"درنگی در ضرورت مقابله با فتنهگران مذهبی"
مقابله با فتنهگران، تفرقهکنی نیست!
جالب اینکه حتی این جریانها تحمل پذیرش یکدیگر را نداشته و علیرغم اشتراکات فکری گسترده میان آنها به طرد و مقابله با یکدیگر میپردازند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مهدی مسایلی- همه میدانند که امروز جهان اسلام بیش از هر زمان دیگری نیاز به وحدت و اتفاق کلمه دارد و هر اقدامی که در راستای تفرقهافکنی میان مسلمانان صورت میگیرد، در واقع نوعی مزدوری برای دشمنان اسلام به حساب میآید.
اما متأسفانه در سالهای اخیر در میان شیعیان نیز گروههای و جریانهایی به صورت برنامهریزی شده و هدفمند همراه با ترویج افراطگری مذهبی، بر طبل تفرقه میان مسلمانان میکوبند، آنگونه که توهینهای این عده به مقدّسات اهلسنت آتش جنگهای مذهبی را بیش از پیش برافروخته نموده است. البته این اقدامات هدفمند که با پشتیبانی مالی و رسانهای گستردهای صورت میگیرد، اعتراضات و جبههگیریهای فراوانی را در میان علماء، اندیشمندان و اقشار گوناگون شیعیان در پی داشته است، بهگونهای که حرکتهای فرهنگی متعدد و خودجوشی در مقابل این جریانها شکل گرفته است.
اما با این حال عدهای نیز از سر دلسوزی به تشکیک درباره اینگونه اقدامات فرهنگی میپردازند و پیگیری آن را موجب تشدید اختلافات میان شیعیان میدانند. این عده معتقدند که نباید به خاطر تحکیم ارتباط با اهلسنت و تقویت وحدت اسلامی، به طرد شیعیان پرداخته و به تقسیمبندی شیعه کمک کنیم. به دیگر سخن اگرچه این عده، افکار و رفتارهای جریانهای افراطگرای شیعه را قبول ندارند، اما محافظ کاری در مقابل آنها را بهتر از افشاگری و مقابله مستقیم میدانند، با این توجیه که ضرورتوحدت شیعیان کمتر از وحدت اسلامی نیست.
متأسفانه حقیر در سالهای اخیر بارها شاهد بودهام که عدهای دلسوزانه خواستهاند با این شبهه هرگونه اقدام اصلاحگرایانهای را به حاشیه رانده و صورتی تفرقهافکنانه از آن ترسیم نمایند.
ولی در این میان نکات مهمی نیز از نظر این افراد مخفی مانده که التفات به آنها میتواند تا حدودی پاسخ گوی بسیاری از شبهات در این زمینه باشد.
1. جریانهای افراطگرای شیعه افزون بر ایجاد تفرقه و دشمنی میان مسلمانان و مذاهب اسلامی، به خطکشی و دستهبندی شیعیان نیز پرداخته و آنها را هم در مقابل یکدیگر قرار میدهند. به این معنا که این جریانها افکار و حتی رفتارها و عادات موهن خویش را معیار پذیرش تفکر شیعی معرفی می کنند و کوچکترین زاویه با این اندیشهها و عادات را عامل خروج از مکتب تشیع دانسته و به تکفیر، تفسیق و طرد شیعیانِ دگراندیش میپردازند. جالب اینکه حتی این جریانها تحمل پذیرش یکدیگر را نداشته و علیرغم اشتراکات فکری گسترده میان آنها به طرد و مقابله با یکدیگر میپردازند. از همین رو نه تنهابرخورد فرهنگی با این جریانها تفرقهافکنی میان شیعه به شمار نمیآید، بلکه در راستای مقابله با فتنهگران و تحقق وحدت و انسجام شیعیان میباشد.
2. متأسفانه افراطگرایان شیعه با به حاشیه راندن مباحث اصلی تفکر شیعی، به ترویج و تبلیغ افکار و رفتارهای موهنی میپردازند که میتواند سهمگینترین ضربهها را بر پیکره مکتب تشیع وارده نماید و با رویگردان ساختن سایر مسلمانان از تعالیم عالی شیعه، تفکر حقه را در انزوا قرار دهد. از همین رو معروف است که دین، با وجود دوستانِ نادان، احتیاج به دشمن ندارد. زیرا دیندارِ نادان، ندانسته و نخواسته، چنان آسیبی به دین میزند که دشمن نمیتواند. او از درون، دین را چنان ضایع میکند که دیگری از بیرون نمیتواند کرد. آنکه از بیرون به دین میتازد، میخواهد دین را براندازد. امّا آنکه از درون به دین زیان میرساند، دین را از چشم میاندازد. «دین را برانداختن» غیر از «دین را از چشم انداختن» است و خطر این، بیش از آن. متأسفانه آنکه به دین حمله میکند، دشمن است و حسّاسیت در برابر آن، بسیار، ولی آنکه از دین، بد دفاع میکند و یا آن را بد عرضه میدارد، نامش دوست است و نیتش نیک. و همین نام و نیت، موجب میشود که کسی برآشفته نشود و او را برجایش ننشاند. در حالی که همین عرضة بد، چهره دین را زشت مینماید و موجب میشود بر آن خردهگیری شود. در واقع دوست نادان دین، دشمن ساز دین است.( محمد اسفندیاری، آسیب شناسی دینی، ص96.)
متأسفانه همواره عدم توجه به این مقوله، بیشترین و سهمگینترین ضربهها را به مكتب اهلبیت - علیهمالسلام - وارد نموده و موجب فاصله گرفتن هرچه بیشتر عامة مسلمین از معارف الهیِ آن بزرگواران شدهاست. معارفی كه اهلبیت - علیهمالسلام - حتی جانِ مقدّس خویش را نیز فدای تبلیغ آن مینمودند و از این رو ضایع نمودن این معارف، بدین روش، از جنگ با امام و به شهادت رساندن ایشان نیز خطیرتر دانسته شدهاست. چنانکه امام صادق - علیهالسلام - در سفارشهاى خویش به «محمد بن نُعْمان» میفرمایند: «یا ابْنَالنُّعْمَانِ! إِنَّ الْمُذِیعَ لَیسَ كَقَاتِلِنَا بِسَیفِهِ بَلْ هُوَ أَعْظَمُ وِزْراً بَلْ هُوَ أَعْظَمُ وِزْراً بَلْ هُوَ أَعْظَمُ وِزْرا؛ یا ابْنَالنُّعْمَانِ! إِنَّهُ مَنْ رَوَى عَلَینَا حَدِیثاً فَهُوَ مِمَّنْ قَتَلَنَا عَمْداً وَ لَمیقْتُلْنَا خَطَأ؛ ای پسر نعمان! فاشكنندة سرّ [ما] مثل كشنده و قاتل ما با شمشیر خودش نیست، بلكه بار گناه او سنگینتر است؛ بلكه گناه او سنگینتر است؛ بلكه گناه او سنگینتر است. [امام - علیه السلام - برای تأكید، این عبارت را سه بار تکرار نمودند.] ای پسر نعمان! هر كس كه حدیثى ضد ما نقل كند از شمار كسانى باشد كه ما را بهعمد كشته است نه به خطا!»( ابنشعبة حرانی، تحف العقول، ص309 و بحار الانوار، ج75، ص288.)
از همین رو رهبری انقلاب پس از سخنانی که در سال 73 درباره ماهیت خرافی قمهزنی داشتند، به این نکته اشاره نمودند که: «عدّهاي وقتي اين حرف را بشنوند، مطمئناً از روي دلسوزي خواهند گفت «خوب بود فلاني اين حرف را امروز نميزد.» نه؛ من بايستي اين حرف را ميزدم. من بايد اين حرف را بزنم. بنده مسئولیتم بيشتر از ديگران است. البته آقايان هم بايد اين حرف را بزنند. شما آقايان هم بايد بگوييد. امام بزرگوار، خطشكني بود كه هرجا انحرافي در نكتهاي مشاهده ميكرد، با كمال قدرت و بدون هيچ ملاحظهاي، بيان ميفرمود. اگر اين بدعتها و خلافها در زمان آن بزرگوار ميبود يا به اين رواج ميرسيد، بلاشك ميگفت. البته عدّهاي هم كه به اين مسائل دل بستهاند، متأذّي خواهند شد كه چرا فلاني به موضوع مورد علاقه ما اين طور بیمحبتی كرد و با اين لحن از آن ياد نمود. آنها هم البته، اغلب، مردمان مؤمن و صادق و بيغرضي هستند؛ امّا اشتباه ميكنند.»
3. اصلاحگری اگر با اخلاق الهی و عدالت علمی همراه بوده و از تعصبات مذهبی و وسوسهها شیطانی به دور باشد، موجب زدودن حجاب خرافات و رشد اندیشه دینی خواهد شد و هرگز نباید آن را به تفرقهافکنی تفسیر نمود. بیشک رفتارهای احساسی و متعصبانه که با مجادلهها و مناظرههای بیهوده و خارج از ادب همراه است، هرگز مورد تأیید ما نبوده و نیست، چنانچه قرآن کریم دعوت و روش تبلیغی مؤمنین را اینگونه معرفی میفرماید: «ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ؛ به وسیله حكمت و اندرزهاى نیكو به سوى راه پروردگارت دعوت كن و با آنها (یعنى مخالفان) به طریقى كه نیكوتر است به مناظره پرداز»( نحل/ 125.)
همچنان که خداوند از مؤمنین خواسته که حتی در مقابل توهین و دشنامِ جاهلان با صبر و تحمل برخورد نموده و از آنها درگذرند: « وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ و بندگان خداى رحمان كسانىاند كه روى زمين به فروتنى راه مىروند، و هنگامیکه جاهلان آنها را مورد خطاب قرار مىدهند [و به جهل و جدال و سخنان زشت مىپردازند] در پاسخ آنها سلام گویند[و درگذرند].»(فرقان/63)
4. از آنجا که مشخص است که عدهای از این تفرقهافکنان با هدایت مستقیم دشمنان، در حال تشدید دشمنی میان مسلمانان هستند و اغراض سوء آنها بر کسی پوشیده نیست، نباید برخوردهای سلبی و امنیتی با آنها را با توجیهاتی اینگونه مورد غفلت قرار داد. زیرا طرد این افراد از جامعه شیعه و برخورد امنیتی با آنها، منفعتی بیش از حضور و پرچمداری آنها از مکتب شیعه دارد.
ارسال نظر