«آپارتاید» برای توصیف اسرائیل؟
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- لس آنجلس تایمز- ساری مقدسی/ مترجم: محمد پورعبدالله؛ ویرایش:زهرا حسینی خو- موج جنجالهایی که پس از هشدار جان کری٬ وزیر امور خارجه آمریکا در مورد خطر تبدیل شدن اسرائیل به «دولت آپارتاید» به وجود آمد، بار دیگر به همه نشان داد که واقعیتها، دادهها و حتی جزئیات ملال آور حقوق بینالملل که در اظهارنظرهای انتقادی در سطوح بالای سیاسی آمریکا درباره اسرائیل بیان میشوند، به سختی تحمل میشوند. در موارد دیگری که چهرههای سیاسی شناخته شده (مانند جیمی کارتر) «کلمه آپارتاید» را در ارتباط با دولت اسرائیل به کار بردند، واکنشها مشابه بوده است. هشدار جان کری بیدرنگ واکنشهای احساسی در پی داشت. سناتور باربارا باکسر از ایالت کالیفرنیا در واکنش به کری گفت: «اسرائیل تنها دموکراسی خاورمیانه است و هر گونه ارتباط دادن اسرائیل با آپارتاید مضحک و بیمعنی است.» همین است که هست، مگر نه؟
نه کاملا. اظهارنظرهای سطحی و بیپایه ممکن است سیاستمداران را راضی نگه دارد، اما هر کس که بخواهد عمیقتر در این زمینه کندوکاو کند، بیشتر درباره این عبارت و ربطش به اسرائیل فکر خواهد کرد.
آپارتاید فقط عبارتی برای دشنام دادن نیست بلکه عبارتی با معنای حقوقی مشخص است که توسط «پیمان بین المللی پیشگیری و برخورد با آپارتاید» تعریف شده و توسط مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۷۳ به تصویب رسیده و اکثر اعضای این سازمان آن را پذیرفتهاند. متاسفانه ایالات متحده آمریکا و اسرائیل از امضای این پیمان خودداری کردهاند.
مطابق ماده دو این پیمان، عبارت آپارتاید به اعمالی اطلاق میشود که «با هدف ایجاد و محافظت از تسلط یک گروه نژادی بر گروه دیگر و سرکوب نظاممند آنها صورت میگیرد» اطلاق میشود. به رسمیت نشناختن حق حیات و آزادی گروه تحت ظلم، بازداشتهای خودسرانه، مصادره اموال این مردم، محروم کردنشان از حق خروج و بازگشت به کشورشان یا حق آزادی جابجایی و آزادی سکونت، ایجاد مناطق و اردوگاههای جداگانه برای گروههاینژاد مختلف، جلوگیری از ازدواج بین گروههای مختلف نژادی همه نمونههایی از جنایات آپارتاید هستند که در این پیمان به آنها اشاره شدهاست.
اشارههای فوق به نژاد ممکن است برای برخی تداعی کننده نژاد بیولوژیک بر اساس رنگ پوست باشد. این رویکرد به هویت نژادی ساده سازی شده (و قدیمی) است. علاوه بر این، تعریف عملی «هویت نژادی» در پیمان بینالمللی رفع تمامی اشکال تبعیض نژادی (که اسرائیل نیز آنرا امضا کردهاست) آمده است و پیمان مبارزه با آپارتاید مشخصا بر همین پایه شکل گرفته است.
عبارت «تبعیض نژادی» در این پیمان این گونه تعریف میشود: «هر گونه تفاوت، استثناسازی، محدودیت یا ارجحیت بر اساسنژاد، رنگ، تبار یا اصالت ملی -قومی که هدف یا نتیجه آن خنثی یا تضعیف کردن حق به رسمیت شناخته شدن، استفاده یا برقراری حقوق بشر و آزادیهای اساسی برابر، در معنای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، یا هر حیطه دیگری از زندگی اجتماعی.»
اکنون باید به چند واقعیت اساسی توجه کرد.
دولت یهودی (طبق تعریف خود این دولت) چه به صورت رسمی و چه غیر رسمی، نظامی بر پایه جداسازی خانههای فلسطینیان هم در اسرائیل و هم در سرزمینهای اشغالی برقرار کردهاست. بر کسی پوشیده نیست که فلسطینیان در شهرکهای یهودی کرانه باختری زندگی نمیکنند. علاوه بر این در خود اسرائیل نیز صدها گروه یهودی در خانههایی ساکنند که از فلسطینیان مصادره شدهاست و در این مناطق جدایی کامل برقرار است. به عنوان مثال یکی از اشکال برقراری این نظام کمیتههایی اجرایی است بر اساس معیارهای قومی خانهها را به مشتریانشان میفروشند در حالی که سالهاست موارد مشابه آنها در ایالات متحده ممنوع شدهاست. مورد دیگر ناتوانی مالی فلسطینیان در خرید زمینهایی است که بالاخص توسط صندوق ملی یهودیان که توسط دولت حمایت میشود، برای یهودیان نگه داشته شدهاند.
ساکنان یهودی سرزمینهای اشغالی از حقوق و امتیازهای زیادی بهره میبرند که همسایگان فلسطینیشان از آنها محروم هستند. یهودیان از حمایت قانون مدنی اسرائیل برخوردارند درحالی که فلسطینیان تحت قانون نظامی زندگی میکنند. فلسطینیان ساکن کرانه باختری همواره در معرض بازداشت و زندانیشدن خودسرانه و بیدلیل هستند و آزادی جابجا شدن ازشان سلب شدهاست، در حالیکه همسایگان یهودیشان آزادانه رفت و آمد میکنند. فلسطینیها مرتبا از دسترسی به امکانات پزشکی و آموزشی و اماکن مذهبی مسلمانان و مسیحیان محروم میشوند.
در عین حال فلسطینیان داخل اسرائیل با ۵۰ مورد در قوانین و آییننامههای دولتی مواجهند که طبق گفته عدالت، سازمان فلسطینی-اسرائیلی مدافع حقوق بشر، یا مستقیماً به یهودیان امتیازاتی عطا میکنند و یا اقلیت فلسطینی را مورد تبعیض قرار میدهند. به عنوان مثال یکی از مواد مهم قانون شهروندی اسرائیل، «قانون حق بازگشت» تنها به یهودیان محدود میشود و تمام فلسطینیان و حتی فلسطینیان متولد سرزمینهایی را که امروز اسرائیل نامیده میشود، مستثنی میکند. اسرائیل همواره فلسطینیان را از آوردن همسرانشان از سرزمینهای اشغالی به درون خاک اسرائیل منع کردهاست.
نظام آموزشی در داخل اسرائیل (نیازی به اشاره به سرزمینهای اشغالی نیست) به بین دو جمعیت ساکن در این کشور آشکارا مجزا و نابرابر نگه داشتهشدهاست. درحالیکه مدرسهها فلسطینی از ازدیاد تعداد دانشآموز و نداشتن ظرفیت کافی رنج میبرند٬ دانشآموزان یهودی به منابع آموزش بیشتری دسترسی دارند.
در اسرائیل به ازدواج یک یهودی با یک غیر یهودی با دیدگاه مثبت نگاه نمیشود و شبکهای از قوانین، مقرارت و دستورات نظامی تعیین میکند که در کدام بخش از کشور چه کسانی میتوانند زندگی کنند و ازدواج بین یهودیان و غیر یهودیان را در سرزمینهای اشغالی و مرزهای پیش از ۱۹۶۷ بین اسرائیل و سرزمینهای اشغالی عملاً غیرممکن میکند.
همین وضعیت در همه عرصههای زندگی از زمان تولد تا مرگ حاکم است: جداسازی نظاممند که آگاهانه صورت میگیرد، تحقیر تمامعیار مفهوم برابری. یک گروه از حقوق و داراییهایش محروم شدهاست، از خانهاش اخراج شده، مجازات شده، نابود و زندانی شده و در برهههای مختلف زمانی تا سرحد مرگ گرسنگی دادهشده (تا آنجاییکه کالری مواد غذاییاش با دقت محاسبه میشود) - و همه اینها به پژمرده شدنش انجامیدهاست. در سوی دیگر٬ آزادی جابجا شدن و توسعه گروه دیگر گرچه کاملاً نامحدود نیست ولی به شکلی فعالانه حمایت شده است. همه این موارد تبعیض آمیز به شکوفایی این گروه انجامیده٬ نشانهای مذهبیاش به نشان رسمی دولت تبدیل شده و روی پرچم این کشور جاخوش کردهاست.
سؤال اصلی این نیست که آیا عبارت آپارتاید مناسب اسرائیل هست یا نه. سؤال این است که چرا به کاربردن این عبارت تا این حد اعتراض ایجاد میکند.
*ساری مقدسی استاد زبان انگلیسی و ادبیان تطبیقی در دانشگاه UCLA آمریکاست. او نویسنده کتاب «فلسطین از درون: اشغالی هرروزه» است.
منبع:
http://www.latimes.com/opinion/op-ed/la-oe-makdisi-israel-apartheid-20140518-story.html
بنازم به این همه قانون گرایی.ویول داره