پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مهدی مسایلی- متأسفانه در دوران معاصر عده‌ای خواسته‌اند به مرجعیت فقهی شیعه رنگی قُدسی بزنند و با به وجود آوردن خطوط قرمزی خودساخته هرگونه اظهار درباره مراجع و یا انتقاد به آنها را انتقاد و توهین به اسلام و شریعت قلمداد کنند. بی‌شک مراجع به عنوان پشتوانه‌های فقهی شیعه باید محل رجوع مردم باشند، و کسی نباید با منطق جهل با به مقابله با این جایگاه علمی بپردازد،  ولی هیچ‌کس نیز نباید بپندارد جایگاه مرجعیت مرتبه قدسی و معنوی است که یک مجتهد می‌تواند باوجود آوردن یک دیکتاتوری علمی و فرهنگی، زبان منتقدان و مخالفان را فرو بسته و هر چه بخواهد حکم کند. البته شاید سرمنشأ این نگاه، تفکر نادرست بعضی از مردم باشد که می‌پندارند یک مرجع تقلید باید حتماً دارای مراتب عالی معنوی و کرامات فراوان باشد، چنانچه آورده‌اند روزی شیخ مرتضی انصاری- ره- وقتی با مریدان سفر می‌كرد، غروب پشت دروازه مانده و به شهر راهشان ندادند. شیخ آنجا با مریدان نماز خواند.

مریدی گفت: ما توقع داشتیم مثل بسیاری از علمای گذشته دروازه خودبه‌خود به روی شما باز شود.

شیخ پاسخ داد: بعد از مرگِ ما البته از این كرامات بسیار در حق ما نقل خواهند نمود.

راست این‌که امروزه حتی این نگاهِ قُدسی به صورت کمرنگ‌تری نسبت به تمام طلاب و عالمان دینی شیعه وجود دارد. چنانچه بیشترِ مردم از عالمان دینی، با عنوان روحانی یاد می‌کنند. بعضی از روشن‌فکران دینی بر این اعتقادند که از میان عنوان‌هایی که مردم برای عالمان دینی استعمال می‌کنند، همچون شیخ، ملّا، آخوند و روحانی و...، لفظ روحانی بعد از دوران مشروطیت با گرفتن از آیین مسیحیت، در میان جامعۀ ایران متداول شد؛ زیرا جامعۀ مسیحیت معتقد بودند روح از تن و آخرت از دنیا و معنی از ظاهر جداست و عالِم دینی باید به‌اصطلاح تارک‌دنیا باشد؛ از‌این‌نظر، به علمای خود روحانی می‌گفتند. (شهیدمطهری، خاتمیت، چ۱۵، تهران: صدرا، ۱۳۸۱، ص۹۳.)

وسعت و گستردگی این نگاه در میان دین‌داران موجب شده تا در جامعة مذهبی شیعه تا حدودی به آزاداندیشی دینی آسیب وارد شود، و انتشار بعضی از تحقیقات و پژوهش‌های دینی ناممکن باشد. اینها در حالی است که در مکتب درس اهل‌بیت- علیهم‌السلام- علی‌رغم وجود مقام قَدسی و الهی برای آن بزرگواران، شاگردان و طالبان حقیقت همواره می‌توانستند آزادانه انتقادات علمی خویش را به بعضی آموزه‌های دینی بیان نموده و پاسخی درخور فهم خویش دریافت کنند. چنانچه در روایات نمونه‌هایی را می‌توان یافت که خواص اصحاب ائمه- علیهم‌السلام- از پاسخ‌های آن بزرگواران قانع نشده و خواستار بحث‌ بیشتر و توضیح روشن‌تر ایشان شده‌اند.

افزون بر نگاه قدسی به مرجعیت شیعه، نگاه نادرست دیگری نیز نسبت به مراجع شیعه در بین مردم وجود دارد و آن این‌که اگرچه مراجع فقهی شیعه ضرورتاً متخصص در فقه و احکام عملی اسلام هستند، ولی بر تمام دانشمندان و متخصصان دیگر علوم دینی برتری دارند و سخن آنها در هر عرصه و میدان علمی پذیرفته شده و بر نظر دیگران برتری می‌یابد. نمونه ‌آن‌که اگر کسی همت علمی خویش در مسائل تاریخی گذاشته و متخصص علم تاریخ شود، با این حال نظرات تاریخی او نمی‌تواند در مقابل نظرات تاریخی مراجع ایستادگی نماید؛ و پافشاری او بر این نظرات ممکن است از دید بعضی مردم مقدسات‌مآب، با کفر و بی‌دینی برابری کند.

البته شاید سرمنشأ این نگاه هم عرف سنتی حوزه‌های علمیه باشد که بسیاری فقه را بر تمام معارف اسلامی غلبه داده و علم را تنها فقه و عالم را فقط فقیه می‌دانستند. در این نگاه دیگر علوم «فضل» بوده و آگاهان به علوم دیگر نه عالم، بلکه «فاضل» نامیده می‌شوند.

متأسفانه این موضوع موجب شده است که بعضی مردم دربارة عقاید، قرآن، سیاست، طب و... همه و همه به فقیه که تخصصش چیز دیگری است، رجوع نموده و حتی از او تقلید کنند. البته ممکن است فقیهی در چند رشته علمی متخصص و آگاه باشد اما این مطلب ضرورتاً برای همه مراجع وجود ندارد.

به دیگر سخن در نگاه عده‌ای هنگامی‌که گفته می‌شود فلانی مجتهد است، گویا او همه‌چیزدان است و هنگامی‌که می‌گویند فلانی مجتهد نیست گویا هیچ‌چیز نمی‌داند.

البته آنچه در اینجا درباره مرجعیت گفتیم و در آینده نیز مواردی را بیان خواهم داشت، ناظر به نگاه ناصواب عده‌ای از عوام و یا خواص نسبت به مرجعیت شیعه است، ورنه بسیاری از مراجع شیعه همواره با تواضع و فروتنی با دیگران برخورد نموده و جز با منطق علم، سخنی با دیگران نداشته‌اند. برای آن‌که در این زمینه کلی‌گویی نکرده باشم از موردی یاد می‌کنم که چندی پیش شاهد آن بودم. چند وقت پیش در یکی از نشریات از قول معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده چنین نقل شده بود که بگیر و ببند و داغ و درفش راه‌حل مشکل جمعیت نیست، روش‏‌‏های سلبی به زیرزمینی شدن روش‏‌‏های رایج پیشگیری از بارداری می‏‌‏انجامد. در مقابل، آیت الله سبحانی از مراجع تقلید شیعه، با یادآوری و تذکر مطالبی، این سخنان را نادرست و دور از انتظار از یک مقام مسؤل دانستند. اما نکته مهم این‌که در انتهای اطلاعیه‌ای که از سوی دفتر آیت الله سبحانی پیرامون این موضوع صادر شده بود، آمده بود: « این بود خلاصه اعتراض معظم له نسبت به نظر ایشان، حالا اگر معاون محترم اعتراضی دارند مطرح کنند.»

و نمونه بارز دیگری که بیان آن را در اینجا خالی از لطف نمی‌دانم، حذف عنوان «حضرت آیت‌الله العظمی» از صدر پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله العظمی سیستانی، و قرار گرفتن عنوان «حضرت آقای سید علی حسینی سیستانی» به جای آن می باشد که مورد تمجید و ستایش بسیاری قرار گرفت.