریخ نشان داده آنان که به ساحت مقدس معصومین اسائه ادب کرده‌اند، همه و همه مصداق آیه دهم سوره روم هستند که می‌فرماید؛ «فرجام کار کسانی که اعمال بد و ناشایست مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخره گرفتند» و چون چنین‌اند، منشأ فکری مشترکی برای آنها می‌توان در نظر گرفت و در نتیجه می‌بینیم که تحریف‌ها در طول تاریخ یکسان بوده و فقط ادبیات آن تفاوت کرده است. برخی از مهمترین تحریف‌های دشمنان فرهنگ متعالی و الهی عاشورا را می‌توان اینگونه برشمرد:
الف: ادعای عاشقانه بودن حرکت امام حسین(ع) با هدف نفی عاقلانه بودن آن! و این در حالی است که «عشق» مبنای عاقلانه دارد و بدون درک عاقلانه جاذبه‌های معشوق، عشق واقعی به آن بی‌مفهوم و نشدنی است.
ب: برخی نیز اصرار داشته‌اند قیام اباعبدالله الحسین علیه السلام را به عنوان یک «الگوی» غیرقابل تکرار معرفی کنند که تاریخ مصرف آن منحصر به همان زمان وقوع بوده است. در این دیدگاه به تصریح و گاه به تلویح قیام عاشورا بیرون از دایره «عقل»! ارزیابی می‌شود!  و البته برای آن که این جسارت به ساحت مقدس سیدالشهدا(ع) آشکار نباشد، پوشش به ظاهر محترمانه «عشق» را بر آن می‌گذارند! گویی عاشقان همه بیرون از دایره عقل حرکت می‌کنند! القاکنندگان این دیدگاه، برای اثبات نظر انحرافی خود به روش امامان معصوم(ع) بعد از امام حسین علیه السلام استناد می‌کنند و روش و منش آن بزرگواران را اجتناب از قیام و به تعبیر عوامانه خود که نشانه ناآشنایی آنان با مفهوم «عقل» است، عاقلانه! معرفی می‌کنند!
تحریفگران در حالی این ادعا را مطرح می‌کنند که ائمه پس از امام حسین(ع) یکی پس از دیگری به گواهی مسلمات و محکمات تاریخی تنها و تنها بدین علت روشی جز روش عاشورایی سیدالشهدا(ع) را انتخاب کردند که یار و یاوری چون 72 تن اصحاب فداکار آن حضرت نداشتند و اگر داشتند، لحظه‌ای در قیام و خروج بر حاکمان ظالم تردید نمی‌کردند. به عنوان نمونه می‌توان به روایت مشهور و صحیحی درباره حضرت امام صادق(ع) استناد کرد آنگاه که «یکی از محبین آن حضرت با ادعای اینکه نیمی از مردم و حتی بیشتر از آن، یار فداکار و منتظر فرمان قیام هستند، به آن حضرت برای برپایی نهضتی عظیم اصرار کرد. حضرت در پاسخ وی تاکید فرمودند که بیش از 16 یا 17 یار پا به رکاب برای قیام ندارند.
امامانی که سالیان طولانی عمر پربرکتشان را در زندان خلفای ظالم گذراندند چه موقع فرصت و امکان قیام داشتند که آن را رد کرده و خانه‌نشینی و عافیت را انتخاب کرده‌اند!؟ و اگر حرف مدعیان درست باشد، چرا تمام امامان معصوم پس از امام حسین(ع) بی‌استثنا به شهادت رسیدند!؟ آیا می‌توان پذیرفت که آنها زندگی در سایه حاکم غاصب ظالم را پذیرفته‌ا‌ند، اما باز هم شهید شده‌اند؟! پاسخ این دروغ ننگین را امام حسین(ع) در بیانی رسا و بلیغ به بلندای تاریخ بیان داشته‌اند. آنجا که می‌فرمایند: «مثلی لا ابایع مثل یزید یعنی کسی همچون من و هرگز با کسی همچون یزید بیعت نمی‌کند.»
ج: نوع دیگری از این تحریف‌ها، تخفیف و کوچک شمردن این فرهنگ رهایی‌بخش و حیات‌آفرین به فرهنگی برای تخدیر جامعه و خالی کردن آن از روح حماسی و نجات‌بخشی آن است. با آنکه قیام عاشورا، قله بلندمرتبه و رفیع شجاعت، نترسیدن، تسلیم نشدن و سازش‌ناپذیری در برابر ظالمان و کافران است و پرچم بلندمرتبه و رفیع عزت نفس و رادمردی و پایمردی در راه عقیده و آرمان است. تحریفگران با همه وجود کوشیده‌اند آن را از این محتوای عظیم و نجات‌بخش خالی کنند. آنها با تأسی و تمسک مزورانه به فضلیت بی‌نظیر و بی‌بدیل گریه و بکاء بر سیدالشهدا(ع) ناجوانمردانه می‌کوشند این فضیلت را تنها ثمر آن قیام دانسته و روح آزادیخواهی و نجات‌بخشی را از آن بگیرند! اما چون جرات انکار صریح آن را ندارند، مزورانه وجه حماسی و سیاسی عاشورا را به مصلح و محی‌الدین اعصار، امام راحل عظیم‌الشأن منصوب می‌کنند و ادعا می‌کنند این امام خمینی(ره) بود که وجه حماسی به واقعه عاشورا بخشید و از آن برای پیشبرد انقلاب بهره برد! آنها حتی امام(ره) را هم توبه کرده از انتخاب آن راه معرفی می‌کنند و مدعی می‌شوند که او، اوایل عارفی مبارزه‌جو بود اما در اواخر عمرش، همچون امامان معصوم پس از سیدالشهدا(ع)، راه عقلانیت در پیش گرفت و تفقه را بر عرفان ترجیح داد! 
این ادعا در حالی است که رهنمودها و نسخه‌های حضرت امام(ره) در واپسین ماه‌های حیات طیبه ایشان پاسخ دندان‌شکنی به اینگونه تحریف‌های دشمن‌پسند است.
حضرت امام در پیام تاریخی و الهی خود در موضوع پذیرش قطعنامه 598،  بر ضرورت جهاد همیشگی با دشمنان اسلام و استمرار خط کورناشدنی عاشورای حسینی تاکید می‌فرمایند؛  «امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی، رونق و زرق و برق کاخ‌های سفید و سرخ را از بین خواهند برد. امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپ‌ها و موشک‌های دشمنان باز کرده است... من به صراحت اعلام می‌کنم جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان، در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت دعوت نکند...» چه کسی می‌تواند ادعا کند این سخنان که تنها یازده ماه پیش از عروج آسمانی امام راحل بیان شده، علامت تغییر مشی و مرام آن عزیز سفر کرده است!؟
و در خاتمه باید یادآور شد که آنچه دشمنان خارجی و جریانات منحرف و آلوده داخلی را به تحریف قیام عاشورا وادار کرده و می‌کند، نقش عظیم وگسترده آن در جهان کنونی است که همه جا عرصه را بر دیکتاتورهای دست‌نشانده و قدرت‌های استکباری تنگ کرده است.