پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مسعود فتحی‌پور- رصد، این روزها خبرهای خوشی از مرزهای جنوب شرقی کشور به گوش نمی‌رسد. از سقوط هواپیما گرفته تا عملیات تروریستی برای تصرف یک پاسگاه مرزی یا حوادث دیگری از این دست که موجب نگرانی‌های امنیتی در این منطقه شده است. همچنین، وضعیت مناسبی برای ساماندهی این خلاء امنیتی از سوی مسئولان نیز در منطقه مشاهده نمی‌شود. اظهارات برخی مسئولان نشان از سردرگمی‌هایی دارد که بیش از همه یک مسئله را به ذهن متبادر می‌کند: در حالی که کشور از امکانات خوبی برای حفظ امنیت برخوردار است و نیروهای متحد و وفاداری نیز در حال خدمت در این مناطق مرزی هستند، دلیلی جز عدم برنامه‌ریزی و سازماندهی درست نیروها در منطقه نمی‌تواند علت این دست  فجایعی باشد که به راستی زیبنده کشور عزیزمان نیست. برای آزمون همین فرضیه از یک سو نگاهی داریم به وضعیت ژئوپلیتیک و سیاسی منطقه و از سوی دیگر به برخی اظهارات مسئولان تا وقایع را بهتر درک کنیم.

وضعیت ژئوپلیتیک منطقه و اوضاع سیاسی حاکم
هرچند که با بر روی کار آمدن نواز شریف، مانور دیپلماتیک مضحکی از تغییرات اساسی در سیاست خارجی این کشور با سفر به کشورهای ایران، افغانستان و هند آغاز شد، در نهایت دولت جدید پاکستان نتوانست تسلط نیروهای اطلاعاتی را در عرصه سیاست خارجی کنترل کند. منطقه سیستان و بلوچستان که با مرزکشی بریتانیا در زمان قاجاریه به میراثی بحران‌ساز برای کشور ایران و پاکستان تبدیل شده است، بار دیگر از پیچیدگی و در هم تنیدگی سیاست، مذهب، افراطی‌گری و رقابت منطقه‌ای حکایت‌هایی شگفت بیان کرد. بدین ترتیب، کشور پاکستان که همواره در تضادی عمیق میان حمایت از تروریست‌های طالبان و القاعده از یک‌سو و از سوی دیگر ائتلاف با آمریکا بوده است، کشورهای همسایه را به چالش و ناامنی دچار کرده است.

توجه جدی مسئولان، مطالبه‌گری دلسوزانه مردم و حساسیت جهانی نسبت به این اعمال تروریستی لازمه موفقیت در برخورد با اشرار است
روابط اخیر نزدیک و حسنه‌ میان پاکستان و عربستان سعودی شائبه مبادلات تسلیحات هسته‌ای میان دو کشور و تحریکات قدیمی عربستان برای ایجاد بحران‌های تصنعی در منطقه را تشدید می‌کند. گویی پاکستان در تناقض میان نیروهای تندرو طالب از یک سو و نیازهای اقتصادی و کمک‌های خارجی از سوی دیگر گرفتار آمده است و مجبور است به سیاست متناقض قدیمی خویش که به‌خصوص از زمان مبارزه مجاهدین افغان با شوروی در پیش گرفته بود، بازگردد. این سیاست تکیه بر دو بازوی دیپلماتیک به صورت ابزار نرم و بازوی نظامی-اطلاعاتی به عنوان بازوی سخت قدرت این کشور در منطقه است. همواره بازوی نظامی-اطلاعاتی پاکستان موسوم به آی.اس.آی به عنوان قدرت متداول این کشور نقش اصلی را در معادلات داخلی و خارجی بازی کرده است و به دولت نامرئی پاکستان شهرت دارد. فضای ملتهب رقابت در این منطقه لازمه برخورد جدی را می‌طلبد اما اقدامات مسئولان حکایت از تعلل یا تناقض یا حداقل عدم سازماندهی درست دارد.

مثال نقض تروریست‌ها یا تناقض وزیر
محمود علوی، وزیر اطلاعات که سه‌شنبه ۱۵ مهر برای پاسخگویی به سوالات نمایندگان به مجلس رفته بود، از دستگیری بیش از ۱۳۰ نفر از “عوامل موثر تکفیری‌ها” در ایران خبر داد. وی از شناسایی و دستگیری “هسته‌ها و تیم‌های مرتبط با تکفیری‌ها طی ده‌ها عملیات” ، ” وارد کردن ضربات غیرقابل جبران به مواضع و نیروهای گروهک‌های شرور و از هم پاشیدن تعدادی از گروهک‌ها در شرق و غرب کشور” و همین طور “برخورد با گروه الفرقان” توسط وزارت اطلاعات خبر داده بود. به گفته وی از این گروه “محموله‌های سنگین انفجاری” کشف و خنثی شده که قرار بوده “در یکی از شهرهای پرجمعیت و مقدس منفجر شود.” بنا به گفته مقامات وزارت اطلاعات اکثر این موفقیت‌ها مربوط به روز قدس بوده است. اما جالب آنجاست که درست چند روز پس از دفاع وزیر اطلاعات حملات متوالی به این منطقه حساس سراوان اتفاق می‌افتد. منطقه‌ای که پیش‌تر هم مشکلات فراوانی برای نیروهای نظامی-انتظامی به وجود آورده بود. فرمانده نیروی انتظامی با اشاره به این مشکلات از لبریز شدن صبر سازمان متبوعش سخن گفته است.

اتمام حجت احمدی مقدم
احمدی مقدم: نمی‌شود که در صفر مرزی بایستیم و از داخل خاک همسایه به ما ضربه بزنند و بعد به آنجا فرار کنند و تحت چتر امنیتی سرویس‌های امنیتی آن ها باشند؛ این حرف‌ها پذیرفتنی نیست
اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی، هم از پاکستان و هم از دستگاه دیپلماسی کشور ابراز ناراحتی کرد. وی روز شنبه با انتقاد از ناتوانی دولت پاکستان در برخورد با تروریست‌ها گفت: “ایران می‌تواند در خاک این کشور آن ها را از بین ببرد”. وی با اشاره به ترور ماموران پلیس در این منطقه گفت:‌ “تعدادی از اشرار در منطقه سراوان دستگیر و تعدادی به خاک پاکستان گریخته‌اند”. اشاره فرمانده نیروی انتظامی حاوی نکته‌ای مهم است: ناامنی ایجاد شده از سوی اشرار بسیار جزئی است اما دست ما بسته است.

وی همچنین ضمن ابراز ناراحتی از وزارت امور خارجه ایران خواست تا در این زمینه بیشتر پیگیری کند. این مسئله در حالی اتفاق می‌افتد که کشور پاکستان علیه عملیات‌های هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا هیچ اقدام و اعتراض جدی نکرده است اما مسئولان در این زمینه تعلل می‌کنند. این مسئله نشان از عدم سازماندهی و برنامه‌ریزی درست در این منطقه دارد. بنابر این توجه جدی مسئولان، مطالبه‌گری دلسوزانه مردم و حساسیت جهانی نسبت به این اعمال تروریستی لازمه موفقیت در برخورد با اشرار است. در واقع، اظهارات احمدی مقدم این واقعیت را بیشتر برجسته می‌کندکه :«نمی‌شود که در صفر مرزی بایستیم و از داخل خاک همسایه به ما ضربه بزنند و بعد به آنجا فرار کنند و تحت چتر امنیتی سرویس‌های امنیتی آن ها باشند؛ این حرف‌ها پذیرفتنی نیست». «ما درحال شناسایی تروریست ها هستیم و به پاکستانی ها اعلام می کنیم که خاک آنان به محل امن تروریست ها تبدیل شده و برای ما این موضوع قابل قبول نیست».

از سوی دیگر وی به عدم سازماندهی در سازمان تحت رهبری خود نیز اعتراف کرده و عنوان می کند: «نباید سرباز را در گوشه‌ای از کشور رها کرد و از او غافل شد».پیشتر نیز وی گفته بود که حادثه گروگان گیری در اواخر سال پیش، «نشان داد که خلاءهایی در سازمان وجود دارد و یکی از این خلاءها نظارت فرماندهان ارشد بود، به طوریکه در برخی موارد، فرماند‌هان در چند روز متوالی از پاسگاه بیرون نیامده بودند و این بیانگر این بود که نظارت ما مشکلاتی داشت».