هشدار عماد افروغ:
بازگشت به مدل نوسازی بعد از جنگ/ پهلوی دست در لانه زنبور هویت مردم کرد
اگر کسی اخلاقش درست نباشد باید در انقلابی بودن او شک کرد، چرا که وجه ممیزه انقلاب اسلامی، اخلاق و معنویت و قرب به سوی خدا است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امیر حسین توکلی- دکتر عماد افروغ چندی پیش در همایش “اقتصاد مقاومتی در مسیر درونزا” در مشهد با اشاره به تعریف یونسکو از توسعه فرهنگی خاطر نشان کرد: نگرانی من همین مدل توسعه فرهنگی است. خطری را که الان احساس می کنم، بازگشت به مدل نوسازی بعد از جنگ است و این خطر را از بعد جنگ بارها متذکر شده بودم.
نگاه نقادانه، عامل به وجود آمدن احساس وظیفه است
عماد افروغ با بیان این مطلب که شعار امسال، نباید مقطعی قلمداد شود، اذعان کرد: اولین مسئله ای که در این زمینه به ذهن خطور می کند این است که تعریف ما از فرهنگ چیست. تعریفی که بنده در آثارم مطرح کرده ام را می توان به عنوان یک تعریف مفهومی مولفه ای یاد کرد، و بنا بر آن تعریف، فرهنگ معرفت مشترکی است که دارای چند مولفه برجسته از جمله جهان بینی، ارزش ها، الگوهای رفتاری و نمادها است. این تعریف که بیان شد، یک ویژگی داشت، که تقدم و تاخر فلسفی برایش قائل بودیم. هستی شناسی، ارزش شناسی، هنجار شناسی و نماد شناسی را شامل می شود و این ها باید موید هم باشند.
وی ادامه داد: انقلاب ما ارزشی است و یکی از این ارزش ها، مؤلفههای فرهنگی است اما در این زمینه از نمره خوبی برخوردار نیستیم و در حقیقت اگر در اخلاق وضع خوبی نداشته باشیم در انقلاب نیز نمیتوانیم نمره خوبی کسب کنیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: صرف تعریف فرهنگ و تبیین آن، برای شعار امسال کافی نیست. تعریف جامع تر این است که ما فرهنگ را به معنی قاعده و اصل نگاه کنیم؛ مشکل ما این است که نمی دانیم قاعده و روش خودمان چیست و اگر بدانیم، هنوز آن را تبیین نکرده ایم، یا اگر تبیین کرده ایم به مرحله عملیاتی نرسانده ایم.
وی افزود: اگر بپذیریم که فرهنگ به معنای قاعده است، باید پاسخ بدهیم که قاعده ما در موضوعات اقتصاد، سیاست، فرهنگ، اجتماع، و حکومت چیست؟ ما اگر تبیین صحیحی از قاعده های جمهوری اسلامی و ارکان آن نداشته باشیم، نمی توانیم به جلو حرکت کنیم و دچار روزمرگی می شویم. اشکالی که هم اکنون باعث به وجود آمدن نگاه فردی و عامل گرایانه در کشور شده است.
افروغ با یادآوری این که بعد از آمدن اسلام در ایران وفاداری به شاه، جای خود را به وفاداری به مذهب، یعنی اصول و قواعد داد، اذعان کرد: این قاعده گرایی افتخار مکتب و جمهوری اسلامی است. بنده حتی از ولایت فقیه هم درک قاعده مند دارم، زیرا که ولی فقیه از خودش اختیاری ندارد و ولایتش به معنای ولایت اصول است. اگر بر تمام ارکان نظام قاعده حاکم باشد، دیگر کسی از این که چه کسی قرار است رئیس شود نمی ترسد، نگاه عامل گرا هم از بین می رود.
وی گفت: بعد از ۳۰سال حرکت ما باید رو به جلو باشد. اینکه ما همه امور را خوب ببینیم سبب می شود که نواقص مان را پیدا نکنیم و نتوانیم با شتاب زیاد در این راه گام برداریم و به همین علت، بر حسب اعتمادی که ممکن است به وجود بیاید، کسی احساس وظیفه نمی کند.
مشکل توسعه غربی، انتقال فرهنگ غرب است
افروغ به اهمیت رابطه فرهنگ و اقتصاد اشاره کرد و عنوان داشت: این ارتباط در دنیا سابقه داشته و بررسی شده است. به عنوان مثال نظریه نوسازی؛ این نظریه بعد از جنگ جهانی دوم در آمریکا شکل می گیرد و قصد انتقال به تمامی دنیا به خصوص جهان سومی ها را دارد. این مدل ضمن ارائه الگوی اقتصادی، الگوی فرهنگی مورد نظر خود را صادر می کند و مشکل هم همین جاست.
وی تصریح کرد: برای اینکه توسعه محقق شود، اول باید فرهنگ توسعه اتفاق بیفتد. یونسکو هم یک دهه را به عنوان توسعه فرهنگی نام گذاری کرد و تعریف خود را هم از آن ارائه می کند. تفاوت فرهنگ توسعه و توسعه فرهنگی در این است که در فرهنگ توسعه فقط یک فرهنگ وجود دارد آن هم همان فرهنگ غربی است اما در توسعه فرهنگی، پیشرفت اقتصادی و سیاسی باید خود را با فرهنگ جامعه وفق دهد. پس بنابر شرایط جغرافیای، بسته به تجربه زندگی افراد، مهارت هایشان و فرصت هایشان این مدل توسعه فرهنگی باید تعریف شود، لذا برای توسعه یک الگوی فرهنگی واحد وجود ندارد.
هشدار برای بازگشت به مدل نوسازی بعد از جنگ
وی با اشاره به تعریف یونسکو از توسعه فرهنگی خاطر نشان کرد: نگرانی من همین مدل توسعه فرهنگی است. خطری را که الان احساس می کنم، بازگشت به مدل نوسازی بعد از جنگ است و این خطر را از بعد جنگ بارها متذکر شده بودم.
وی خاطر نشان کرد: آداب و رسوم حاکم بر جامعه نقش مهمی در توسعه فرهنگی دارد. اگر بخواهیم به طور حقیقی به شعار امسال جامه عمل بپوشانیم، باید فرهنگ را به عنوان حلقه اصلی سه مولفه اقتصاد، عزم ملی و مدیریت جهادی در نظر بگیریم.
افروغ انقلاب اسلامی را یک انقلاب فرهنگی معرفی کرد و افزود: یکی از مولفه های فرهنگ ارزش است و انقلاب ما هم یک انقلاب ارزشی است. یکی از مهم ترین ارزش ها اخلاق است که متاسفانه نمره ما در اخلاق، خیلی ضعیف است. اگر کسی اخلاقش درست نباشد باید در انقلابی بودن او شک کرد، چرا که وجه ممیزه انقلاب اسلامی، اخلاق و معنویت و قرب به سوی خدا است.
وی افزود: اگر شما دقت کنید، می بینید که انقلاب فرانسه شعارش آزادی خواهی است. انقلاب روسیه شعارش عدالت بود اما نکته منحصر به فرد انقلاب اسلامی اهمیت اخلاق و معنویت در آن است.
پهلوی دست در لانه زنبور هویت مردم کرد
این جامعه شناس با اشاره به هویت و پیشینه غنی ایرانیان افزود: اگر سابقه دیرینه یکتاپرستی و معنویت گرایی ایران و آن فرهنگ غنی نبود این انقلاب به راحتی امکان پذیر نمی شد. یکی از علل نابودی رژیم پهلوی هم بازی کردن با هویت و فرهنگ ایرانیان بود. پهلوی با اقداماتی مانند کشف حجاب دست در لانه زنبور فرهنگ کرد و این خود عامل طغیان مردم بود.
او تصریح کرد: این عنصر فرهنگ ایرانی بهترین جلوه اش در دفاع مقدس بود. مدل مدیریتی زمان جنگ، نمونه واقعی مدیریت جهادی و عزم ملی بود. اکنون هم اگر در زمینه فرهنگ و اقتصاد فقط شعار بدهیم پیشرفت نخواهیم کرد. آن زمان ظرف بروز آن قابلیت ها جنگ بود، اما متاسفانه امروز ظرف مناسبی برای ارائه مدل فرهنگی و اقتصادی مان محیا نیست.
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی افزود: اکنون ظرف تمرکز و مرکز گرایی به جای مانده از پهلوی نمی تواند مظروف انقلاب اسلامی را محقق کند و خطرناک تر از آن، باعث ارائه نادرست و غلط این انقلاب مقدس می شود.
افروغ اظهار تاسف کرد: اکنون ما یک نظام متمرکز به جای مانده از پهلوی داریم، که همه چیز از نوآوری، تصمیم گیری، خدمات و اطلاعات تا برنامه ریزی و امکانات در آن متمرکز است. نتیجه آن هم چیزی جز یک شهر متروپل و چند شهر اصلی نشده است.
وی با بیان این مطلب که بهترین الگوی تاریخی ما دفاع مقدس است، اذعان داشت: این الگو باعث شد ما در جنگ نابرابر پیروز شویم و اکنون هم باید از همان دوران شاخصه و الگو ها را بگیریم. اگر ما بخواهیم توسعه ایجاد کنیم باید عزم ملی را بالا ببریم. باید بستر مشارکت مردم را فراهم کنیم. بدون توجه به ظرف مناسب هم عزم ملی شکل نمی گیرد.
افروغ با اشاره به اهمیت مدیریت جهادی گفت: مدیریت جهادی با مصرف گرایی قابل جمع نیست؛ تئوری و کار شبانه روزی می خواهد، قناعت و ساده زیستی می خواهد که با تجمل گرایی سازگاری ندارد. نمونه حقیقی آن هم جنگ تحمیلی است که از هر جهت، یعنی چه از جهت تلاش شبانه روزی، می توان ادعا کرد که تئوری مقاومت بود، از جهات دیگر ظرف تمرکز زدایی بود و حتی الگوی مدیریتش، الگوی عاطفی و بها دادن به افراد بود. در جنگ یک وجب از خاک اهمیت داشت لذا ما باید همین نگاه را در بحث سازندگی مطرح کنیم و عقب ماندگی ها را جبران نماییم.
ارسال نظر