پس از شریعتی، جنتی و امام نوبت کیست؟
فرهنگ غنی طنزنویسی در ایران به سرعت به سمت بیقاعده شدن و تبدیل گشتن به هزل و هجو و حتی پیمودن مرزهای سیاسی، دینی و فرهنگی پیش میرود و اینترنت محاورهای به عنوان ابزاری مهم، این مسیر را آسان و هموارتر کرده است.
به گزارش پارس ، عماد رستمی در تابناک نوشت:
فرهنگ غنی طنزنویسی در ایران به سرعت به سمت بیقاعده شدن و تبدیل گشتن به هزل و هجو و حتی پیمودن مرزهای سیاسی، دینی و فرهنگی پیش میرود و اینترنت محاورهای به عنوان ابزاری مهم، این مسیر را آسان و هموارتر کرده است.
اینترنت محاورهای مدتهاست، از طریق شبکههای اجتماعی و از سیستمهای خانگی به گوشیهای تلفن همراه منتقل و به شبکههای اجتماعی موبایل تبدیل شده است.
هرچند نمیتوان از اهمیت پیشرفت فنآوری غافل شد، متأسفانه در فضای کشور ما به دلیل نبود فرهنگسازی در این زمینه، فرآیند تدریجی فروپاشی ارزشی به شکلی نرم در حال جریان است.
همچنین در کنار این پیشرفت، فرهنگ تب ایرانی را نیز باید در نظر گرفت، به ویژه اینکه بخشی از جامعه کنونی ما عادتوارههایی با فرهنگپذیری سریع و الگوبرداری از اطرافیان و تقلید کورکورانه از دیگران را نوعی لذت میپندارند.
البته نباید از این نکته غافل شد که چنین رویکردی، بیگمان روندی نرم و هدفمند است که با تدبیر و به تدریج با رسوخ به دیدگاهها و رفتارهای هنجار شده پیگیری و این فرآیند باعث شکلگیری موجهای رسانهای در بین افراد میشود. از طرفی به دلیل میل افراد به مشارکت و حس تعلق به گروههای مشترک و همشکل، محتواهای ضدارزشی با سرعت بیشتری انتقال مییابند.
پس از توهین به قومیتها در محتوای پیامها، نوبت به هدف قرار دادن چهرههای تاریخی و اثرگذار در جامعه همچون دکتر شریعتی و حتی چهرههای تاریخی همچون ابوعلی سینا، محمدابن زکریای رازی و همچنین چهره برجسته انقلاب اسلامی یعنی آیت الله جنتی رسید.
هرچند بررسی عوامل ایجاد چنین حرکتهایی و یا ریشهیابی آنها، نیاز به بحث مفصل و ریشهای دارد و از حوصله این نوشتار خارج است، گویا فاز بعدی این هتک حرمتها در هفتههای اخیر با سوژهها و در قالبهای جدید شروع شده است؛ مانند حرکتهایی که هفته پیش درباره امام عظیمالشأن انقلاب دیدیم و نمیشود به سادگی از کنار این توهینهای عجیب به ایشان در قالب هزلیات گذشت.
نکتهای که اما در این زمینه به نظر مغفول مانده است، اینکه در هیچ یک از توهینهای اخیر عبارت «امام خمینی (ره)» آورده نشده و کلمه «امام» به تنهایی به کار رفته است و این مسأله این نکته را به ذهن متبادر میکند که اگرچه با توجه به عبارات به کار رفته شخص امام خمینی (ره) سوژه این توهینهاست، به نظر میرسد توهین به مفهوم واژه «امام» نیز در آن پنهان و مدنظر بوده است.
کلمه «امام» نزد ما ایرانیان شیعه تقدس بسیاری دارد، زیرا از سویی «امامت» جزو اصول مذهب ما بوده و ائمه معصومین (ع) خود را نیز با پیشوند «امام» مورد خطاب قرار میدهیم؛ بنابراین، بیراه نیست اگر شکستن قبح توهین به مفهوم «امامت» را هدف اصلی و البته پنهان این نوع پیامها بدانیم که در نتیجه با تکثیر ناآگاهانه آن کاملا تدریجی و با اراده خود، هم تاریخ و فرهنگ و هم ارزشهای دینی و مذهبی خود را آماج توهین و آسیب جدی قرار دادهایم؛ اما از سوی دیگر، این رخدادها کاملا با این مسأله که دشمن با حربه جنگ مذهب علیه مذهب به میدان آمده، همزمان شده است.
هماکنون چندی است، گروهک تکفیری ـ تروریستی مثل داعش با ابزار دین و مذهب و عملیات روانی گسترده، وارد جنگ مسلحانه با مردم بیدفاع شده و شخصیتهای دینی و اماکن مذهبی را آماج گرفته و اتفاقا نکته دقیقا همین جاست که شبکههای اجتماعی موبایلی در حکم مهمترین ابزار رسانهای این گروهک مورد استفاده قرار گرفته و در آن بیشترین تبلیغات خود را انجام میدهند.
به بیان بهتر، این گروهها منافقانه با برنامهریزی برای جنگ شیعه و سنی و حتی یک گام جلوتر یعنی جنگ شیعه بیبصیرت و افراطی علیه شیعه ناب را با هدف اولیه تفرقه و سپس جذب حداکثری به اسلامی وارونه و دروغین انجام میدهند؛ بنابراین، عملیات روانی جدید ـ توهین به حضرت امام خمینی (ره) ـ که مرحله مقدماتی آن را در هفته گذشته در شبکههای اجتماعی دیدیم، آغاز حرکت جدی در این مسیر است.
اما وقت آن است مسئولین و مردم در این فضای غبارآلود با مشارکت خود، این نقاط تهدید فرهنگی ـ ارزشی را به فرصتهایی تبدیل نمایند. مطمئنا بیخیالی از یک سو و فیلترینگ و بسته شدن این فضاهای مجازی از سوی دیگر، تنها دو سوی پشت بام بوده و راهکار نهایی و اصلی نیستند. مگر نه اینکه پس از فیلتر شدن شبکهای چون (وی چت) انواع و اقسام شبکههای دیگر با کارآیی بهتر وارد میدان شدند و مورد استقبال کاربران قرار گرفتند؟ بنابراین از این حیطه گریز و گزیری نیست.
اما مسئولین ناظر بر فضاهای امنیتی و فرهنگی کشور، باید در نظر داشته باشند که فیلتر نرمافزارهای موبایلی، تنها میتواند یک مسکن موقت برای این درد باشد؛ پس بهتر است با آگاهسازی نسبت به خطرات همشکل شدن در این راه خطرناک و تأثیرپذیری جامعه از این عملیات روانی ـ که چند قدم جلوتر از این رویدادهاست ـ با فرهنگسازی درست، راهی را دنبال کنیم که این تهدیدها را به فرصتی تاریخی برای ارتقای فرهنگی در سطح اجتماع تبدیل کنیم.
مسئولان و متوهمان غلط کردند که فیلتر کنند. این چه وضعیه؟!!!
هر ابزار مفیدی که توسط یه عده کم به نادرست استفاده میشه، باید فیلتر کرد؟!!!!!!
با این کارا مردم بدتر می کنند. دست بر دارین آقایون!
عزیز من بیشتر دقت کن بهتر از اینها هم وجود دارد. با دست خودمان داریم خراب میکنیم
وقتی داریم مناسبتهای مهم مثل تولد امام ان / پبامبر / شبهای قدر و...تبدیل به بازار پول میکنیم
(پیامک بفرست )جایزه ببر اونم توسط مخابرات جمهوری اسلامی. یا همان نوحه سرایان که در این شبها ترانه میخوانندبجای نوحه و تملق میکنند بجای اخلاص و میلیونها درامد میکنند از این راه .... پس باید منتظر پشت لرزه های امرزش هم مینشستم خدایا خودت به فریاد برس
وقتی دشمنان ما بیدارند و ما خواب،وضع ما، از این بهتر نمی شود!
مطلبی که نویسنده به بهانه خارج بودن از مبحث از اعتراف به آن استنکاف کرد این است که بدلیل ادعای اسلامی بودن نظام،اشتباهات مسولین به پای اسلام نوشته میشود و عده ای از مردم کم بصیرت کهکتفاوت "اسلام" و رفتار "مدعیان مسلمانی" را درک نمی کنند، در دام اینگونه رفتارهای ناهنجار می افتند.
نارسایی تعلیم و تربیت در خانواده، آموزش و پرورش و دانشگاه ها در اینجا بروز و ظهور پیدا می کند.گرچه هدایت مردم ناآگاه از نظر سیاسی راحت تر است ولی از نظر اجتماعی مشکل تر می شود.همان کسی که در تظاهرات در پی احقاق حق فریاد میزند، از خط کشی عابرپیاده استفاده نمی کند!چنین فردی هر روز حق آدمهای زیادی را ضایع می کند و سالی یک دفعه هم حق طلب می شود!