صادرات تروریسم در عربستان
کشور عربستان سیطره و قدرت خود را بهزودى در کشورهاى جهان اسلام و غیر جهان اسلام از دست دهد و آرام آرام دیدگاه معتدل شیعه که جنبه عقلانیت خود را حفظ کرده و رویکردى اعتدالى داشته، گسترش یابد.
به گزارش پارس به نقل از تسنیم، دبیرکل حزبالله لبنان طى سخنانى به مناسبت سومین شب ماه محرم با اشاره به خطرات تروریستهاى تکفیرى براى منطقه گفت: «از 200 سال پیش یک جریان فکرى جدید در منطقه عربى شکل گرفت و روند امور به سمتى رفت که از حمایت برخى دولتها برخوردار شده و در راستاى تقویت و رواج افکار آن در سطح جهان تلاش شد و به موازات آن براى این جریان فکرى، مدارس و دانشگاههایى در سراسر جهان تأسیس شد و علاوه بر این مراکز مطالعاتى، روزنامهها، انتشارات و رسانهها حتى شبکههاى ماهوارهاى براى آن تشکیل شد و به اینترتیب صدها میلیارد دلار از سراسر جهان براى رواج این تفکر هزینه شد. آنچه جریان دارد، تهدید اسلام بهعنوان یک دین و نیز تهدید امت و جوامع مسلمان است، از همینرو نباید به حل و فصل مشکلات اکتفا کنیم بلکه باید دلایل شکلگیرى این جریانها و نیروهاى تکفیرى در جهان اسلام را شناسایى و حل کنیم. امروزه براى تمام جهان ثابت شده است که مهمترین جنبش تندرو در جهان اسلام، جنبش سلفیت و وهابیت است و باید تمام فعالیتهاى آنها کنترل و آرام آرام آنها را از کشورهاى خود خارج کنند.»
صادرات تروریسم در عربستان را مىتوان بعد از صادرات نفت، دومین فعالیت گسترده صادرات در این کشور نامید، عربستان سعودى یکى از بزرگترین حامیان و پرورشدهندگان تفکرات تروریستى در جهان بهشمار مىرود، نگاهى به فعالیتهاى این کشور در عرصه داخلى و خارجى نشان مىدهد که عمده تروریستهاى منطقهاى و جهانى اصالتى سعودى دارند و یا تحت تأثیر گرایشهاى وهابى عربستان قرار گرفته و یا اینکه از سوى این کشور مورد حمایت و تغذیه مالى و تسلیحاتى قرار مىگیرند.
حمایتهاى رژیم عربستان سعودى از سازمانهاى تروریستى در منطقه علاوه بر اینکه مىتواند راهبرد آمریکا و صهیونیستها و کشورهاى اروپایى را در منطقه اجرا کند، از سوى دیگر با ترویج ادعاى امالقراى جهان اسلام براى عربستان سعودى، ماشین تبلیغاتى غربى از این تقارن نامبارک استفاده کرده و مفهوم تروریسم را در کنار اسلام قرار مىدهد و از این تقارن براى اسلامستیزى در کشورهاى اروپایى و غربى استفاده مىکند.
با آغاز و تشدید موج گسترده بیدارى اسلامى در منطقه، تحرکات جریانهاى وهابى و تکفیرى در کشورهاى اسلامى که براى ایجاد انحراف در این روند از سوى غرب طراحى شده بود، تشدید شد، در این عرصه روند خشونتهایى که بهظاهر تحت پوسته پوشالى مذهب افراطى و بدون محتواى وهابیت در کشورهاى اسلامى انجام مىشد، بهشدت رو به فزونى گذاشت، در جریان چنین اوضاعى بود که بسیارى از مردم و شهروندان بىگناه بهویژه در سوریه و یمن و عراق و افغانستان به فجیعترین صورت به دست عوامل تروریستى و تکفیرىهایى که کشتار شیعیان و سایر مذاهب غیر وهابى را باعث به بهشت رفتن خود مىدانستند، به قتل رسیدند.
ازجمله عواملى که تأثیر بهسزایى در گسترش و تثبیت قدرت فکرى و سیاسى وهابیت داشته، پشتیبانى کشورهاى استکبارى مانند انگلیس و آمریکاست. این دو کشور استعمارى در طول تاریخ، پیوسته از وهابیت پشتیبانى کردهاند و این سیاست همچنان بهطور گسترده با نفوذ شدید آمریکایىها ادامه دارد. دولت انگلیس بهمنظور دستیابى به ذخایر زیرزمینى و ثروتهاى کشورهاى اسلامى، جلوگیرى از گسترش اسلام ناب، گسستن وحدت امت اسلامى و تضعیف دولتهاى اسلامى به فرقهگرایى و فرقهسازى دست زد.
بریتانیا با تمسلک به نظریه بسیار خطرناک و فتنهانگیز مذهب علیه مذهب افراد روشنفکر مذهبى را با حیلههاى گوناگون به خود جذب و با دیکتهکردن سیاستهاى خویش به آنها، اهدافش را عملى ساخت، در همین راستا محمدبن عبدالوهاب نجدى را پرورش دادند و او را به ابن سعود سپردند و با پشتیبانىهاى فراوان از این دو، راه را براى گسترش اندیشههاى فرقه وهابیت هموار ساختند.
بدینترتیب کشور استعمارگر انگلیس با طرح نقشههاى حسابشده در پیدایش مذهب وهابیت و گسترش و تثبیت این طرز تفکر در میان مسلمانان نقش مؤثرى ایفا کرد.
پس از تثبیت وهابیت بهعنوان یک فرقه اسلامى مورد قبول غرب، آمریکاى جنایتکار براى چپاول ثروت و منابع نفتى مناطق وهابىنشین، پشتیبانى خود را از آنها اعلام کرد. سران وهابى نیز براى حفظ موقعیت سیاسى اجتماعى و اقتصادىشان بهسوى آمریکا دست دراز کردند.
در عربستان، دستگاه حکومتى سعودىها یا همان نهاد سلطنت و سازمان وهابیت، دو حلقه یک زنجیرند. آل سعود از زمان محمدبن سعود، پیوندى بنیادین با محمدبن عبدالوهاب برقرار کرد. آل شیخ، یعنى فرزندان محمدبن عبدالوهاب، در حال حاضر اداره امور دینى عربستان سعودى را در اختیار دارند. پیوند با قدرت، زمینه بروز و ظهور رویکرد تکفیرى را در عربستان بهوجود آورد و بعدها با گسترش روابط سعودىها با غرب، زمینه استفاده از این مشى فکرى خطرناک را در راستاى تحقق اهداف استعمار فراهم کرد.
سعودىها، بهویژه در پنجاه سال اخیر تلاش بسیارى براى گسترش نفوذ خود از طریق انتشار افکار وهابیت کردهاند. زمانى که سیدقطب در مصر اعدام شد، تلاش زیادى کردند تا با جذب برادرش، سلفیگری در مصر را به سمت خودشان بکشانند و در حقیقت مشى آنها را از جهادى به تکفیرى تغییر دهند، اما او قبول نکرد. با این حال اشغال افغانستان توسط شوروى سابق زمینه تازهاى را براى فعالیت سعودىها بهوجود آورد.
آنها در این دوره، زمینه مساعدى براى مدیریت جریانهاى تکفیرى پیدا کردند. در این شرایط، برخى از گروههاى حاضر در منطقه، مانند سپاه صحابه بهسرعت به همکارى با سعودىها روى آوردند و طالبان که دستپروردگان مکتب شاه ولىا... دهلوى در افغانستان بودند، نتوانستند در برابر پول و امکانات سعودىها تاب بیاورند و چون مشرب فکرى مشابهى داشتند، به سعودىها نزدیک شدند و القاعده درست در همین زمان شکل گرفت.
این درحالى بود که اخوان المسلمین، که داعیه جهاد در راه آرمانهاى اسلامى را داشت، بهدلیل مشکلات داخلى و ضرباتى که از حکومتهایى مانند مصر خورده بود، دیگر نمىتوانست نقش سابق خود را ایفا کند. در چنین شرایطى، حکومت سعودى توانست با معطوفکردن اذهان بهسوى افغانستان، از یکطرف، توجه به مسأله فلسطین در جهان اسلام را کم کند و در حقیقت به یک نوع همسویى با غربىها در این موضوع برسد و از طرف دیگر، با به خدمت گرفتن تکفیرىها، ابزار مؤثرى براى اجراى اهداف و طرحهاى خود بهدست آورد. امروزه، عربستان در صدد است با نزدیککردن گروههاى تکفیرى به هم، به مدیریت یکپارچه آنها بپردازد؛ اما نباید فراموش کرد که تکفیرىها، با طرز فکر دور از عقلانیتشان، بهنوعى شمشیر دو لبه هستند و سعودىها نمىتوانند چندان به ماندگارى این ابزار امیدوار باشند.
? عربستان و نقش آن در گسترش سلفیگری در جهان اسلام
اندیشه سلفیگری و گسترش آن از دهههاى گذشته آغاز شده و در حال حاضر به اوج خود در جهان اسلام و مخصوصا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه رسیده است. این امر بدعتى از دورهى معاصر نیست، بلکه برآمده از فعالیتهاى سیاسى، اجتماعى و مذهبى سلفىها در دورههاى گذشته بوده است.
از سال 1319 قمرى که عبدالعزیز آل سعود، حرکت خود را از کویت آغاز و به ریاض حمله و آل رشید را سرنگون کرد، سیزده سال طول کشید تا موفق شد حکومت مملکت العربیه السعودیه را تأسیس کند. وى در فکر رهبرى فکرى جهان عرب بود. نامهاى که فرزند وى، ملک فیصل، بهسران کشورهاى مختلف در سال 1350 قمرى مىنویسد، نشانگر این است که شخصیتى که قابلیت رهبرى تمام کشوهاى منطقه خلیج فارس و جهان اسلام را داراست، عبدالعزیز است.
در واقع عبدالعزیز بهدلیل فقر مالى عربستان، موفق به گسترش سلفیت به خارج از جزیره العرب نشد. بعد از وى مهمترین شخصیت آل سعود، یعنى ملک فیصل، در قدرت حضور یافت. سیزده سال حکومت وى، اوج اقتدار سلفىها در جهان اسلام است. فیصل در دو دوره، سفرهاى خود را به کشورهاى اسلامى آغاز کرد. در دورهاى نهماهه از کشورهاى اردن، سودان، تونس، گینه، مالى، مراکش، ایران، ترکیه و پاکستان دیدار کرد و رهبران این کشورها را در جریان اهداف خارجى خود، که مبارزه با کمونیست، صهیونیست و ناصریسم بود، قرار داد.
او اعلام کرد که دوست دارد جریان خالص اسلامى را گسترش دهد. قرائت وى، قرائتى سلفى بود. در سفرى وى به آفریقا، بخش مهمى از ثروتهاى عربستان به این کشورها اختصاص یافت. در این دوره با بهرهگیرى از نفت و تولید آن، نوعى داد و ستد آغاز شد. یعنى کشورهاى که نیازمند ثروت عربستان بودند، حاضر شدند از عالمان و اندیشمندان عربستان و نمایندگىهاى دفاتر سازمان رابطه العالم اسلامى استقبال و تعالیم فرقه وهابیت را پذیرا باشند؛ تا بتوانند توسعه خود را ادامه دهند.
در این دوره عربستان سرمایهگذارىهاى هنگفتى در توسعه دارالتهذیبها انجام داد. شگرد ریاض در شش دهه گذشته، آن بوده که در هر کشورى از مدارس و محافل قرآنى کار خود را آغاز کند. درکنار آموزش قرآن، متون سلفیت نیز در لابلاى آیات قرآن آموزش داده مىشد.
از دوره ملک فیصل به این سو، اوج تأسیس دانشکدهها، مراکز اسلامى، محلهاى علمى، مساجد، دارالقرآن و.. در کشورهاى اسلامى آغاز شد. نمونه بارز آن دانشگاه قرآنى ملک فیصل در کراچى پاکستان است، که هر سال هزاران نفر از کشورهاى مختلف بهویژه شبه قاره هند به این مرکز آمده و تحت تأثیر جریانهاى وهابى قرار مىگیرند.
بعد از درگذشت فیصل، ملک خالد بیمار بود؛ لذا معاون وى، ملک فهد، همهکاره امور شد و 23 سال حکومت کرد. در دوره ملک فصیل، تبلیغ فقط بر جهان اسلام متمرکز بود، اما در دوره فهد، کار به خارج از جهان اسلام، یعنى اروپا، آمریکا و آمریکاى جنوبى سوق داده شد.
در این دوره کارهاى زیادی انجام شد. علت این امر، همسویى عمیق ملک فهد با آمریکا بود که بهنوعى امتیازاتى را در پى داشت. آمریکایىها امتیازهایى چون تأسیس کرسىهاى اسلامشناسى و مساجد در بیشتر کشورها اروپایى و آمریکایى به وى دادند. در ازاى آن ملک فهد حاضر به پذیرش و اجراى همه سیاستهاى آمریکا در منطقه گشت.
جالب آنکه براى اینکه در برابر کمونیسم شوروى مقاومت کنند، برنامههاى شبکههاى رادیویى و تلویزیونى در حوزه جهان اسلام مشغول تلاوت قرآن و... شد، تا مردم از چنگال شورى نجات یابند و بهنحوى به اسلام تبلیغى عربستان سوق داده شوند. لذا در کشورهایى چون پاکستان و هند، دیوبندىها تحت تأثیر عربستان قرار گرفتند و مدارس آنها از نهصد مدرسه در سال 1971، به بیست و پنج هزار مدرسه در سال 1988 ارتقا یافت. یعنى حدود نیم میلیون طلبه با رگههاى سلفى، در شبه قاره شروع به تحصیل کردند.
در کنار آن هم در اروپا، آمریکا و در تمام شهرهاى بزرگ فرانسه، آلمان و... در بهترین مراکز و خیابانها، مساجدى توسط عربستان ساخته شد و امامجماعتهایى از کشور عربستان به آنها اعزام شد تا مردم را با سلفیت آشنا کنند. علمایى نظیر بن باز و محمد بن جابر، نقش مهمى در پشتیبانى از رگههاى تند سلفى ایفا کردند. چنانچه فهد از طالبان حمایت کرد.
در این دوران رابطه العالم اسلامى، 600 مرکز اسلامى و 150 مسجد و 1500 مدرسه در جهان اسلام تأسیس کرد. چنانچه در کتاب صدسالگى عربستان، گزارش مفصلى از رویکردهاى عربستان در اعطاى وامها، ساخت مساجد، مدارس و دانشگاهها و.. در کشورهاى اسلامى آمده است.
چنانچه غربىها هم با این نوع از اسلام آشنا شدند. مثلا امروزه در تمام نمایشگاهاى کتاب، چون آلمان، تنها گروهى که حق معرفى اسلام را دارند، گرایش سلفى عربستان است. اکنون مراکز و مدارس اسلامى در ژنو، بروکسل، مادرید، رم و شهرهاى نیویورک، واشنگتن و... وجود دارد و بخش زیادى از این مراکز اسلامى، وابسته به عربستان و جریان سلفى است.
اوج اقتدار سلفى در زمانى است که تروریسم از سال 2001 کار جدى خود را آغاز کرد و جریانهاى جهادى شکل قدرتمندى به خود گرفتند. در اینراستا گروههاى مختلف آنها در کشورهاى آسیایى و آفریقایى دست به دست هم دادند و تصمیم به مبارزه با آمریکا گرفته و در کمترین زمان موفق شدند بمبگذارىها، علمیاتهاى خرابکارانه و... را در بیشتر پایتختهاى دنیا انجام دهند.
سرازیرشدن پول نفت براى گسترش تکفیرىها
فراوانى درآمد نفت عربستان که تا حدود 11 میلیون بشکه نفت در روز است و نبود نظارت قانونى بر چگونگى خروج آنان، سبب شده است حاکمان آن کشور با گشادهدستى کامل، ثروت ملى کشور را در راستاى منافع خویش به مصرف برسانند و بهوسیله آن در درجه اول کشورهاى عرب و مسلمان و سپس دیگر کشورهاى نیازمند جهان را بهسوى خود جلب و از آن طریق اعتبار بینالمللى براى خود کسب نماید و با ایجاد صندوق سعودى براى توسعه که در سال 1974 تأسیس شد، وامهایى با بهره کم در اختیار اعراب و کشورهاى آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین که بیشتر این کمکها نصیب کشورهاى عرب و کشورهاى مسلمان و وهابیتخیز مانند پاکستان و غیره شده است. در کتاب چالشهاى فکرى و سیاسى وهابیت آمده: «کل میزان کمکهاى خارجى عربستان که در سال 1978 نزدیک به 1میلیارد و500 میلیون دلار بود، درسال 1980 به 3 میلیارد و30 میلیون دلار رسید».
حاکمان وهابى مثل رهبرشان محمدبن عبدالوهاب که از فقر مردم در ترویج تفکرات خویش سوء استفاده نمود، با دادن این کمکها، افزون بر اینکه توان اقتصادى خود را به نمایش مىگذارد، به جلب حکومتهاى کوچک و گاه فقیر منطقه مىپردازند بهگونهاىکه در برخى موارد وابستگى اقتصادى رژیمهاى کمدرآمد به عربستان، پیروى سیاسى و نظامى آنها را هم در پى دارد، بهترین نمونه اینرابطه، روابط عربستان با یمن شمالى و بحرین است.
لذا درآمد نفت یکى از ابزارهاى مهم تبلیغ وهابیت در جهان بهحساب مىآید. در این قسمت به بخشى از فعالیتهاى تبلیغى وهابى با بهرهگیرى از درآمد نفت، تنها در سال1417 قمرى (17 سال قبل) که بهصورت رسمى از سوى دولت عربستان منتشر شده مىپردازیم:
- فعالیت 500 مبلّغ در موسم حج سال 1417 ه. ق.
- دعوت از 1000 چچنى بهعنوان میهمان در سال1417 ه. ق.
- دعوت از 1400 حاجى از آسیاى میانه بهعنوان میهمان در سال 1418ه. ق.
- تأسیس کتابخانه در دانشگاههاى چین.
- تبلیغ وهابیت در کنفرانسهاى جهان.
- 62000 مبلغ و 290000 فعالیت تبلیغى در مدت یک سال.
- 5200000 فعالیت تبلیغى در عربستان در سال 1418 ه. ق.
- 300 جلسه درس دینى در مساجد بحرین در ماه صفر1418 ه. ق و 3650 سخنرانى و درس دینى و نشر41176 نسخه نشریههاى دینى در سال1417ه. ق.
- 3789 مورد فعالیت تبلیغى و پخش 11698 نسخه از نشریههاى گوناگون در دبى.
- 1418 سخنرانى و موعظه و نشر 13715 نسخه نشریهى دینى در قطر.
- 6000 فعالیت تبلیغى در فجیره امارات در ماه رمضان 1418 ه. ق.
- 165296 مورد فعالیتهاى تبلیغى در سال 1417 ه. ق در پاکستان.
- اعزام مبلغ در افغانستان، ایران، هند، نپال، موریتانى، بریتانى، پاریس و هلند.
- 12990 فعالیت تبلیغى در بریتانیا در سال 1417 ه.ق که شامل 10800 درس علمى در مدرسهها، زندانها، بیمارستانها و... بوده است.
- دورهى آموزشى براى مبلغان اندونزى.
- دورهى آموزشى براى طلاب تاتارستان.
- دوره فشردهى عربى براى روساى جمعیتها و مراکز اسلامى ونزوئلا.
- دورهى فشرده براى مبلغان آمریکاى لاتین در آرژانتین.
- دوره براى مبلغان قزاقستان.
- دوره براى مبلغان در کنیا.
- برپایى همایش مبلغان در تایلند.
- برپایى همایش مبلغان در سنگال.
- برگذارى دورهاى براى ائمه جماعات و مبلغان در غرب آفریقا.
- برگزارى دورهاى براى ائمه جماعات و مبلغان در قرقیزستان.
- برگزارى دورهاى براى ائمه جماعات و مبلغان درآمریکا.
- برگزارى دورهاى تربیت مبلغ در اکراین.
- تأسیس دانشسراى تربیت مبلغ در چچن.
- دیدار دبیرکل «رابطه العالم الاسلامى» با مسؤولان سیاسى کشورها.
- رسیدگى به مسجدهاى بوسنى.
- ساخت 104 مسجد در فیلیپین.
- ساخت و ترمیم 90 مسجد در بوسنى.
- سهیمشدن در ساخت 1359 مسجد در جهان.
- کمک به 300 مسجد در بلژیک.
- برگزارى دورهاى تربیت مبلغ در روسیه.
- فعالیت در دانشگاه مسکو.
- اعطاى بورسیه تحصیلى به 34 کشور.
- ایجاد دانشسراى علوم عربى و اسلامى در توکیو.
- 3891 دانشجوى فارغ التحصیل از دانشسراى علوم اسلامى و عربى اندونزى.
- به راه انداختن کاروانهاى تبلیغى کردستان عراق.
- کمکرسانى به 100000 پناهنده آذربایجانى.
- چاپ 321000 نسخه کتاب براى بوسنى.
? نگاه غربىها به جریانهاى سلفى
اختلاف آراى بسیارى در بین غربىها در نگاه به سلفیت وجود دارد. غربىها بیش از دهها کتاب در این زمینه نوشتهاند و حتى به تفکیک کشورها، این جنبشها را مورد مطالعه قرار دادهاند. چنانچه آفریقای شرقى هم مورد مطالعه قرار گرفته است.
غربىها و اروپایىها در مورد هر کشور کار ویژهاى در مورد سلفىها انجام مىدهند و تلاش مىکنند تا بخش یا جریان ویژهاى از سلفیت، که همسو با اهداف آنها نیست را نابود کرده و جریانهایى را که فکر مىکنند در جایى دیگر مىتوانند مورد استفاده قرار دهند را موقتا در جایى اسکان و از آنها مواظبت کنند.
چنانچه اکنون قرقیزستان در آسیاى مرکزى، تبدیل به مهمترین مرکز براى سلفىهاى تندرو شده و هر جنبشى که در کشورهاى دیگر قابل تحمل نباشد، به قرقیزستان وارد شده و آمریکایىها از آنها حفاظت مىکنند. گذشته از این، در نگاه غربى و آمریکا به سلفىها، اختلاف نظر بسیارى وجود دارد و سیاست مردان آنها سیاست مشخصى در مورد حذف، تعدیل و یا از بین بردن سلفىها ندارند. در حال حاضر آنها بیشتر به مماشات با سلفىها مىپردازند.
آینده جریانهاى سلفى و وهابى در جهان اسلام
تا زمانى که اروپاپىها و آمریکایىها منافع خود را در حفظ سلفیت بدانند، سلفیت قدرتمند است. اینان گاه سلفىهاى کشورى را بهجاى دیگرى صادر و جنبشهاى سلفى را حفظ مىکنند. اگر آمریکایىها به این نتیجه برسند که سلفیت را باید نابود کنند، اکنون بهترین زمان براى اینکار است.
این امر هم مىتواند در سوریه انجام گیرد چراکه تمام جنبشها، سران، رهبران سلفى و القاعدهاى در سوریه حاضر هستند و بهراحتى مىتوان تمام شاکله اصلى سلفى و وهابیت را به این نحو نابود کرد. اما تا زمانى که آمریکایىها و اروپاپىها به این نتیجه نرسند، با مشکل سلفیت در جهان اسلام روبهرو خواهیم بود.
از مهمترین خدمتهاى سلفیت به غربىها، تصویرسازى بسیار خشن و وحشتناک از چهره اسلام در جهان است. این در حالى است که غربىها نظارهگر حضور و گسترش روزافزون مسلمانان در کشورهاى خود بودهاند اما با این رویکرد، بهنحوى اسلام در غرب زمینگیر مىشود. در این حال غربىها به همان نحوى که طالبان را کنترل کردند، مىتوانند جریانهاى سلفى و القاعده را تضعیف کنند.
گذشته از این، مشکل اساسى عربستان آن است که نوعى اجماع جهانى در مبارزه با تروریسم آغاز شده و قرائت سلفیت، نماد مهمى در تروریسم شده است. یعنى اگر تا دیروز عربستان مثلاً مىتوانست جنبش زیدیه را در یمن متهم به تروریسم کرده و ناتو را با آنها درگیر کند، امروزه براى تمام جهان ثابت شده است که مهمترین جنبش تندرو در جهان اسلام، جنبش سلفیت و وهابیت است و باید تمام فعالیتهاى آنها کنترل و آرام آرام آنها را از کشورهاى خود خارج کنند.
چنانچه در حال حاضر، حتى ضعیفترین کشورهاى آفریقا هم حاضر نیستند از عالمان و اندیشمندان عربستان استقبال کنند. یعنى عربستان هر چند حاضر است میلیاردها دلار را اختصاص دهد، اما بهدلیل وحشت از سلفیت، هیچگونه ارتباط عمیقى بین کشورهاى جهان اسلام با عربستان مشاهده نمىکنیم. این مقدمهاى است که کشور عربستان سیطره و قدرت خود را بهزودى در کشورهاى جهان اسلام و غیر جهان اسلام از دست دهد و آرام آرام دیدگاه معتدل شیعه که جنبه عقلانیت خود را حفظ کرده و رویکردى اعتدالى داشته، گسترش یابد.
ارسال نظر