من به عنوان یک ایرانی که سالهاست در ایران نیست متاثرم که بعد از آمدن انقلاب اسلامی به ایران که پایه اش بر احیاء اسلام بود، خیرگی نسبت به غرب حتی از دوران گذشته بیشتر شد. یک نوع غرب زدگی که در همه جا دیده می شود ... این مساله خیلی اعجاب آور است. از فلسفه گرفته تا چیزهای دیگر به غرب خیره شده اند. ولی آنچه که جوانان ممالکی مثل ایران به آن خیره شده اند یک خیرگی کاذب است، چون غرب یک طبل توخالی با صدایی بلند است و باید توجه داشت که غرب دارد از هم می پاشد.

سید حسین نصر در مصاحبه با خبرگزاری مهر ـ http://bit.ly/1yiYmx2

برخلاف «سید حسین نصر» و در مقام کسی که مانند ایشان سالهاست در آمریکا زندگی می کند معتقدم آمریکا در مقام سمبل غرب سالهاست که پاشیده شده.

نه تنها پاشیده شده بلکه اساساً این تمدن بمثابه طفلی بود که از ابتدا مـُرده بدنیا آمد!

اعتبار و افتخاری بر چنین تمدنی نیست که در حضیض ترین قرائت ممکن تعریف خود را از  انسان تا سُفلآی تن و حوائج تن و لذائذ تن فرو کاست و به اقتفای چنین قرائتی ناخجسته، مبنای تمدنی خود را معطوف به تحصیل آن حاجات و  مناجات قرار داد با این توهم که مراد حاصل است و کمال سعادت و سلامت و آسایش و شادکامی و بسامانی انسان را یافته است.

توهمی از سعادت که در عالی ترین سطح به تعبیر زنده یاد «سلمان هراتی» خالق انسانی است که در حمایت از نوع خویش «گاو» شده و غایت قــُصوایش چیزی نیست جز طی کردن حد فاصل «گوساله آمدن» و «گاو رفتن» و چریدن و پروریدن و ماق کشیدن!

انسانی تک ساحتی که به تعبیر «هربرت مارکوزه» غرب صنعتی بلائی بر سرش آورده تا اینک «خرفت اندیشانه» اسارت خود را آزادی فهم می کند!