از آن جواد لاريجاني تا این جواد ظريف
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، محمد زعیم زاده در صفحه اجتماعي خود نوشت:
1- تابستان سال 75، در شرایطی که کمتر از یک سال به انتخابات مهم ریاست جمهوری [دوم خرداد76] باقی بود، دکتر محمدجواد لاریجانی خبرساز شد. او که در آن زمان نماینده و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس پنجم بود، با نیک براون [از مدیران کل وزارت امور خارجهی انگلیس] در لندن دیدار کرده و در مورد مسائل داخلی کشور، از جمله موضوع انتخابات ریاست جمهوری با او گفتگو کرد. آن روزها، حجتالاسلام ناطقنوری (رئیس وقت مجلس) به عنوان کاندیدای جناح راست مطرح بود. جناح چپ نیز به همراه راستهای سابق چپ کرده ! از حجتالاسلام خاتمی حمایت میکردند. لاریجانی به عنوان تئوریسین سیاسی جناح راست، در دیدار با نیک براون، سعی کرده بود تا نگاههای منفی غرب به کاندیدای جناح راست را اصلاح کند. او به براون گفته بود که پیروزی جناح راست در انتخابات میتواند منافع انگلیس و غرب را تامین کند. از سوی دیگر، کوشیده بود تا چهرهای رادیکال از جناح چپ و کاندیدایش ارائه کند. خلاصه، لاریجانی حسابی تلاش کرده بود تا کاندیدای جناح متبوع خود را آرامشطلب و اهل تعامل با غرب معرفی کرده و رقیب را برعکس...
2- چندی بعد، روزنامهی سلام به مدیر مسئولی حجه الاسلام خوئینی ها، با انتشار بخشهایی از این مذاکره، مقدمات یک جنجال سیاسی را فراهم آورد. اینجا بود که هجمهی وسیعی علیه لاریجانی به راه افتاد که راهبران این جریان تهاجمی، نیروهای منتسب به جناح چپ بودند. نیروهایی از مجمع روحانیون مبارز و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، با مصاحبههای پی در پی، چنان فضایی درست کردند که لاریجانی به چهرهای منفی در افکار عمومی تبدیل شد. در راهپیمایی 13 آبان همان سال، بیانیههایی از سوی دفتر تحکیم وحدت در محکومیت اقدام لاریجانی منتشر شد که نشان از جدی بودن اعتراضات داشت. مهمترین ایرادی که جناح چپ بر لاریجانی وارد می کرد، بیان مسائل داخلی کشور در حضور بیگانگان بود. چهرههایی همچون بهزاد نبوی (از سازمان مجاهدین انقلاب) به شدت به لاریجانی تاختند که چرا با انگلیسیها جلسه گذاشته و اسرار کشور را با آنها در میان نهاده است.
3- اما شاید انقلابی ترین موضع گیری در خصوص این اقدام لاریجانی را بهزاد نبوی در گفتگویی با ماهنامهی صبح به مدیریت مهدی نصیری(چپ اسبق،راست سابق و معتدل امروز!) انجام داد (صبح ،شمارهی 72، 26 مرداد1376 )
مذاکرات لندن با دو رویکرد مورد انتقاد واقع شده است. یکی به لحاظ دیدگاههای آقای اردشیر لاریجانی که همسو با انقلاب و خط امام نبود چون وقتی ایشان در ماجرای سلمان رشدی، موضعی همدلانه با دولت انگلیس اتخاذ میکند، یا در مورد اشغال لانه جاسوسی موضعی مخالف اتخاذ میکند، همه میگویند این مواضع، مغایر با دیدگاههای مسلط بر انقلاب و نظام است... رویکرد دوم... این است که ما نمیتوانیم این مذاکرات را جز نوعی مواضعهی سیاسی با یک دولت خارجی تلقی کنیم آن هم نه یک دولت خارجهی معمولی مثلاً بورکینافاسو یا یک دولت دوست مثل سوریه... بلکه یک دولت خارجی استعمارگر که سابقهی نفوذ و سلطهی 200 ساله در کشور ما داشته و هنوز هم علایقی در کشور ما دارد. هنوز سازمان فراماسونری که یک سازمان دستنشاندهی انگلیس است، در ایران ریشهکن نشده است. در ضمن این دولت، دولتی است که نزدیکترین متحد امریکا خصوصاً پس از فروپاشی شوروی و آغاز نظم نوین جهانی به حساب میآید. الان در بلوکبندیهای قدرت در جهان، امریکا و انگلیس در یک طرف قرار دارند و بقیهی اروپا، ژاپن، چین و روسیه،بدون آن که در یک بلوک باشند، در مقابل این بلوک قدرت ایستادهاند... بنابراین اگر این مواضعه و تبانی با کشوری با این مشخصات صورت گرفت، برای ما قابل توجیه نیست.
4- اما 18 سال بعد و یک جواد دیگر ...
محمد جواد ظریف در پاسخ به هاله اسفندیاری، یکی از عناصر انقلابهای مخملین، از تبعات شکست مذاکرات ابراز نگرانی میکند و به او یادآوری میکند که اگر مذاکرات شکست بخورد؛ جریان رقیب آنها انتخابات مجلس را خواهد برد!
وزیر امور خارجه دولت روحانی شامگاه چهارشنبه هفته گذشته به وقت محلی در اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا سخنرانی کرد.
در این نشست هاله اسفندیاری، مدیر بخش مطالعات خاورمیانه اندیشکده «وودرو ویلسون» از ظریف پرسید: لطفا درباره تاثیر گفتوگوها بر مسائل سیاسی داخلی ایران توضیح بفرمایید البته میدانم که این حوزه، مدنظر شما نیست.
محمدجواد ظریف نیز به این سؤال اینگونه پاسخ داد: بیتردید، همینطور است زیرا ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا 16 ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند. وقتی قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهای با جامعه بینالمللی در سالهای2004 و2005، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت دادند.
5-این جواد و آن جواد ندارد، گره زدن منافع ملی به منافع سیاسی و گروهی حزبی خطاست و البته نوع واکنش هر گروه ها و احزاب خود سنگ محکی ست .چه راست های چپ کرده چه چپ های راست کرده!
ارسال نظر