حکایت روشنفکری بیمار پشت صحنه کمپین فیلمسازان
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، سیدکمیل باقرزاده در صفحه اجتماعی خود نوشت:
تولد بیمارگونه جریان باصطلاح روشنفکری در ایران بر اهل مطالعه و پژوهشهای تاریخی پوشیده نیست. به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی: «روشنفکری در ایران بیمار متولد شد. اگر شما به تاریخچه روشنفکری نگاه کنید، این را تصدیق خواهید کرد. اصلاً روشنفکری در کشور ما از اول بیمار و وابسته به بیگانه متولد شد.» بیماری روشنفکری در ایران، سه مؤلفه اساسی دارد: «غربزدگی»، «دین ستیزی» و «جامعه گریزی».
این عوامل سبب شده است جریان روشنفکری بیمار غربزده، هیچگاه مورد اقبال جامعه ایران که جامعه ای دین باور است واقع نشود؛ و همین، راز انزوا و حاشیه نشینی و بی خاصیتی شبه روشنفکران وطنی است؛ برخلاف جریان اصیل روشنفکران دینی که روحانیت آگاه و شجاع همواره مظهر آن بوده اند و همیشه در متن جامعه حضور داشته اند و ضمن برخورداری از بدنه و پایگاه اجتماعی بسیار قوی، رهبری جریانها و نهضتهای بزرگ ملی و مذهبی را عهده دار بوده و هستند.
شبه روشنفکران بیمار غربزده، البته تلاش میکنند برای حفظ حیات حداقلی خود، هر از گاهی در مناسبات اجتماعی ملت ایران ورودی داشته باشند و تئوریها و افاضاتی مطرح فرمایند[!] که البته بیش از آنکه به تقویت این جریان منجر شود، به مضحکه عام و خاص شدن این جریان در میان ملت ایران و کاهش هرچه بیشتر پایگاه اجتماعی آنان می انجامد!
شاید یکی از آخرین نظریه پردازیهای ماندگار[!] این جریان، تئوری موسوم به «داماد لرستان» بود که روشنفکرترین بانوی ایران زمین[!] پس از شکست همسرش در رقابتهای انتخاباتی سال 88 بر زبان جاری ساخت! و اینک، با گذشت چند سال از آن طنز جاودانه، جمعی از شبه روشنفکران عقلهایشان را روی هم گذاشته اند و با ایجاد یک کمپین و پشتیبانی رسانه های تابلودار و بی تابلوی دشمن، تئوری جدیدی را تحت عنوان «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» مطرح کرده اند تا شاید رکورد تئوری داماد لرستان را بشکنند! (البته اگر فیلمسازان را بتوان بعنوان شبه روشنفکر پذیرفت!)
بنده کاری به سستی و خنده آور بودن این تئوری ندارم، همانطور که کاری به تناقضات رفتاری و گفتاری این جماعت هم ندارم، اما میخواهم توجه دوستان را به پشت صحنه چنین کمپین مضحکی جلب کنم. جماعت فیلمساز، في حدّ نفسه حال و حوصله و انگیزه و علاقه ای برای ورود پرمخاطره به مسائل تخصصیِ سیاسی امنیتی، نظیر بحث مذاکرات هسته ای را ندارند. باید دید تئوری مضحک «توافق به هر قیمت»، منافع چه کسانی در داخل ایران را تأمین میکند؛ معتقدم همانها پشت صحنه این خیمه شب بازی جدید هسته ای هستند، و فیلمسازان را بازیچه خود کرده اند تا به اهداف سیاسی خویش برسند.
باید دید پس از چندین دور مذاکره بی فایده با طرفهای مستکبر و در شرایطی که زمان اندکی از مهلت تمدیدشده ی توافق ژنو برای توافق نهایی باقی مانده، و رهبری و ملت ایران با ترسیم خطوط قرمز برای مذاکرات هسته ای و ایستادگی بر سر آن خطوط مانع بسته شدنِ توافق به هر قیمت شده اند، طرح تئوری «توافق به هر قیمت» و تلاش برای فعال کردن یک بدنه اجتماعی توهمّی برای تحمیل توافقی ننگین به جمهوری اسلامی از کجا آب میخورد. پاسخ رندانه وزیر امور خارجه به سؤال هاله اسفندیاری در نشست اخیر شورای روابط خارجی آمریکا میتواند سرنخهای خوبی به آنها که میخواهند حقیقت را بدانند نشان دهد.
بعدنوشت:
پس از انتشار يادداشت، مصاحبه آقاى مجيدي رو ديدم. مصاحبه ايشون درواقع تأييد و تأكيدي شد بر پشت پرده اي كه بنده بعنوان احتمال مطرح كرده بودم.
این آدمهای باری به هر جهت آخورشان به هرطرف بچرخد از همان طرف می خورند.