1-جناب اقای مریدی مدیرکل محترم ارشاد فارس درگفتگوبا یک سایت محلی درباره برنامه ای که حرمت سنت های مذهبی و دینی رعایت نشده است اظهار داشته است:
"طرح مسئله بی حرمتی به حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، موضوعی به دور از ذهن بنده است...دوستی در کسوت سیاه بازی، آن هم از پیش تعیین نشده می آید و این فضا را ایجاد می کند و حالا قسمتی از لحن و قالب اجرایش نیز همان قالبی است که برخی مداحان استفاده می کنند که البته این در نمایش های تخت حوزی هم مسبوق به سابقه می باشد...بنده بعید می دانم نیت دوستان بی حرمتی بوده باشد و فکر می کنم نباید یک نمایش این چنینی را به موضوع با عظمت امام حسین(علیه السلام) ارتباط داد، زیرا یک قیاس مع الفارق است."
 ازسوی دیگر نیز در همین مصاحبه میگویند:
"گرچه گروه دست اندرکار در همان لحظه مورد نقد واقع شدند و فردای آن روز نیز توبیخ کتبی دریافت کردند، ولی این فضا می توانست به گونه دیگری رقم بخورد."
 
انچه جناب ایشان فرموده اند متناقض بنظر میرسد؛ازسویی از برنامه مذکور دفاع نموده واز سویی در بخش دوم اظهارات خود برنقد و توبیخ کتبی ان گروه واقدام انها تاکید نموده است.اگر برنامه مشکلی ندارد چرا توبیخ کتبی نموده اید؟با این وجود درصورتی که چنین توبیخی صورت گرفته باشد ،به عنوان یک اقدام حداقلی ،اقدامی درست می باشد.
2- دراسفند 1387(23تا25اسفند) برنامه ای با عنوان "همایش بین المللی زبان شناسی و مردم شناسی لارستان"در لاربرگزار می شود.حواشی  ونکات خاص این همایش متعدد بوده است.در اینجا فقط به یک مطلب اشاره می کنم.

در این همایش رساله ای تحت عنوان "رساله ای در باب چگونگی ترکیب حروف اضافه با افعال در زبان لارستانی"ارئه می شود.ارائه دهنده این مطلب فردی بوده است بنام لطفعلی خنجی ؛خنجی علی ارائه رساله خود را درگفتگو با ایرج اعتمادی از برگزارکنندگان این همایش اینگونه ذکرکرده است:

جناب آقای خنجی از همایش می خواهم بپرسم، بی تردید خبر برگزاری همایش به  لندن هم رسیده اینطور نیست؟

"بله، دقیقاً! نخستین بارچند ماه پیش بعضی از دوستان فراخوان را که در شبکه اینترنت بود برای بنده مخابره کردند. چندی بعد مسوولان همایش لطف کردند و با بنده تماس گرفتند. بنده رساله ناقابلی تحت عنوان "رساله ای در باب چگونگی ترکیب حروف اضافه با افعال در زبان لارستانی" خدمت مسؤولان محترم فرستادم. امیدوارم شایسته آن همایش بزرگان باشد."
http://irajetemadi.blogfa.com/post-17.aspx

مسئولین همایش از اقای لطفعلی خنجی درخواست مقاله کرده وبا ایشان ارتباط برقرار کرده و حتی مصاحبه هم نموده اند.حتما پرسیده می شود لطفعلی خنجی کیست؟

در مقدمه ای که برگزارکنندگان همایش درباره ایشان نوشته اند اورا اینگونه معرفی نموده اند:

"لطفعلی با استفاده از بورسیه تحصیلی به کشور انگلیس رفت  و مهندسی راه و ساختمانش را دریافت کرد. در آن دوران با احسان یارشاطر آشنا شد و در تدوین دانشنامه ایرانیکا با وی در امریکا همکاری کرد. از سالهای 1968 تا 1998 جذب رادیو بی بی سی شد و برنامه پرمخاطب "پیک شامگاهی" را اجرا می کرد خنجی خود معتقد است بهترین دوران زندگیش همین روزهای اجرایی برنامه در رادیو بی بی سی بوده است."

پس لطفعلی خنجی از افراد قدیمی رادیو بی بی سی فارسی بوده است واز سویی دیگر از دوستان و همراهان احسان یارشاطر بهایی معروف می باشد.

البته فراموش نکنیم که بنای بنگاه خبر پراکنی بی‌بی‌سی فارسی از همان ابتدا با به کار گیری افرادی از فرقه ضاله بهائیت گذاشته شده، موقر بالیوزی که یکی از سرشناس‌ترین چهره های بهائیت در ایران بود، در ابتدا رادیو بی‌بی‌سی را بنا نهاد و افرادی همچون باقر معین، شاداب وجدی، لطفعلی خنجی و ... را در بدنه اصلی بی‌بی‌سی فارسی به کار گماشت و بهروز آفاق(عنصر بهایی که نقش عمده‌ای در بهایی کردن کارکنان بی‌بی‌سی فارسی داشته‌است)  اوایل سال 2011 بود که سایت بی‌بی‌سی فارسی را با همکاری اعضای این فرقه انگلیسی ساخته وارد فضای مجازی کرد و با آغاز به کار تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی به تلویزیون آمد تا برخی از اعضا تیم بهایی مستقر در سایت بی بی سی فارسی به همراه عناصر جدید بهایی به تلویزیون بی بی سی نقل مکان کنند. 
با راه‌اندازی شبکه تلوزیونی بی‌بی‌سی فارسی سنت تبلیغ فرقه ضاله بهائیت در این رسانه ادامه یافت. بی‌بی‌سی فارسی با اعزام خبرنگاران خود به سرزمین‌های اشغالی، سعی کرد تا با توسل به ترفندهای مختلف، چهره بهائیت را تطهیر کند.

باقر معین، شاداب وجدی، لطفعلی خنجی و عنایت فانی از جمله کسانی هستند که از سه دهه گذشته تا کنون به عنوان مجری و تهیه کننده، نقش مهمی را در حمایت از بهائیان در بی‌بی‌سی ایفا کرده‌اند و اكنون هم به عنوان همكار و مدرس به تربيت خبرنگاران بي‌بي‌سي‌فارسي مي‌پردازند.

از نکات تاسف برانگیز دیگر انکه مصاحبه کننده که از برگزار کنندگان این همایش بوده است در اوصاف ومحبوبیت این عنصرخودفروخته به روباه پیر انگلیس مدیحه سرایی نموده است که:

"لطفعلی خنجی نوستالژی خیلی ها در لارستان کهن است.  خنجی وقتی در برنامه "پیک شامگاهی"  به تفسیر می نشست  شاید باور نمی کرد که بیش از هر جایی در لارستان  کهن به واسطه نامش محبوبیت  کسب کند. کمتر لارستانی دهه 80 و 90 میلادی است  که تحلیل ها ی خنجی را درمحافل خود نقل نکنند."

البته در این همایش همانگونه که دبیر این همایش نیز می گوید از افراد دیگری مانند ایرج افشار هم دعوت به عمل امده بود.دبیر این همایش می گوید:
"كارگاه هاي آموزشي با حضور دانشمنداني بسيار ارزشمند از كشورها از جمله كشور خودمون حضور دارن . كسايي كه در اين كارگاه آموزشي صحبت خواهند كرد كه اگر بپذيرند باعث افتخار ما خواهد بود . بخش عمده اي پذيرفتن و عده اي هنوز هماهنگي نشده  « فرانك هاوس» است از كشور اتريش استاد يوناشويلي از گرجستان ايشان در نسخ خطي واقعا قدرتمند هستن ، تقاضاي ما از ايرج افشار ، استاد شفيعي كدكني و ديگر ان خواهد بود." 
http://pasine-dahkooye.blogfa.com/post-139.aspx

"ایرج افشار «ایران شناس نزدیک به محافل بهایی» است و با «سیدحسن تقی زاده» روابط نزدیک داشت . وی پس از انقلاب نیز «با بنیاد مطالعات ایران به ریاست اشرف پهلوی همکاری نزدیک داشت."
مرحوم «جلال آل احمد» طی یادداشت مهمی در آبان 1345 خطاب به «ایرج افشار» وی را از حامیان بهائیان معرفی می كند كه «زیر بار اباطیل آنان را» گرفته است. «ایرج افشار» در 15 آذر 1356 با حكم «فرح پهلوی» به عضویت هیات امنای «بنیاد فرهنگ ایران» برگزیده و جایگزین «منوچهر اقبال» شد. افشار با دربار پهلوی و «احسان یارشاطر» (بهایی) و«سیدحسن تقی زاده»  (فراماسونر مشهور) رابطه بسیار نزدیكی داشت.

البته برخی دیگر از مهمانان نیز مانند دکترمحمد رضاباطنی همکار روزنامه صهیونیستی ایندگان ومدیرکل اموزش اموزش دانشگاه تهران در زمان علینقی عالیخانی( دوست و رفیق اسدالله علم و وزیر اقتصاد دوران پهلوی واز دوستان رژیم صهیونیستی )بوده است که بعدها ودرجریان انقلاب فرهنگی تسویه شده وبازنشست می شود.باطنی علی تسویه خود را امخالفت با انقلاب فرهنگی عنوان می کند.پس از انقلاب هم با نشریاتی که در حقیقت پیشتازان استحاله فرهنگی بودند همانند ادینه و دنیای سخن کار کرد

حضور پررنگ حلقه مجله بخارا در این همایش که یکی از انها حداقل باطنی و...بود از نکات قابل تامل این همایش بود.

درضمن دبیری این همایش را جناب اقای بهزاد مریدی مدیرکل کنونی ارشاد فارس برعهده داشته است.

3- درمطلب قبلی  (http://ghasemi57.blogfa.com/post/380)خود نیز گفتم نزاع ما با ان فردی که هتاکی یا خطا را نموده نیست،محل نزاع ما جریان سکولار فرهنگی و روشنفکران بیمار فارس است که دارای ارتباطات قوی باهمنوعان خود درسراسر کشور و حتی خارج از کشور هستند.در این حلقه به گواهی شواهد و مدارک و مستنداتی که در اختیار دارم فراماسونهای بازمانده از نسل ذبیح قربان ،توده ای های وابسته به علم،چریک های کافه نشین ،چپ های مارکسیست سابق که امروز ارتباطات خاصی با غرب دارند و...عضو و راس این حلقه هستند ومانند سرطان درفرهنگ فارس ریشه دوانده اند.

4 - اتفاق دیگری که در ماههای اخیر اتفاق افتاد و به دلیل عدم اطلاع کافی ،به راحتی از ان عبور شد ،افتتاح شعبه شهر کتاب شیراز بود.

دری معاون وقت فرهنگی وزارت ارشاد درباره شهرکتاب گفته است:

«با بررسي هاي نامحسوسي كه انجام داده ايم به اين نتيجه رسيده ايم كه شهر كتاب عملا به پايگاهي براي عرضه آثار فرهنگي، هنري مخالفان نظام مبدل گرديده است و در همين راستا در سال گذشته سه بار به مديرعامل شهر كتاب آقاي فيروزان تذكر داديم و به ايشان گفتيم كه شهر كتاب عملا در جبهه دشمن قدم برمي دارد چرا كه مثلا از هزار عنوان كتاب موجود در ويترين اين فروشگاه ها شايد تعداد انگشت شماري درباره دفاع مقدس و در حوزه دين و هنر و انقلاب به چشم مي خورد و كتب ارزشي در اين فروشگاه ها در سالهاي اخير جايگاهي ندارد و برعكس، كتاب هايي كه وزارت ارشاد براساس مر قانون جلوي انتشار مجدد آنها را گرفته است، در اين نمايشگاه ها عرضه مي شود...
متأسفانه وجود تفكرات ليبراليسم فرهنگي كه در گذشته امتحان خود را در مخالفت با انقلاب اسلامي پس داده است در اين فروشگاه هاي شهر كتاب به چشم مي خورد.»

بازماندگان مؤسسه آمريكايي فرانكين در شهر كتاب درتهران برنامه ریزهستند.

 
نویسنده کتاب ارتش سری روشنفکران درباره شهرکتاب به مدیریت مهدی فیروزان اظهار داشته است:

"خط مشي موسسه شهر كتاب كاملا مبتني بر رويكردهاي سكولار و مروج فلسفه سرمايه داري ليبرال است. درباره همين سؤال، شما نگاه كنيد كه چه كساني ليست پيشنهاد كتابخواني نوروزي را براي شهر كتاب تهيه كرده اند؛ ليستي كه در سايت رسمي شهر كتاب منتشر شده است تا مردمي كه مشتري اين موسسه محسوب مي شوند، در ايام فراغت نوروزي، كتاب هاي پيشنهادي شهر كتاب را بخوانند. مجتبي پورمحسن (نويسنده و روزنامه نگار فعال راديو زمانه كه وابستگي آن به سرويس اطلاعات و امنيت هلند آشكار است) در كنار علي اصغر سيدآبادي (دبير سرويس فرهنگي روزنامه هاي زنجيره اي عصر اصلاحات و عضو ارشد حزب مشاركت) به همراه هومن پناهنده (نويسنده نشريات سكولار و عضو حلقه كيان) و مهشيد نونهالي (رفيق رامين جهانبگلو و مرتبط با سفارتخانه هاي خارجي) و رضا شكرالهي (نويسنده چپ كرده اي كه با پوزش از همه خوانندگان بايد بگويم ايشان بچه هاي انقلاب را «عرزشي» مي داند!) و... ليست «پيشنهاد كتابخواني براي نوروز» شهر كتاب را تدوين كرده اند. وقت نيست تا من بگويم در آثاري كه پيشنهاد شده، غير از تقديس و ترويج علوم انساني غرب، رمان هايي با مضامين اروتيكال و زرد وجود دارد و وجه غالب آثار پيشنهادي اين چهره ها نيز، برآيندي جز ترويج انگاره ها و ايده هاي غيرديني ندارد...

رويكرد استراتژيك شهر كتاب، همان رويكردي است كه ديپلماسي فرهنگي آمريكا در ايران دنبال مي كند؛ يعني گسترش آثاري كه در اروپاي شرقي سبب فروپاشي ايدئولوژيك و سقوط سياسي آن كشورها شد. براي همين است كه مي بينيد اولا سفراي كشورهاي لهستان، چك، كرواسي كه مولد ادبيات اعتراضي براي كودتاهاي مخملي هستند، در شهر كتاب حاضر مي شوند و سخنراني مي كنند. در آذر 1389 شهر كتاب براي درگذشت مارك اسموژينسكي (رابط رامين جهانبگلو با نهادهاي امنيتي لهستان و ايران شناس) بزرگداشت گرفت و دقيقا يك سال پس از آن در آذر 1390 سفير لهستان براي سخنراني به شهر كتاب مي رود. در همين ميان كنفرانس «ايران شناسي» در دانشگاه شهر كراكف لهستان روز 14 تير 1390 برگزار شد و از فعالان شهر كتاب دعوت شد و 2 ماه بعد در 12 شهريور گزارشگر شهر كتاب، گزارش سفرش به 3 پايتخت فرهنگي لهستان را منتشر مي كند! اين ها نمونه هاي كوچكي از تعامل شهر كتاب با كشورهاي اروپاي شرقي است. مي دانيد كه از سال 1384 رسما سياست كاخ سفيد «پروژه لهستانيزه كردن ايران» با تمركز بر «ديپلماسي فرهنگي» بود. اين پروژه هاي امنيتي حتما خروجي هايي دارد و اگر بخواهيم سرنخ ها را بشناسيم بايد براساس يك مدل، تعاملات شهر كتاب با سفارتخانه هاي خارجي را بررسي كنيم. شگفت اين است كه آقاي علي عبداللهي روز 52 ارديبهشت 1390 مي گويد كه «چون نويسندگان اروپاي شرقي به فرهنگ ما نزديك ترند» بهتر است شهر كتاب سبك نويسندگي اروپاي شرقي را رواج دهد؛ همين آقا در جلساتي مانند جلسه حضور سفير اتريش (28 مهر 90) در شهر كتاب حضور فعال دارد. نتيجه ترويج سبك نويسندگي اروپاي شرقي كه از اهداف و كارگزاران آن 5شنبه گذشته در مقاله «ارتش سري در ادبيات داستاني ايران» نوشته ام، مي شود همايش شهر كتاب به نام «استالين خوب» كه روز 6 تير 1389 در حول و حوش سالگرد فتنه با حضور نويسنده روسي آن برگزار شد كه پيشنهاد مي كنم به متن اين جلسه رجوع شود تا ماهيت اين جلسات بيشتر شكافته شود؛ نه فقط رسانه ها به انعكاس محض آن اكتفا كنند، بلكه وارد حوزه مقايسه تطبيقي براي تحليل و تبيين بشود تا بفهميم كه چه اتفاقي مي افتد كه شهر كتاب در اولين و دومين سالگرد فتنه سبز، از «مصطفي ملكيان» (كه علنا در تجمعات غيرقانوني سبزها و براي نمونه در تجمع مقابل مسجد قبا در حمايت از ميرحسين موسوي حضور داشت) دعوت مي كند؛ يا در حوالي همين ايام ميزبان «سروش دباغ» (پسر سروش كه اكنون به لندن گريخته)و... است."
افتتاح شعبه شهرکتاب در شیرازاگر بخواهد همانند شعبه مادر عمل کند سراغاز یک اتفاق مبارک نخواهد بود.
 امیدوارم مدیران فرهنگی و مسئول در استان به این امر توجه کنند.جناح مومن انقلابی نیز این مراکز را رصد نمایند.لحظه ای از رصد وتعقیب این جریانات نباید غفلت کرد.

5- ما از اینکه لطفعلی خنجی ها فخر فرهنگ فارس شوند و مورد تکریم قرار بگیرند نگرانیم،ما نگران ان هستیم که این جریان مورد حمایت قرار گیرد.امیدوارم این دغدغه مورد توجه قرار گیرد.