مرحوم آیت الله طالقانی هم مثل خیلی شخصیت های دیگه، فقط یه بخش های خاصی از مواضعش منتشر می شه. مدام اونجاهایی پررنگ میشه که مطابق میل و سلیقه بعضی هاست! اما طالقانی که فقط درباره حجاب و شورا و آزادی و اینها حرف نمی زد. طالقانی در کنار بحث حقوق و آزادی، درباره برخورد قاطع با فتنه و فتنه گر و منافق هم سخنرانی کرد. نمونه اش این سخنرانی که مربوط به یکی دو هفته قبل از فوتش هست درباره بحران کردستان. انصافا با دقت بخونید. صراحت آقای طالقانی رو اینجا ببینید:

«هر چه ما مسلمان ها از اول اسلام ضربه خوردیم به دست منافقین بوده است نه بدست کفار. کفار چهره شناخته شده ای دارند. صفشان جداست. ولی منافق یعنی انسان چند چهره  و آن کسی که با چهره دین نفوذ می‌کند در صف مسلمانها…

امروز برادرها، خواهرها، فرزندان عزیز اسلام، ما دچار چنین منافقان شرور و حیله‌گر و فریبکاری هستیم که گاه به چهره اسلام در می‌آیند و به چهره ایرانی. بسیار هم اظهار دلسوزی می‌کنند برای مردم ولی وابسته و مرتبط به جاهای دیگر هستند.

چهره، چهره ایرانی، ولی روح و درون و نفسش، نفس و اندیشه و فکر عرف امپیرالیسم، صهیونیسم و دیگر قدرت‌ها. یعنی کوبیدن مسلمانها در چهره اسلام و ایرانی و اختلاف در صفوف…

این گرفتاری هایی که امروز در مرکز، در شهرستانها و بخصوص در کردستان برای این کشور پیش آمده، بدست کیست؟

… مساله، مساله سطحی نیست که ما گمان بکنیم با یک خواسته‌هایی طرف هستیم. و از این جهت خواسته هایشان هم گنگ هست. می‌آیند تعهد می‌دهند ولی پایبند تعهداتشان هم نیستند. و الا کدام دولت، کدام منشا اثر و کدام رهبری است که با یک خواسته‌های معقول و منطقی یک گروهی مخالفت کند؟ چه بهانه‌هایی دارند؟ چه می‌خواهند؟…

چه می‌خواهید؟ می‌گویند می‌خواهیم فرهنگ کردی را ترویج کنیم. خوب بکنید، کی جلوی شما را گرفته؟ می‌خواهیم انجمن‌های شهر و روستا را تشکیل بدهیم، خوب بدهید کی جلوگیری کرده؟ بعدش چه؟ دیگر چه می‌خواهید؟ پایگاه‌های نظامی ارتش از اینجا برود! پاسدارهای غیربومی از اینجا بروند! یعنی چه؟ آخرش چی؟ آخرش هم اینکه ما هر کاری دلمان بخواهد به دست خودمان باشد، فقط دولت مرکزی به ما نان بدهد، آرد بدهد، نفت بدهد و پول بدهد. آخر مساله به اینجا می‌رسد دیگر. هیچ حق دخالت در کار ما نداشته باشید. نفت را از خوزستان بیاورند به اینها بدهند و اینها هیچ تمکینی از دولت مرکزی نداشته باشند. این شدنی است؟ همه چیز به دست خودمان، فقط بودجه به دست دولت!

با شما می‌شود عهد و پیمان بست؟ یک مردمی که از اول گفتند ما به جمهوری اسلامی رای نمی‌دهیم، یعنی خودشان را از نود و هشت درصد مسلمانها و مردم ایران جدا کردند. یهودی رای داد، زرتشتی رای داد، مسیحی رای داد، صائبی رای داد، یک عده گفتند ما رای نمی‌دهیم. خوب رای نمی‌دهید، دیگر چه می‌خواهید؟ آن ملا و آن پیشوای مذهبی که می‌گوید من رای به جمهوری اسلامی نمی‌دهم، یعنی چه؟ این چه پیشوای مذهبی است؟ 

همان وقتی که ۵ ماه قبل مساله سنندج پیش آمد و ما رفتیم سنندج. بعد از تحقیقات معلوم شد، یک درگیری بین کمیته شیعه و کمیته اهل سنت ایجاد شد. بعد یک نفری کشته شد و بعد هم یکی از همین آقایان سران رفت تلویزیون و رادیو را گرفت و دستور داد که ژاندارمری را بگیرید… بعد شهربانی هم تسلیم شد. بعد حمله کردند طرف پادگان نظامی. اما آنها از خودشان دفاع کردند. اگر آنروز مرکز نظامی ارتش سنندج سقوط کرده بود، می‌دانید چه فاجعه‌ای می‌شد؟ ما هم غافل بودیم! …

تا وارد شدیم، عوامل و  دور و بری‌های اینها داد و فریاد برداشتند که ارتشی‌ها جوانهای ما را کشتند، زنهای ما را کشتند. خوب ما را ناراحت کردند که چرا باید ارتش این کار را بکند؟ خدا رحمت کند مرحوم قرنی را! با او تماس گرفتیم و او گفت که ما دستوری ندادیم برای حمله به مردم. اینها حمله می‌کنند به پادگان. ما دفاع نکنیم؟ اسلحه‌هایمان را بدهیم به اینها؟ سربازان خود را به کشتن بدهیم؟ ما هم باور نکردیم!

رفتیم پادگان برای اینکه اعتراض کنیم چرا بر سر مردم خمپاره می‌اندازید؟ ببینید دسیسه را، تبلیغات را. بعد متوجه شدیم یک عده جوانهای سرباز متدین و متعهد که ایستادگی کردند در برابر حمله آنها! گفتند آقا، به ما حمله می‌کنند. ما از خودمان دفاع نکنیم؟

آنوقت برای من پیام می فرستند علمای آنجا که به ما مثل مغول ها حمله می‌کنند! که این ارتش شما ما را می‌کوبد! ارتش ابتدائا وارد شد؟ فتنه را کی ایجاد کرد؟ از کجا شروع شد؟ هیچ بررسی شده؟ اینها آیا به قول و عهدشان قانع هستند؟ اگر واقعا مسائلشان این باشد، بسیار آسان قابل حل است ولی این نیست. اینها کسانی هستند که رفتند اروپا و خارج، زیر لاک خودشان پنهان شدند، این مردم مسلمان خون دادند، حالا ساکت‌ها، به صدا درآمدند. تسلیم‌شده‌ها انقلابی شدند! وابسته ها دوباره آمدند روی کار…

سی میلیون جمعیت ایران و مسلمانها، تسلیم یک مشت خودخواه و وابسته به دیگران نخواهند شد. خودشان باید در ابتدا حساب اینها را برسند، نمی‌رسند؟ ارتش دخالت نمی‌کند؟ نمی‌تواند؟ همه ملت. ما هم راه می‌افتیم، امام خمینی هم راه می‌افتد

ما این انقلاب را مفت بدست نیاوردیم که بازیچه یک مشت بازیگر بین‌المللی باشیم ۶۰ هزار از بهترین جوانهای ما کشته شدند…

این ملت تحمل نمی‌کند. قرآن هم تحمل نمی‌کند. قرآن می‌گوید:«قاتلوهم حتی لاتکون فتنه» هرجا فتنه شد باید بجنگید. فتنه را قرآن و دین ما تحمل نمی‌کند….»