پایگاه خبری تحلیلی «پارس»-  دکتر رضا حکمت- «استراتژي ضاحيه» يک استراتژي نظامي است که توسط يکي از ژنرال هاي صهيونيست در مورد جنگ هاي غيرقرينه در مناطق شهري مطرح شده است که در آن ارتش عمداً جمعيت شهري غير نظامي و زيرساخت هاي شهري را به عنوان اهداف نظامي مشروع ،براي ايجاد بيشترين ميزان کشتار، درد و رنج و وحشت در مردم عادي و غير نظامي هدف قرار مي دهد. 

اين استراتژي اولين بار توسط ارتش رژيم صهيونيستي در منطقه ضاحيه بيروت (جنوب بيروت) به کار برده شد. رژيم صهيونيستي بارها متهم شده است که در غزه نيز اين استراتژي را به کار مي برد. نخستين بار اعلام رسمي و عمومي اين دکترين توسط فرمانده جبهه شمالي ارتش صهيونيستي صورت گرفت. بنا به اظهار اين فرمانده آنچه که در سال 2006 در منطقه شيعه‌نشين ضاحيه اتفاق افتاده در هر روستايي که از آنجا به طرف نيروهاي صهيونيستي شليک شود اتفاق خواهد افتاد. به اظهار او رژيم صهيونيستي با بکار بردن نيروي بسيار شديدتر و نا متناسب دست به تخريب و صدمه گسترده در آن منطقه خواهد زد. او مي گويد که اين تنها يک طرح نيست بلکه استراتژي است که عملاً به کار گرفته شده است.بر اين اساس صدمه عامدانه و وسيع به جمعيت غير نظامي تنها روش ممکن براي کنترل نيروهاي حزب ا... است . 

يادآوري اين مسئله که بخش هاي زيادي از منطقه شيعه نشين ضاحيه لبنان توسط نيروي هوايي رژيم صهيونيستي در جنگ دوم لبنان با خاک يکسان شد، مويد اين موضوع است. طبق اظهار نظر يک تحليلگر صهيونيستي اين روش به عنوان يک روش مرسوم در استراتژي امنيتي رژيم صهيونيستي براي هميشه باقي خواهد ماند. در سال 2009 کميته حقيقت ياب سازمان ملل متحد درباره وقايع جنگ غزه طبق گزارشي اذعان داشت که رژيم صهيونيستي به طور طراحي شده از قبل و آگاهانه دکترين ضاحيه را به کار برده است که بر اساس آن تخريب و صدمه گسترده به اهداف غيرنظامي و کشتار وسيع در جمعيت عادي به عنوان وسيله اي براي مقابله با نيروهاي حماس به کار برده شده است.

در اين روش حجم عظيمي از نيروهاي مخرب براي از بين بردن زيرساخت هاي شهري و املاک و منازل خصوصي و براي ايجاد بيشترين ميزان کشتار، تخريب، ترس، رنج و وحشت در جمعيت عادي به کار برده شده است هر چند بعدها تحت فشار صهيونيست ها مخبر سازمان ملل ريچارد گلدستون قسمتي از اين گزارش را باز پس گرفت. 

هدف در استراتژي ضاحيه آن است که در يک جنگ نامتقارن با دشمني که ارتش معمولي نيست و در ميان جمعيت عادي از حمايت و پشتيباني مستمر و گسترده برخوردار است چگونه مي توان بدون توسل به جنگ چريکي طولاني مدت، مقابله کرد. اين استراتژي با اعمال قوه بسيار نامتناسب و با شدت و حدت عليه اهداف غيرنظامي و جمعيت مردم عادي در عمليات موسوم به «سرب مذاب» ارتش رژيم صهيونيستي در سال 2009 در غزه نيز به کار برده شد. بر اساس اين ايده تئوريسين هاي رژيم صهيونيستي ، زيرساخت هاي غير نظامي و افراد غير نظامي به عنوان اهداف نظامي مشروع تلقي مي شوند. به اعتراف تمامي کارشناسان نظامي و حقوق بين الملل اين دکترين و استراتژي نقض آشکار و بي محاباي ابتدايي ترين قوانين و قواعد جنگ بر اساس حقوق بين الملل است و تنهاتوصيفي که اين استراتژي را به تمامي وصف مي کند تروريسم دولتي است.

اکنون سوال اين است که آيا اين استراتژي رژيم صهيونيستي در عرصه عمل به اهداف خوددست يافته است يا نه ؟ نگاهي به تحولات گروه هاي مقاومت و به ويژه جنگ اخير غزه به خوبي گوياي اين مسئله است که اين استراتژي که در بطن خود يک هدف اصلي يعني جدايي مردم فلسطين از گروه هاي مقاومت در اين منطقه و مردم لبنان از حزب ا... را با تکيه بر بالا بردن هزينه مقاومت در مقابل رژيم صهيونيستي پيگيري مي کرده در عمل نه تنها به نتيجه نرسيده بلکه به نوعي در خيلي از موارد به احياي جايگاه اين گروه ها و تاييد اين نکته که مقاومت تنها را ه استيفاي حقوق حقه اين ملت ها در مقابل رژيم صهيونيستي است منجر شده است.

بحران چند سال اخير در سوريه و موضع‌گيري هايي که حماس در اين مورد داشت تا حدي اين گروه مقاومت را وارد حواشي و اما و اگرهايي کرده بود هرچند سران حماس در ما ههاي اخير به وضوح به اشتباه بودن رويکردشان در تحولات سوريه پي برده و حتي در مواردي به آن نيز اذعان کرده بودند اما تهاجم رژيم صهيونيستي به غزه و مقاومت دليرانه نيرو هاي مقاومت و همراهي مردم اين مناطق با اين گرو ه‌ها و حتي گسترده شدن موج مقاومت و تظاهرات مردمي به کرانه باختري به خوبي نشان داد نه تنها تل آويو نتوانسته به اهداف خود ازپيگيري اين استراتژي دست يابد بلکه اکنون موضوع فلسطين که طي چند سال اخير با توجه به ايجاد بحران هايي چون سوريه، ليبي و ...به حاشيه رانده شده بود بارديگر به مسئله اصلي جهان اسلام تبديل شده و« استراتژي ضاحيه » همچون بومرنگي به سوي نتانياهو بازگشته است.