گفت: چه خبر؟!
گفتم: یکی از عوامل و محکومان فتنه آمریکایی اسرائیلی 88، گروه جدیدی که تحت نام نسل دوم اصلاح‌طلبان (ندا) از جبهه اصلاحات جدا شده‌اند را بدجوری به باد فحش و ناسزا گرفته است!
گفت: این جماعت مدعی اصلاحات که خود را طرفدار آزادی اندیشه می‌دانستند و به احترام «پلورالیسم سیاسی» تا کمر خم می‌شدند، حالا چی شده که از انشعاب و انتقاد جوانان اصلاح‌طلب تا این اندازه عصبانی شده‌اند؟!
گفتم: عماد بهاور جوانان اصلاح‌طلب را متهم به «دزدی» کرده و گفته است آنها واژه اصلاح‌طلبی را از اصلاح‌طلبان زندانی دزدیده و روی گروه خود نهاده‌اند!
گفت: ولی گروه «ندا» که با صراحت از مدعیان آمریکایی اسرائیلی اصلاحات اعلام تنفر کرده‌اند، چه رسد به اینکه نام آنها را روی خود گذاشته باشند.
گفتم: باید به این یارو گفت؛ چرا درباره خودت و سایر دوستانت که از ملک عبدالله سعودی و بنیاد جرج سوروس و بنیاد هیفوس و... برای وطن‌فروشی پول گرفته بودید چیزی نمی‌گویی؟
گفت: اتفاقا یکی از آنها گفته است؛ آنهمه زور زدیم و به هیچ جا نرسیدیم!
گفتم: یارو یک شلوار دزدیده‌ بود، رفت به خیابان که آن را بفروشد، دزد دیگری شلوار را از او دزدید. وقتی یارو نزد سایر دوستان دزدش بازگشت، پرسیدند؛ شلوار را چند فروختی، گفت به قیمت خرید!