به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین ؛ وضعیت امروز اصولگرایان در دوران فعالیتشان به هیچ دوره ای شبیه نیست.سال 93 نه مانند دوران حضور برخی اصولگرایان در دولت هاشمی و جبهه گیری گروه دیگر در قالب منتقدان دولت  است و نه شبیه دوران اصلاحات و وحدت حداکثری اصولگرایان.

تکثر اصولگرایان

 تجربه دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد اصولگرایان را متکثر کرد و هر روز هم  تعریف های جدید از اصولگرایی رونمایی شد تا در سال 93 حداقل دو-سه نگاه جدی در میان اصولگرایان وجود داشته باشد. اصولگرایان کلاسک در قالب جبهه پیروان, نو اصولگراها در جامه حزب پایداری و اصولگرایان میانه در قالب فراکسیون رهروان مجلس که در مراکز استانها  پایگاه بیشتری دارند-گروه هایی هستند که برای مجلس آینده باید بدان ها توجه کرد.

چرا جانشین یافتن سخت شده است؟

در این میان یافتن چهره هایی که مورد اجماع همه این گروه ها باشد , از همه جهت مشکل است؛ اگر چه با درگذشت حبیب الله عسگر اولادی اصولگرایان بر روی باهنر اجماع کردند و آیت الله موحدی کرمانی سرپرستی جامعه روحانیت را قبول کرده , اما یافتن جانشین مناسب بسیار سخت شده است.چرا که سن آیت الله موحدی کرمانی به مرز 84 رسیده است.

بازگشت ناطق نوری به صحنه

در روزهایی که مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت می گوید:« برای جلسه انتخاب دبیرکل  حتما از همه اعضا دعوت می‌کنیم.»و منظورش از همه اعضا, چهره هایی چون آیت الله امامی کاشانی, ناطق نوری,روحانی و هاشمی رفسنجانی است ؛ مشخص است که جامعه روحانیت به دنبال جانشینی برای آیت الله مهدوی کنی است که مورد اجماع همه طرف ها باشد حتی اعضایی که در این 4 سال حضوری در جلسات جامعه روحانیت نداشته اند.

مبرهن است حضور حداقل 2 نفر از این جمع- روحانی و هاشمی- دشوار است.مروری بر  اعضای جامعه روحانیت نشان می دهد امامی کاشانی 80 ساله ,ناطق نوری 71 ساله و موحدی کرمانی 83 ساله  چهره هایی هستند که در میان اعضا شانس بیشتری برای مورد اجماع قرار گرفتن دارند.
اگر ناطق نوری مقاومتش را برای دوری از سیاست پایان دهد او بهترین گزینه در میان چهره های حاضر است چرا که آیت الله کاشانی چندان مایل به حضور در متن سیاست نیست و آیت الله موحدی کرمانی جامعیتی در میان همه تشکل های اصولگرا ندارد.

بازگشت  ناطق نوری برای جمع زیادی از اصولگرایان یک خبر خوشحال کننده است, اما مساله آن است که ناطق نوری این فضا را در سالهای قبل از 84 تجربه کرده است و بعد از شکست پروژه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب از « متن» به« حاشیه» سیاست رفت و به همه درخواست های اصولگرایان برای بازگشتش به عرصه جواب منفی داد.

گام اول یک استراتژی و یک مشکل


در این شرایط, پیگیری وحدت اصولگرایان از راه شریک کردن آیت الله مصباح در فرآیند رسیدن به وحدت استراتژی است که در گام اول جواب داده است.

یافتن نقطه مشترک بین اصولگرایان کلاسیک و پایداری سخت است. اظهار نظر چندی پیش باهنر رئیس جبهه پیروان هم که گفت:«قطعا آيت‌الله مصباح نمي‌تواند محور وحدت اصولگرايان باشد. محور اين وحدت جامعتين است.» همان نقطه اختلاف دو گروه اصولگرا است که حجت الاسلام تقوی با نشست های وحدت اصولگرایان تلاش می کند آن را کم کند.شاید از همین جهت است که مصباحی مقدم می گوید:«تمایل اصولگرایان به هم‌گرایی قوت پیدا کرده است.»

اختلافی که کسی بدان اشاره نمی کند چیست؟

با این همه هنوز در عمق این استراتژی اختلاف های آیت الله یزدی رئیس جامعه مدرسین و آیت الله مصباح به عنوان زعیم پایداری سوالی است که اصولگرایان علاقه ندارند بدان اشاره ای کنند.

10 تیر 92 آیت الله یزدی در گفت وگویی ازتذکرات و جلسه های خصوصی و تذکرات به نزدیکان آیت الله مصباح گفت و اشاره کرد که«زماني كه احساس كردم در حوزه يك حزب و گروهي که خود را منتسب به آیت الله مصباح می دانند به وجود مي‌آيد، به بعضي از روحانيون محترمي كه با ايشان ارتباط خاص دارند، در جلسات خصوصي که با آنها داشتم، گفتيم که از تفرقه و تجزيه جلوگيري كنيم، ولي متأسفانه مشكل حل نشد.» حل نشدن مشکل به دو دسته شدن اصولگرایان در انتخابات تهران و شکست انتخابات ریاست جمهوری منجر شد.

به همین دلیل است که سیاست «صبر و سکوت» در اصولگرایان ادامه دار شده است و همه در انتظار خروجی  جلسه احتمالی سه آیت الله- موحدی کرمانی, یزدی و مصباح- در روزهای بعد از تاسوعا و عاشورا هستند.