چند وقت پیش، (اجمالاً بگویم که بعد از سال ۸۸) با جمعی از رفقا رفته بودیم خدمت جناب آقای سید محمد خاتمی. از همه‌چیز گفت و بحث‌هایی داشتیم درباره مسائل گوناگون. اما این خاطره‌اش برای من خیلی جالب بود:

«نزدیک انتخابات خبرگان خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و به ایشان گفتم اگر صلاح بدانید به شورای نگهبان بفرمایید که در صلاحیت افراد سخت نگیرند و فضای انتخابات را بازتر کنند. ایشان هم گفتند بسیار خوب. کسانی که اصل ولایت فقیه را قبول داشته باشند، حتی اگر من را هم قبول نداشته باشند، تایید صلاحیت شوند.

اما من گفتم نه. این‌طور نمی‌شود. دقیقا برعکس. حتی اگر ولایت فقیه را هم قبول ندارند اشکال نداشته باشد. اما من می‌گویم حتما باید شما را قبول داشته باشند.

آقای خاتمی بعدش هم گفت که من اسم آوردم از علما و بزرگان چپ و راست. گفتم آقا اگر شما نباشید، من نمی‌دانم چه بر سر کشور خواهد آمد.»

آقای خاتمی بعد هم در مدح آقا چیزهای زیادی گفتند و در ذم نزدیکان آقا نیز. و گلایه از این‌که بعد از انتخابات ۸۸ دروغ‌هایی علیه‌ش گفته‌اند که صحیح نبوده است.

پی‌نوشت:
یک: متن نقل به مضمون است.
دو: از آن جلسات حرف‌ها بسیار است که فرصتی موسع می‌طلبد.