جاسبی روزه سکوتش را شکست/ انتخابات 88 تا تفحص از دانشگاه آزاد
رئیس سابق دانشگاه آزاد اسلامی گفت: من به کارهایی که کرده ام اعتقاد دارم و بنابراین ازتحقیق و تفحص نیز استقبال خواهم کرد.
به گزارش پارس به نقل از ایرنا، برنامه شناسنامه امروز، به زندگی یکی از فعالان عرصه سیاست وفرهنگ بعد ازانقلاب پرداخت. مدیریت عبدالله جاسبی بریکی از بزرگترین نهادهای علمی کشور در طی حدود ۳۰ سال و حضور طولانی اش در این نهاد و هم چنین بررسی فعالیت های سیاسی وی از سال ۱۳۴۰ و ۱۳۴۱ در این برنامه مورد بررسی قرار گرفت که در زیر می آید:
مجری: آقای جاسبی! بعد از دو سال کنار رفتن از مسؤلیت در دانشگاه آزاد به چه کاری مشغول هستید و چه فعالیتی را انجام می دهید؟
جاسبی: کارهای زیادی دارم که انجام بدهم بزرگترین و مهم ترین کارم تدریس در دانشگاه علم و صنعت است و در حال حاضر چند دانشجوی دکتری دارم در کنار آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی وشورای مرکزی ونهادهای دیگر فعالیت می کنم و درخدمت عزیزان هستم ودردانشگاه آزاداسلامی عضو هیأت موسس و هیأت امنا می باشم و یکی از کارهایی که جدیدا شروع کرده ایم نیز تدوین و نگارش تاریخ دانشگاه آزاداسلامی است که از طرف هیأت موسس به من محول شده است.
یک سری کارها هم از گذشته داشته ایم از جمله تاریخ حزب جمهوری اسلامی که پنج جلدش تا به حال بیرون آمده و فکر می کنم چهار یا پنج جلد دیگر هم باقی مانده است که باید روی آن کار شود تا به نتیجه برسد.
مجری: آیا هنوز برای تحقیق و تفحص به مجلس رفت و آمد دارید؟
جاسبی: یکی دو بار رفته ام و خیلی خوب بوده است. سووالاتی کرده اند و ما هم جواب داده ایم و مشکلی هم پیش نیامده است.
مجری: آیا تا به حال به نتیجه ی خاصی هم رسیده اند و چیز خاصی بیان شده است؟
جاسبی: نخیر. این موضوع دیگر خود مجلس است که باید تمامش کنند ولی من استقبال کردم و خیلی خوشحالم از این که چنین کاری صورت گرفته است.
مجری: به نظر شما اموال دانشگاه آزاد اسلامی متعلق به چه کسی است؟ آیا متعلق به دانشجویانی است که سال های سال درس خوانده اند و شهریه داده اند و به نوعی به ثروتمند شدن و قدرتمند شدن دانشگاه آزاد کمک کردند یا متعلق به دولت ونهادهای دولتی وحاکمیتی است که کمک هایی به این دانشگاه داشته اند یا این اموال به اعضای هیأت امنا و هیأت موسس که سنگ بنای دانشگاه آزاد را گذاشته اند تعلق دارد.
جاسبی: اموال این دانشگاه متعلق به هیچ فرد خاصی نیست نه اعضای هیأت موسس نه اعضای هیأت امنا نه دانشجویان و نه استادان و نه هیچ کس دیگر. اموال دانشگاه آزاد اسلامی چه در اساسنامه قبلی وچه دراساسنامه فعلی اش متعلق به مردم و ملت ایران است به این ترتیب که هیچ کس نمی تواند از این اموال برای خود مصرف کرده، ضبط کرده و به نام کند البته هر کس کار می کند حقوقی می گیرد این بحثش جدا است اما این اموال متعلق به همه مردم است و درست است که غیر دولتی است ولی غیر انتفاعی است در اساسنامه هم پیش بینی شده است اگر روزی هم دانشگاه انحلال پیدا کند اموال در اختیار ولی فقیه قرار می گیرد البته در اساس نامه قبلی هم بود که در اختیار آموزش عالی کشور قرار خواهد گرفت ولی در هر حال هیچ وقت متعلق به فرد نبوده و نیست.
مجری:دوست داریم از زبان خودتان بشنویم. زیرا جالب بودکه گفتیدمن ازتحقیق و تفحص استقبال می کنم در صورتی که اوایل نسبت به تحقیق و تفحص موضع زیادی داشتید.
جاسبی: من هیچ وقت موضعی نداشتم دو بار تحقیق و تفحص را مطرح کردند یکی سال ۸۴بودبه نتیجه رساندند و آن ها چیزی نداشتند و گزارشی هم ندادند و یکی هم الان هر دو را استقبال کرده ایم و برای همه ی سؤالات هم پاسخ داشته ایم من هیچ وقت موضعی نداشتم و خوشحالم و معتقدم که تحقیق و تفحص هرچه بیشتر انجام شود به نفع مااست زیرا به آنچه عمل کرده ایم اعتقاد داشته و داریم و معتقدیم هرچه موضوعات شفاف و روشن تر شود برای مردم هم بهتر است.
مجری: چقدر در مدت ۲۹ سال مدیریت خود اهل لابی و بد و بستان بوده اید؟
جاسبی: ۲۹سال نبوده ۲ماه از ۳۰سال کمتربوده امامدیریت من فقط در دانشگاه آزاد اسلامی نبود من از اول پیروزی انقلاب اسلامی مسوؤلیت های مختلفی داشتم که دانشگاه آزاد اسلامی آخرین و طولانی ترینش بوده است اما هیچ وقت بده و بستانی با کسی نداشته ایم البته بده بستان را باید تعریف کرد فرض کنید آدم های خیری بوده اند که آمدند زمین و امکاناتی به دانشگاه ها داده اند و ما نیز هیچ وقت در قبال این امکانات کار خلاف و غیر قانونی نکرده ایم و همواره قانون مند عمل کرده ایم و روی این قانون مداری هم محکم ایستاده ایم در این میان روابط و تعامل خوبی با نمایندگان مجلس و مسؤولان نظام داشته ایم و در عین حال در چارچوپ مقررات و ضوابط کارمان را پیش برده ایم.
مجری: یک چیزی از شما در جلسه شورای مرکزی دانشگاه آزاد در اردیبهشت سال ۸۸نقل شدکه گفته اید این همه مابه نمایندگان مجلس سرویس می دهیم متقابلا آن ها باید از ما حمایت کنند و نباید جاده یک طرفه باشد. آیا این جمله را شما گفته اید؟
جاسبی: از صحبت من یک قسمت را گفته اند و یک قسمت را نگفته اند. صحبت من این بودکه به طور مثال بعضی ها مشکلاتی در واحدهای ما داشتندمثلا فرض کنید ما یک زمینی را گرفته بودیم و بعد از اینکه پولش را پرداخت کرده بودیم و کارهایش انجام می شد به اشکالی برخورد می کردیم به طور مثال سند به نام دانشگاه زده نمی شد البته چنین اتفاقاتی کم پیش می آمد اما خب طبیعتا چنین مسائلی هم وجود داشت چون تعداد واحدها زیاد بود و در سراسر کشور گسترده بود بالاخره از این مسائل هم ممکن بود پیش بیاید یا مشکلات دیگری اتفاق می افتاد.
ما در آنجا این مسأله را مطرح کردیم که ما با نمایندگان مجلس شورای اسلامی تعامل داریم و آن ها هم با ما رابطه ی خوبی دارند من مرتب به مجلس می روم و نمایندگان مسائل حوزه شان را مطرح می کنند و من می شنیدم و تا جایی که امکان داشت و درچارچوب ضوابط بود به مسائل شان توجه می کردم و در کنار آنها ما نیز توقع داشتیم که اگر مشکلی پیش می آید ، باید از حقوق دانشگاه دفاع شود.
آنها نیز کمک کنند این موضوعی که مطرح شد تنها همین موضوع بوده اما بعضی آمدند و از این موضوع سوء استفاده کردند اگر نه ما کار خاصی نداشتیم که مثلا من گفته باشم که جاده یک طرفه. همان طور که ما به خواسته های نمایندگان در حوزه انتخابی شان برای توسعه دانشگاه یا رشته ها توجه می کردیم آن ها هم می بایست به دانشگاه کمک می کردند.ما مسأله شخصی با کسی نداشتیم و این بحث ها همه بحث دانشگاه بود.
مجری:چطور دوباره به هیأت امنا بازگشتید؟ چندسالی هیأت امناوهیأت موسس نبودید و دوباره برگشتید آیا درست است؟
جاسبی: من موقعی که رئیس دانشگاه بودم عضو هیأت امنا بودم از ابتدا هم که عضو هیأت موسس بودم ولی بعدش هم تغییر و تحولاتی صورت گرفت زمانی که رئیس عوض شد من دیگر نمی توانستم عضو هیأت امنا باشم مگر اینکه جزء کسانی باشم از طرف هیأت موسس. منتها چون رئیس فعلی دانشگاه که قبلا عضو هیأت امنا بود دیگربه عنوان عضو هیأت موسس در هیأت امنا حضور نداشت جای یک نفر خالی بود و مرا معرفی کردند.
مجری: آیا می توان گفت که در واقع علاقه شما به آقای هاشمی رفسنجانی روی این موضوع تأثیر گذاشته است؟
جاسبی: خیر، البته روابط ما خوب بوده است ولی من فقط چند صباحی عضو هیأت امنا نبودم.
مجری:سابقه آشنایی شما با آقای هاشمی رفسنجانی به کجا بر می گردد؟ آیا این سابقه متعلق به قبل از انقلاب است؟
جاسبی: من قبل از انقلاب با شهید بهشتی و شهید باهنر آشنایی داشتم و با آقای هاشمی رفسنجانی بعد از پیروزی انقلاب ودرشورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی آشنا شدم.
مجری: به نظرمی آیدکه قبل ازانقلاب شمادردوره متوسطه با چند از تن دوستان تان یک گروه مذهبی و انقلابی تشکیل داده و با همان گروه به دیدار امام رفته اید آیا درست است؟
جاسبی: بله.
مجری: چه کسانی در این گروه بودند؟
جاسبی: ما سال آخر دوره متوسطه بودیم که در حقیقت می توان گفت آخرین روزهای سال ۱۳۴۱بود. روزی که به مدرسه فیضیه حمله کردندوسالگرد شهادت امام صادق علیه السلام بود ما به قم رفته بودیم.
ما گروهی تشکیل داده بودیم که شش- هفت نفر عضو گروه بودند که از آن تعداد سه چهار نفر در قید حیات هستند واتفاقا از نیروهای معتقد به انقلاب و نظام هستند و یکی دو نفر نیز فکر می کنم که فوت کرده اند. دو نفر از این گروه مأمور شدیم تا با حضرت امام صحبت کنیم و مجوز مبارزه مسلحانه بگیریم.
من و یک نفر دیگر به نام حاج صادق که البته فامیلیاش حاج صادق بود دو نفره به منزل امام درقم رفتیم بعد از ظهر بود که حضرت امام تشریف آوردند و مداحان آمدند و متن هایی خوانده شد آن جا محلی بود که بحث مبارزه با شاه بسیار رونق داشت و تنها جایی بود که افراد جرأت می کردند این مسائل را بگویند.
من و همراهم خیلی جوان بودیم و بسیار تحت تاثیر شخصیت امام قرار گرفتیم و به خودمان اجازه ندادیم راجع به این مسائل صحبت کنیم شب موقع بازگشت که سوار اتوبوس شدیم دیدیم که مأموران ساواک به فیضیه حمله کردند و ما به چشم خود این حملات وحشیانه را دیدیم و می دیدیم که از کسبه می خواهند عکس شاه را همه جا بزنند من آن موقع فکر می کنم ۱۸ سال داشتم. دیدن این صحنه ها باعث شد تا با غم و اندوه بسیار به تهران بازگردیم زیرا آن اتفاق اثرات منفی روی ماگذاشت در کل این سفر به قم اولین دیدار من از امام بود.
پس ازآن نیز برای گرفتن مجوزبه سراغ کس دیگری رفتیم که آن فرد آیت الله لاله زاری بود که به ما می گفتند ایشان برای این کار آمادگی دارد ولی وقتی به ایشان گفتیم ایشان ما را از این کار منع کرد.
مجری:به نظر سال ۴۶باشهیدان نامجو، عباس پور،اقارب پرست و شهید کلاهدوز و آیت گروه زیرزمینی تشکیل داده اید کمی درمورد این گروه برایمان توضیح می دهید که این گروه چگونه گروهی بوده است و آیا در گروه های مسلح هم نفوذ پیدا کرده بودید؟
جاسبی: مقدمات این گروه و فعالیت های ما از سال ۴۶ شروع شد و جلسات متعددی را برای مطالعه تاریخ ایران و تاریخ جهان تشکیل می دادیم و سال ۴۸ بود که گروه موجودیت خود را تثبیت کرد و کسانی که عضویت در این گروه را پذیرفته بودند آمادگی برای هر نوع خطر را داشتند، یکی از کارهای اصلی ما در این گروه نیز نفوذ در گروه های مسلحانه بود.
از دوستان ما که در این گروه عضو بودند شهید نامجو بود که از عناصر اصلی این گروه بودوهمچنین شهیدکلاهدوز بود که تنها فردی بود که در گارد جاویدان حضور داشت و در جریان انقلاب اسلامی نیز وقتی به گارد جاویدان دستور حمله به نیروی هوایی می دهند شهید کلاهدوز موفق می شود تا سوزن تانک ها را بکشد و تعدادی از تانک ها را از کار بیندازد.
از دیگر اعضاء این گروه، شهید اقارب پرست و تیمسار رحیمی بودند که تیمسار رحیمی از عناصر اصلی بودند که پس از انقلاب نیزمدتی سرپرست وزارت دفاع و مشاور مقام معظم رهبری بود، افراد دیگری هم بودند که در رده های پایین تر گروه قرار داشتند مانند سرهنگ کتیبه و تعدادی دیگر. افراد دیگر نیز مانند شهید عباسپور و شهید آیت بودند.
مجری: هیچ زمانی لو نرفتید؟
جاسبی: تنها زمانی که خطر ما را تهدید کرد و خیلی هم سخت گذشت زمانی بود که من یک سالی بود که به خارج کشور رفته بودم در آن زمان بود که خبر دادند تیمسار رحیمی که آن زمان سروان بود دستگیر شده است آن زمان خیلی برای ما سخت بود زیرا احساس می کردیم اگر افراد لو بروند تمام اعضا را بدون استثناء تیرباران می کنند.
بعد که فهمیدیم از خطر عبور کرده ایم و آقای رحیمی هیچ چیز درباره گروه نگفته است و دستگیری اش نیز به خاطر یک اعلامیه بوده که از حضرت امام در دست داشته است، خودآقای رحیمی هم می گفت که خلاص شدن از آن جریان معجزه بوده زیرا به او یک دستی هم زده بودند.
مجری: به نظر می آید که در دانشگاه رتبه برتر صنایع را کسب کرده و همچنین مدال درجه یک فرهنگ را که آن زمان به رتبه های برترتحصیلی می داده اند کسب کرده اید آیا این موضوع صحت دارد؟
جاسبی: بله، من در دوران تحصیلم همیشه شاگرد اول بودم و بعد هم که فارغ التحصیل شدم در زمان شاه یک برنامه بود که شاگردان اول و شاگردان ممتاز را چه در داخل و چه درخارج کشور به عنوان عضو هیئت علمی دردانشگاه استخدام می کردند منتهی طرح نظام وظیفه بود و ۱۳ هفته باید در پادگان دوره می دیدیم بقیه را نیز باید بالباس افسری می گذراندیم.درآن زمان شهیدعباسپور ، شهید باکری و حداد عادل نیز با ما هم دوره بودند.
مجری: آن زمان که به شما مدال و نشان دادند از فعالیت های ضد رژیمی شما اطلاع نداشتند؟
جاسبی: خیر اطلاعی نداشتند، هرچند که من نیز نرفتم مدال را بگیرم و بعدا خودشان برای من فرستادند و هنوز هم آن نشان را دارم.
مجری: چه طور شد که سال ۵۱ به انگلستان رفتید؟
جاسبی: دوموضوع دست به دست هم داده بود یکی به خاطر این که من شاگرد اول بودم و بورس تحصیلی در اختیار من گذاشته بودند تا رایگان در خارج کشور تحصیل کنم، دوم این که بعد از ضربه ای که چریک های خلق و سپس مجاهدین خلق خوردند، فضا به شدت امنیتی شده بود به گونه ای که ما همیشه اصل را بر این می گذاشتیم که همیشه تحت تعقیب هستیم مگر این که خلاف آن ثابت شود یعنی اگر می خواستیم وارد جلسه ای هم بشویم تا مطمئن نمی شدیم که تحت تعقیب نیستیم وارد ان جلسه نمی شدیم.
بعضی ازاعضا مانند شهید نامجو و عباسپور کسانی بودند که به وسیله من وارد گروه شده بودند و در حقیقت من از اعضا اصلی گروه بودم بسیار احساس خطر می کردیم که یکی از ما دستگیر شوددراین میان بود که مسئله بورس من مطرح شد این بود که دوستان به من گفتند بهتر است شما از داخل این گردونه خارج شوید و به خارج بروید تا فضای امنیتی بیشتر شود و این برای من تأییدی برای استفاده از بورس تحصیلی ام بود و خوشبختانه همان جا نیز به فعالیت هایم ادامه دادم و موفق هم شدیم.
مجری: چه زمانی به ایران بازگشتید؟
جاسبی: همان ابتدای انقلاب
مجری: نخستین سمت شما بعد از انقلاب همان مشاوره وزیر کشور بود؟
جاسبی: بله، آن زمان مشکل بیکاری بسیار حاد شده بود آقای هاشمی از من خواستند تا طرحی را تهیه کنم و من نیز طرح اشتغالی را تهیه کردم به عنوان مشاور وزیر کشور. بعد از یک سال نیز معاون نخست وزیر شدم.
مجری: مشاورت وزارت کشور یعنی مشاوره آقای هاشمی رفسنجانی بودید؟
جاسبی: بله
مجری: دولت موقت بود یا دولت شورای انقلاب؟
جاسبی: دولت شورای انقلاب بود، بعد از آن شهید رجایی من را به عنوان وزیر بازرگانی به بنی صدر معرفی کردکه او نپذیرفت وپس از آن برای من حکم معاونت برنامه ریزی را زد. چون سازمان برنامه ریزی آن زمان وضعش مختل بود و همه ناراضی بودند ما درحقیقت یک چیزی در موازات سازمان برنامه ریزی تشکیل دادیم.
مجری: آیا با بنی صدر زاویه ای داشتید که نپذیرفت؟
جاسبی: بنی صدر اصولا در برابر افراد حزب جمهوری اسلامی موضع داشت نگویم با همه افراد حزب، اما می توان گفت با اکثریت افراد. مرحوم نوربخش برای وزیر اقتصاد، من برای وزیر بازرگانی و چند نفر دیگر را که معرفی شدیم هیچ کدام را نپذیرفت.
مجری: شما در دو دوره معاونت نخست وزیر بودید یا بیشتر؟
جاسبی:بیشتر، من معاونت شهید رجایی بودم بعد ازآن وقتی که شهید رجایی رئیس جمهور شد شهید باهنر آمدند و معاونت ایشان را بر عهده داشتم و پس از آن نیز آیت الله مهدوی کنی آمدند و من معاون ایشان شدم و با حفظ سمت یک پست دیگرهم در زمان ایشان گرفتم که معاونت نخست وزیر در امر بازسازی نیروی انسانی بود و دبیر کل سازمان امور استخدامی شدم یعنی از زمان شهید باهنر من دبیرکل سازمان امور استخدامی شدم که در زمان آیت الله مهدوی کنی با حفظ سمت معاونت بازسازی نیروی انسانی را هم دراختیار گرفتم.
درحزب جانشین دبیر کل حزب جمهوری اسلامی شدم و موقعی که مقام معظم رهبری در آن جا مسئولیت داشتند من هم آن جا حضور داشتم و بعد آرام آرام وارد بحث دانشگاه آزاد شدم.
مجری: ایده تشکیل دانشگاه آزاد اسلامی چگونه شکل گرفت و ایده برای چه کسی بود؟
جاسبی:من از زمانی که خارج کشور بودم یکی از چیزهایی که همیشه در ذهنم بود این مسئله بود که چرا ما برای مقطع دکتری وتحصیلات تکمیلی این قدر باید دانشجو به خارج کشور بفرستیم و خودمان در ایران اقدام به کاری نمی کنیم، این که هرچند ممکن است بعضی از رشته ها باشند که لازم باشد حتما به خاطر آن مجبور باشیم به خارج برویم اما بنظر من ما می توانستیم ۹۰ درصد از رشته ها و مقاطع تحصیلی را در ایران راه اندازی کنیم یک مسئله دیگر که مورد توجه من بود بحث کنکور بود و این مطلب که کنکور برای نسل جوان ما یک معضل شده بود که باید حل می شد.
من وقتی به ایران آمدم چون دانشگاه ها تعطیل بود و انقلاب فرهنگی هم پیش آمده بود، من در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی این موضوع را با آقای هاشمی درمیان گذاشتم و پیشنهادم را به ایشان دادم اول کمی برایشان مبهم بودوتوضیح بیشترخواستندبه همین دلیل من یک جلسه دیگربرای ایشان موضوع را توضیح دادم، آقای هاشمی یک مرتبه در ذهنش جرقه ای زد و احساس کرد که این کار، کارخوبی می تواند باشد وباید انجام شودو بیان کرد که باید پیشنهاد را خدمت امام ببریم.
ابتدا در شورای اقتصاد و بعد درراستای سه قوه موضوع را مطرح کردند و بعد من مطلب را مکتوب کرده و یک اساسنامه نوشتم و ایشان به خدمت امام بردند. امام هم خیلی استقبال کردند و یک میلیون تومان هم برای این کار هدیه کردند و به این ترتیب دانشگاه تأسیس شد.
البته هیئت مؤسس ابتدا قرار بود که ۵ نفر باشد اما پس از آن آیت الله موسوی اردبیلی هم اضافه شد و شدیم ۶نفر یعنی با روسای سه قوه، حاج احمدآقا و بنده باهم شدیم ۶ نفر.
مجری: چون ایده اصلی از شما بود ریاست دانشگاه به شما سپرده شد؟
جاسبی: بله، در حقیقت می توان گفت وقتی اساسنامه مطرح شد حضرت آیت الله خامنه ای گفتند من وقت ندارم، من با ایشان صحبت کردم و گفتم به هرحال شما باید تشریف بیاورید که بعد آقای هاشمی با ایشان صحبت کرده بودند و در نهایت ایشان پذیرفتند.
خود من اساسنامه را تدوین کرده و به ثبت رسانده بودم و همه کارها را خودم پیگیری نمودم وکار را هم که خواستیم شروع کنیم حکم را برای من زدند منتهی نکته ای که در تحقیق و تفحص هم مطرح شد این بود که شما همه کاره بوده اید و آقای هاشمی. من همه کاره بودم و این البته برای من مایه افتخار است.چون آقایان وقتشان کم بود من و آقای هاشمی جلسات را پیش می بردیم زیرا ۴ نفر دیگر وکالت داده بودند به آقای هاشمی تا ایشان از طرف آن ها تصمیم بگیرند و این یکی از اشکالاتی بود که مطرح شد.
مجری: شما بیشتر چهره سیاسی هستید یا فرهنگی؟
جاسبی: هر دو
مجری: سلیقه سیاسی شما بیشتر به سمت کدام جناح است؟
جاسبی: من شخصا یک اصول گرا هستم همیشه و از ابتدای انقلاب نیز اصول گرا بوده ام و یکی از محورهای اصول گرایی هم بوده ام منتهی هیچ وقت نه در حوزه افراط و تفریط قرار گرفته ام و نه نسبت به اصلاح طلبان موضع خصمانه داشته ام از طرفی هیچ زمانی هم معتقد نبودم که برای رسیدن به هدف باید از روش های افراطی استفاده کرد این مشی وروش من بوداما خودم همیشه اصول گرا بوده ام.
مجری: هنوز عضو مؤتلفه هستید؟
جاسبی: بعد ازاین که حزب جمهوری اسلامی تعطیل شد و به اصطلاح فتیله اش پایین کشیده شد مدتی درمؤتلفه حضور داشتم و همکاری می کردم که بعدش دیگر آنجا هم نرفتم البته از پیش از انقلاب آن ها را می شناختم، نیروهای خوبی هم بودند و هستند اما من احساس کردم که خواسته هایم برآورده نمی شود.
مجری: چه اتفاقی افتاد که فتیله حزب جمهوری اسلامی پایین کشیده شد؟ مرحوم عسگراولادی برای من تعریف می کردند که در کنگره آخر صبح آقا صحبت کردندوبعدازظهر آقای هاشمی رفسنجانی و بعد از آن سخنرانی ها چند دستگی ایجاد شد. آیا این گونه بوده است؟
جاسبی: من چندین مصاحبه راجع به این موضوع دارم و در تاریخ حزب جمهوری اسلامی نیز به صورت مفصل به آن خواهم پرداخت که اصلا علت این که حزب جمهوری اسلامی به تعطیلی کشانده شد چه بوده است.
من دراینجا تنهابه بعضی موارد اصلی اشاره خواهم کرد،یکی از محورهای اصلی همین اختلافاتی بود که در حزب به وجود آمد می شود گفت که افراد تقریبا سه گروه شده بودند دو گروه در حال موضع گیری و کشمش بودند و یک گروه هم این وسط قرار گرفته بودند.
این دو گروه، گروه چپ و راست بودند،گروهی طرفدار دولتی شدن همه چیز و یک گروه هم طرفدار بازار بودند، البته به نظر من همه این ها افراد متدینی بودند که هم امام و مسئولین و مؤسسین حزب را قبول داشتند ولی این اختلافات پیش می آید و البته یه مقدار هم این اختلافات از بیرون القاء و تشدید می شد.
مجری: از چه جاهایی این القائات صورت گرفت؟
جاسبی: مثلا مجاهدین انقلاب دو دسته شدند آن ها هم به راست و چپ تبدیل شدند چپ شان به چپ حزب نزدیک شد و می خواستند آن ها را جذب کنند راست شان به طرفداران بازار جذب شدند و آن ها را می خواستند جذب کنند یک تعداد هم که ماها بودیم که دراین وسط قرار گرفته بودیم به خصوص مقام معظم رهبری آن موقع که دبیرکل بودند از من خواستند که شما نقشی را ایفا کن که همه را بتوانی جذب کنی به همین خاطر من هیچ وقت موضع گیری علیه این دو گروه نمی کردم البته گروه مؤتلفه و اصولگرا به من بیشتر نزدیک بودند آن هم به دلیل سوابق وقبل ازانقلاب وموارد دیگر ولی من سعی می کردم با همه دوست باشم و یک تعداد هم بودند که با ما وسط قرار داشتند و الان هم هستند.
مجری: موضع آقای هاشمی به کدام سمت بود؟
جاسبی: موضع آقای هاشمی بستگی به نوع تصمیم گیری ها بود.
مجری: آیا دکتر جاسبی رنگ و بوی جبهه ها را درک کرده است؟
جاسبی: بله! البته این طور که زیاد در جبهه باشم خیر ولی به جبهه رفت و آمد داشتیم نیرو می فرستادیم و در تماس بودیم.
مجری: تعداد شهدای دانشگاه آزاد را می دانید؟
جاسبی: تعدادشان نسبتا قابل ملاحظه است. ما یک کتابی چاپ کردیم و عکس شهدا را در آن نیز آوردیم اما الان تعدادشان یادم نیست.
مجری: شما درانتخابات ریاست جمهوری ششم سال ۷۲ نامزد شدید. نظرهای مختلفی درباره حضور شما مطرح شد برخی می گفتند برای گرم کردن انتخابات وارد عرصه شدید برخی نیز می گفتند آقای جاسبی برای شکستن آراء رقبای آقای هاشمی رفسنجانی واردصحنه شده است.کدام یک به صحت نزدیک است؟
جاسبی: علت اینکه من درانتخابات دوره دوم جناب آقای هاشمی شرکت کردم این بود که می گفتند باید انتخابات گرم شود ومردم با سلایق مختلف بتوانند فرد مورد نظر را انتخاب کنند. پیشنهاد از طرف آقای ناطق نوری شد. ایشان از من درخواست کردند شما بیا و کاندیدا شو. اما من ابا داشتم و یک جلسه گذاشتم ایشان با من صحبت کردندو از من خواستند من این کار را بکنم. من هم استخاره کردم. استخاره خوب آمد ورفتم. وقتی به میدان انتخابات رفتم واقعی رفتم یعنی این طور نبودکه نظرم به این باشد که مخالفین آقای هاشمی فلان طور شوند. نه . البته برای گرم کردن انتخابات همه وظیفه داشتیم اما وقتی تصمیم گرفتم دیگر جدی وارد میدان شدم.
مجری:شما یک سری برنامه هاراارائه کردیدورقیب اصلی شماهم آقای هاشمی بود. برنامه های شما چه تفاوت هایی داشت و اصلا چه نقدی به دوران مدیریتی اول آقای هاشمی داشتید که حالا به میدان آمده بودید و گفتید میخواهم روش جدیدی را ارائه کنم.
جاسبی: می دانید که من در دو دوره درانتخابات شرکت کردم و در هر دو دوره با اینکه دردوره ی دوم یک طرف اصلاح طلب بودند و من اصولگرا بودم اما کوچکترین تخریبی به عمل نیاوردم و هرگز هم به این موضوع معتقد نیستم و معتقدم که تخریب رقبا به هر شکل و صورتی کار پسندیده و اسلامی نیست البته نقد کردن اشکال نداردومااحتمالا به صورت غیرمستقیم نقد کرده ایم زیرا نقد غیر از تخریب است.
مجری: موارد نقدتان چه بوده است؟
جاسبی: بیشترین نقدم در حوزه مسکن و اشتغال جوانان بود منتهی من بیشتر برنامه های خودم را ارائه می دادم.
مجری: در دوم خرداد ۷۶ کدام سمت بودید؟ حتما به سمت آقای ناطق! درست است؟
جاسبی: بله! من رأیم را به آقای ناطق دادم.
مجری: برای ایشان هم کاری کردید؟
جاسبی: سخنرانی کردم.
مجری: فکر می کردید رأی نیاورند؟
جاسبی: اوایلش نه، اما بعدها متوجه شدم که زیاد رأی نمی آورند.
مجری: آٔقای هاشمی هم در رابطه با آقای ناطق با شما هم فکر بودند؟
جاسبی: نه! ایشان موضع شان فرق داشت. البته نمی گفتند که از چه کسی طرفداری می کنند اما ظاهرشان نشان نمی داد که بالاخره به چه کسی می خواهند رأی بدهند اما من کار خودم را می کردم و نظر خودم را داشتم.
مجری: آقای ناطق و آقای خاتمی همچنان با هم رقیب اند؟
جاسبی: الان نه، الان با هم دوست هم هستند.
مجری:فکر می کردید یک زمان دونفری که یک زمان در دو مسیری کاملا متفاوت حرکت می کردند با هم دوست و رفیق شوند؟
جاسبی: بله این کاملا در جریانات سیاسی طبیعی است و اتفاق هم می افتد.
مجری: شما ۱۸ تیر ۱۳۷۸ رئیس دانشگاه آزاد بودید و آن زمان فتنه ی بزرگی به اسم ۱۸ تیر دامن دانشگاه ها را گرفت آیا به دانشگاه آزاد هم کشیده شد؟
جاسبی: هیچ وقت!
مجری: چه تدبیری برای این موضوع اندیشیدید که فتنه به دانشگاه آزاد کشیده نشد و ریشه ی این قضیه را با توجه به اینکه در رأس یکی از مهم ترین نهادهای علمی ایستاده بودید در چه چیز می بینید؟
جاسبی: در سال ۷۸ کسانی که می خواستند این فتنه را ایجاد کنند و این کار را هم دردانشگاه تهران کردند ابتدا سراغ دانشگاه آزاد آمدند و سراغ واحد تهران مرکزی آمدند به من اطلاع دادند که یک عده در واحد تهران مرکزی هستند که میخواهند کلاس درس را تعطیل کنند واعتصاب کنند و شعار می دهند تعدادشان هم زیاد نبود.
مجری: دقیقا به کجا وابسته بودند و چه کسانی بودند؟
جاسبی: این ها بچه های تحکیم وحدت بودند منتها بچه های تند و افراطی شان و نمی خواهم وارد بحث شوم که از کجا نشأت می گرفتند. چند هفته قبل از ۱۸ تیر ۷۸ این ها می خواستند دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی را وسط بیاورند اما من چون آنلاین بودم و به خوبی با مسائل سیاسی آشنایی داشتم و سریع نیز مسائل سیاسی را به من اطلاع می دادندوبه خاطر سابقه ی طولانی که درمسائل سیاسی داشتم موضوع را زودمتوجه شدم آن زمان دکترزارع رئیس تهران مرکزی ما بود تا به من موضوع را گفت گفتم فورا درهای دانشگاه ببندید و این ها را آرام آرام بیرون کنید.
اما دیدیم مسأله وسیع تر است واین ها برنامه هایی دارند در حقیقت آن ها می خواستند کسان دیگر و مردم را وارد دانشگاه کنند و آن جا را مجموعه ای کنند.ما در آن زمان یک بنایی داشتیم و من گفتم که در قسمت جلو، خاک ها را جلوی دانشگاه بریزند و دور تا دور دانشگاه را نیز همین طور تا کسی نتواند جلو بیاید اما آن ها باز هم مقاومت کردند من با سردار نظری صحبت کردم و یک جلسه گذاشتیم اما من به ایشان گفتم نمی خواهم کسی را دستگیر کنید یا بزنید فقط می خواهم محترمانه از این جا بیرون شان کنید.
ایشان هم انصافا خوب عمل کردند البته مجبور شدند چند نفر را بازداشت کنند که بلافاصله آزادشان کردند و من خودم به ایشان گفتم از این جا رفتید آزادشان کنید در هر صورت ما آن جا را تخلیه کردیم و بعد گفتم مدتی داشجو نپذیرند و کلاس ها را تا اطلاع ثانوی تعطیل کنند.
مجری: این جریان برای چند مدت قبل از ۱۸ تیر بود؟
جاسبی: درست یادم نیست. فکر میکنم یکی دو هفته. اگر یادتان باشد من یک سخنرانی در نماز جمعه کردم که خیلی سخنرانی تندی بود که وزیر ارشاد وقت به من اعتراض کرد که این چه صحبتی بوده است؟
مجری: آقای مهاجرانی؟
جاسبی: بله ایشان به من اعتراض کردندومن گفتم اگر کسی بخواهد دانشگاه را به اغتشاش برساند من با کسی رودربایستی ندارم جلویش خواهم ایستاد و به دادگاه معرفی خواهم کرد.
مجری: ریشه ۱۸ تیر را در کجا می بینید؟
جاسبی:ریشه ۱۸تیریک سری افراد تندو افراطی بودند که تحکیم وحدت بخشی از آنان بود که به نظر بنده آن ها میخواستند حاکمیت را در دست بگیرند و شروع کارشان را از دانشگاه آزاد انجام دادند.
مجری: به نظر شما این افراد هدایت هم می شدند؟
جاسبی: بله من اسم نمی برم ولی افرادشان مشخص بود که چه کسانی به این ها خط می دهند برای همین ما نگذاشتیم که این جریان به دانشگاه سرایت کند.
مجری: شما عضو شورای انقلاب فرهنگی هم بوده و هستید. آیا جلسه ای در این رابطه تشکیل شد؟
جاسبی: بله بحث و تذکر داده شد ولی به صورت جدی خیر.
مجری: شما سال ۱۳۸۰ نامزد انتخابات ریاست جمهوری بودید. این دفعه برای چه وارد این عرصه شدید؟
جاسبی: این دفعه هم من تمایلی نداشتم اما ما را نیروهای اصولگرا تشویق کردند و من باز مشورت و استخاره کردم ولی طبق گذشته کسی را تخریب نکردم و برنامه خودم را ارائه دادم.
مجری: نقد دولت هشتم و هفتم چه بود؟
جاسبی: الان یادم نمی آید اما من بیشتر به مسائل اقتصادی و آموزشی تکیه می کردم و همچنین به مسائل مسکن و اشتغال جوانان!
مجری: یعنی شما فقط برنامه ارائه می دادید و نقد نمی کردید؟
جاسبی: به صورت نرم نقد هم به حساب می آید و افراد در محضر نقد قرار می داد نه تنها تخریب که حتی اعتراض تند هم نداشتم.
مجری: می توانم بپرسم که در انتخابات ۷۲ و ۸۰ چقدر هزینه کردید؟
جاسبی: یادم نمی آید. در دوره اول واقعا هزینه آن چنانی نشد. من یک مبلغی از برادرم گرفتم و کسانی هم کمک هایی کردند اما در دوره دوم مقداری هزینه داشتیم از یکی از صندوق های قرص الحسنه توانستم وام بگیرم که به تدریج پرداخت کردم.سازمان بازرسی کل کشور تمام هزینه ها را بررسی کرد و گزارش داد و بعد هم تأیید کرد.
مجری: چقدر وام گرفتید؟
جاسبی: آن زمان ۱۰۰ میلیون تومان.
مجری: به هر کسی این مقدار را نمی دادند درست است؟
جاسبی: بله! شاید به هر کسی هم نمی دادند. نه! نمی دادند اما به من دادند.
مجری: آیا فعالیت سیاسی شما با توجه به این که شما در رأس دانشگاه قرار داشتید و ۲ بار هم نامزد ریاست جمهوری شده بودید تأثیری بر فعالیت سیاسی و جهت گیری و گرایش های سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی داشت؟ و آیا نه به عنوان رئیس دانشگاه بلکه به عنوان فردی که از بیرون می خواهیدنگاهی داشته باشید آیا معتقدید که می توان گفت که امکانات دانشگاه آزاد برای جناح های مختلف سیاسی به لحاظ تبلیغی در اختیار این جناح های بوده است؟
جاسبی: من در زمانی که رئیس دانشگاه بودم و حتی زمانی که کاندیدا هم بودم و یاافراد دیگر کاندید بودند هرگز اجازه ندادیم که کسی از امکانات دانشگاه استفاده کند و از امکانات این دانشگاه هزینه نماید و این حتی در زمانی هم که خودم هم کاندیدا بودم صادق بود، من خودم این مطلب را در شورای مرکزی که تمامی روسای واحدهاحضورداشتندگفتم که حق نداریدحتی یک ریال ازدانشگاه برای من هزینه کنید اگر هم خیلی به بنده علاقه دارید می توانید از جیب مبارک خودتان هزینه نمایید.
البته تشکل ها خودشان می توانستند ازکاندیدای خاصی حمایت کنندکه امکانات خیلی کمی هم در اختیار داشتند البته این امکانات در زمان ما کم بود اما الان زیادشده است. آن ها نیز معمولا متعادل عمل می کردند زیراما تشکل های فرمایشی نداشتیم وهم افراد اصول گرا درآن ها بودندوهم اصلاح طلب و هرکسی از فردی که می خواست حمایت می کرد مثلا در دوره من هم همه اصول گراها از من حمایت نکردند بلکه عده ای اندک حمایت نمودند.
مجری: انتخابات سال ۸۴ یعنی در دوره نهم حزبی به نام چکاد آزاداندیشان تشکیل شد که هسته مرکزی آن را روسای واحد مرکزی تشکیل دادند و حضور دانشگاه آزادی ها پررنگ تر بود آیا شما در جریان تشکیل چنین حزبی قرار داشتید و با آن موافق بودید؟ زیرا صراحتا هم از آقای هاشمی حمایت کردند.
جاسبی: نه اکثرا از روسای دانشگاه آزاد نبودند اما از دانشگاه آزاد نیز تعدادی در حزب حضور داشتند و از دانشگاه دولتی هم تعدادی بودند.
بله چکاد آزاداندیشان تفکر خود من بود که این تفکر هم پیاده شد و من تشویق کردم تااین حزب تشکیل شودوکمک فکری هم به آن ها نمودم که هم درانتخابات ریاست جمهوری و هم در انتخابات مجلس مؤثر واقعا شوند. خیلی از نمایندگانی که در دوره قبل و دو دوره قبل و یا همین دوره رأی آوردند خیلی هایشان شاید از کاندیدای انحصاری مابودند که تشکل هایی مانند چکاد آزاداندیشان ازآنها حمایت کردند.
مجری: حالا به نظرتان درست است که از جمع دانشگاهیان افراد در این عرصه ورود پیدا کنند؟
جاسبی: بله کاملا درست بود افراد هم از دانشگاه آزاد بودند و هم از دانشگاه دولتی و هم از خارج دانشگاه، آن ها از امکانات دانشگاه هیچ استفاده ای نکردند به طور مثال ساختمانی را اجاره کردند و دو سه سال در آن جا فعالیت داشتند مدتی بعد نیز در روزنامه آفرینش بودند و حتی یک جلسه چکاد آزاداندیشان هم در دانشگاهی تشکیل نشد.
یک مدتی نیز در انتخابات مجلس ساختمانی در وسط شهر اجاره کردند، بنابراین تشکیل چنین نه تنها حزبی اشکالی ندارد بلکه حرکت بزرگی هم بود.
مجری: آیا می شود گفت که اختلاف نظرهایی که آقای احمدی نژاد بعد از رئیس جمهور شدنش با دانشگاه آزاد پیدا کرد به خاطر رقابت آقای احمدی نژاد و آقای رفسنجانی در سال ۸۴ بود؟
جاسبی: همه اش این نبود اما بخش مهم آن بله همین مسئله بود
مجری:آیا پیش خودتان نمی گفتید کاش درانتخابات اینقدر صریح وارد نمی شدید و از کسی حمایت نمی کردید تا مشکلات بعدی به وجود نمی آمد؟
جاسبی: نه این طور نبود اگر ما وارد هم نمی شدیم و از کسی هم حمایت نمی کردیم بازهم مشکلات پیش می آمد زیرا تفکرات ایشان مورد توافق آقای رفسنجانی نبود و آقای هاشمی هم دلایل خودشان را داشتند و این تضاد هم قطعا به وجود می آمد که به وجود هم آمد.
مجری: به نظر شما ادامه این دو قطبی بودن بعد از انتخابات چه تبعاتی برای هر دوی این افراد داشت؟
جاسبی:این را باید تحلیل کنند که چه کسی باعث این اختلافات شده است اما به هر دلیل که این اختلافات در رده های بالای نظام نه برای مردم خوب است و نه برای نظام ونه برای آن دو. اماگاهی اجتناب ناپذیر است و کاری نمی توان کرد.
مجری: آیا اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد در همین فضای کدورت رقم خورد؟
جاسبی: بله، کاملا
مجری: چه قدر طول کشید و چرا؟
جاسبی: هفت سال این اصلاح طول کشید و معتقد بودیم چون در اساسنامه قید شده است که هرنوع تغییر باید با نظر هیئت امنا و پیشنهاد هیئت مؤسس باشد بنابراین این اصلا ورود درست نبود و این موضوع خودش از محورهای اصلی بحث بود و بعد هم که ورود پیدا کردند خیلی مسائل پیش آمد مانند ترتیب افراد و موضوع نیز کش پیدا کرد که سه چهار سال اساسنامه طول کشید.
مجری: بعد از سه چهار سال نهایتا شما کوتاه آمدید یا آن طرف؟
جاسبی: بالاخره کار به جایی رسید که مقام معظم رهبری وارد قضییه شدند منتهی درآخرین مرحله نیزنظر ایشان تأمین نشدایشان آخرین مطلبی که فرمودند دانشگاه غیردولتی و غیرانتفاعی بود.
غیردولتی یعنی این که تعداداعضا تصمیم گیرنده غیردولتی باید نسبت به دولتی بیشتر باشد. البته ما چون مصوبه بود و تصویب شده بود قبول کردیم.
مجری: بعد از این مطرح شدن اصل اساسنامه موضوع وقف پیشنهاد شد؟ این وقف از کجا آمد و برچه اساسی مطرح شد؟
جاسبی: بحث وقف را بنده مطرح کردم من این موضوع را با آقای هاشمی مطرح کردم وایشان ابتدا مخالف بودندومی گفتند وقف فعالیت های ما را محدود می کند زیرابالاخره وقف ضوابطی دارد.امامن به ایشان گفتم که بااین موضوع شاید شائبه ها از بین برود.
بعد از آن موضوع درجلسه هیئت مؤسس مطرح شد اما اکثریت اعضا یا تقریبا بهتر است بگویم که تمام اعضا موافق بودند. در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز موضع داشتند که این برای فرار از قضییه است. اما در کل یک اشکال به وجود آمد و آن این بود که بعد از این که مطالعات را انجام داده و کارهای وقف را صورت دادیم یک سری از آقایان موضوع را در مجلس مطرح کردند.
مجری: بله، که کار آقای عباسپور برادر زن شما بود.
جاسبی: بله اما فقط کار ایشان نبود بلکه ایشان هم یکی از افراد بودند موضوع هم ربطی به دانشگاه نداشت بلکه مربوط به مؤسسات غیردولتی وغیرانتفاعی بود منتهی یکی از نمایندگان این را وصل کرد به دانشگاه آزاد اسلامی که اتفاقا هم ایشان از طرفداران ما بود اما اشتباه کرد زیرا نیازی به مصوبه مجلس نبود.
آنها برای غیردولتی ها می خواستند این موضوع را مطرح کنند اماآمدند اسم بردندوحساسیت ایجاد شدوکسانی هم که ازمخالفین بودندروی این حساسیت دست گذاشتند و کار کردند و فضایی ایجاد کردند که من فکر می کنم که مقام معظم رهبری دیدند این فضا به نفع جامعه نیست و بعد خود ایشان ورود پیدا کرده و مخالفت نمودند بعد از این که ایشان مخالفت کردند با من مصاحبه کردند و من بیان داشتم که از امروز پرونده وقف بسته است و حرف ایشان برای ما حجت است.
ما برای مسیر وقف مسیر درستی را پیش گرفتیم و موضوع از خود من در هیئت مؤسس شروع شد و آقای هاشمی از ابتدا مخالف بودند اما دوستان ما اشتباه کردند و در نتیجه موضوع کمی رنگ و بوی سیاسی پیدا کرد در حالی که این موضوع سیاسی نبود.
مجری:شما درطرح مجلس نقش نداشتید؟بعضی می گفتندشما نقش داشته اید.
جاسبی: نخیر من نقشی نداشته ام و این افراد اشتباه می کنند من می دانستم اگراین موضوع وارد مجلس شود نتیجه معکوس خواهدداشت و همین گونه هم شد.
مجری: مسؤل دفتر هیأت امنای دانشگاه از طرف هیأت امنا انتخاب می شود یا از طرف رئیس هیأت امنا؟
جاسبی: مسؤل دفتر رئیس هیأت امنا توسط رئیس هیأت امنا تعیین می شود.
مجری: آیا نیازی هم به سابقه ی علمی نیست؟
جاسبی: نه در حقیقت مثل فردی اداری است.
مجری: شما به عنوان رئیس دانشگاه آزاد روی این فرد نظارتی نمی توانید داشته باشید؟
جاسبی: ما روی کل دانشگاه نظارت داریم. هیأت امنا هم جایی می خواهد نظارت کند ما باید روی آن نظارت داشته باشیم یعنی کل هزینه ی هیأت امنا شفاف و روشن است واگرکسی بخواهد یک ریال خلاف هزینه کند ما می توانیم جلویش را بگیریم.
مجری: درباره آقای مهدی هاشمی که برای مأموریت به خارج از کشور فرستاده شدند نظرتان چیست؟
جاسبی: او از رئیس هیأت امنا حکم داشت اما هزینه های عموم و حقوقی که پرداخت می شد کاملا روشن و شفاف است هیچ چیز هم پنهان نبود.
مجری: آیا موافقت شما هم بود؟
جاسبی: وقتی رده بالاتر موافقت کند و تصمیم بگیرد موافقت من لازم نیست. اما هزینه ها را من باید کنترل کنم. پولی که مثلا می خواهد فرد بلیت بگیرد و حقوق کاملا مشخص است و رقمی اصلا نبوده است.
مجری: یعنی رقم ناچیز بوده است؟
جاسبی: بله
مجری: پس رقم ناچیز بوده است،نکندمثل آن ۱۰۰میلیون سال ۸۰ناچیز باشد ... البته مزاح کردم بگذریم ، آیا سال ۱۳۸۸ از حامیان آقای مهندس موسوی بودید؟
جاسبی: ابدا
مجری: نبودید؟
جاسبی: نخیر.
مجری: حتی حمایت معنوی هم نداشتید؟
جاسبی: من آدم اصولگرایی هستم در عین حال که برای همه اصلاح طلب ها و کسانی که از طرف آنان کاندیدا شدند احترام می گذارم. در ریاست جمهوری نه رأی به آن ها دادم و نه حمایت مادی کردم. البته مجلس چون تعداد زیاد است متفاوت است.
مجری: در فتنه ۸۸ اسم دانشگاه آزاد خیلی بیان شد به خصوص دراعترافات بعد اسامی مانند حمزه کرمی و مرادی باستانی دیدم که در مصاحبه شان گفته اند که کار مان را با چک دانشگاه آزاد انجام می داده ایم.
جاسبی: اصلا این طور نیست. ببینید من مستند می گویم و می توانید بررسی کنید همان طور که بررسی کردند و نتوانستند یک مدرک به دست بیاورند که کسی پولی گرفته و صرف انتخابات کرده است.سایت جمهوریت را می خواستند بزنند گفتند ما می خواهیم برای دانشگاه سایتی بزنیم من هم موافقت کردم. بعد گفتند میخواهیم اسم سایت را جمهوریت بگذاریم.
گفتم برای چه جمهوریت؟ گفتند برای اینکه می خواهیم برای انتخابات کار کنیم. و من گفتم به دانشگاه ربطی ندارد و باید به بیرون دانشگاه بروید و امکانات و کامپیوترها راازآنان گرفتیم زیرا من معتقد بودم که دانشگاه نباید وارد صحنه شود و به غیر از تشکل ها یک ریال از دانشگاه ها برای انتخابات گذاشته نشد.به غیر از تشکل ها که بودجه ی کمی داشتند و کارهایی هم می کردند.
مجری: شما خودتان بوی فتنه ۸۸ را از کجا استشمام کردید و فهمیدید فتنه ی بزرگی در راه است؟
جاسبی: من معتقدم بعد از سخنرانی رهبر در نماز جمعه باید همه افراد می نشستند کلاه شان را قاضی می کردندوخودشان با ایشان هماهنگ می کردند و مسیری که ایشان مشخص کرده بودند طراحی می کردند. رهبری خودشان گفتند اعتراضی هم دارید مطرح کنید به نظر من از آن زمان به بعد با مصالح نظام انحرافات و زاویه ایجاد شد.
مجری: چه هزینه هایی این جریان برای کشور داشت و با مسببان اصلی این فتنه باید چه برخوردی شود؟
جاسبی:اولا بنده قاضی نیستم وصلاحیت ندارم چه برخوردی باید باآنان شود در انتخابات هر دو طرف مقصر بودند یعنی تخلف شد اما یکی وزنش بیشتر شد و ادامه داد این اشکال بود اگرنه از اول هر دو طرف مقصر بودند. بعد از اینکه مقام معظم رهبری گفتند شکایت دارید بروید دوباره می خواهید بازشماری کنید پس از این مسأله ادامه دادن این موضوع کار اشتباهی بود.
مجری: شما به عنوان یک فرد سیاسی در این زمینه تلاشی داشتید؟
جاسبی: من تلاشم این بود که دیدگاهم را به دیدگاه مقام رهبری نزدیک کنم و این را به عنوان وظیفه خود می دانم بااینکه از برخی از برخوردها و رفتارها انتقاد داشتم اما در جلسه تحلیف شرکت کردم و همیشه هم به دوستان می گفتم انتقادهای شما درست است اما مصالح نظام ایجاب می کند باید در خط رهبری ادامه دهید و من اعتمادم از سال ۴۱ که به انقلاب پیوستم تا به امروز همین بوده است که این خط مشی را پیروی کنم و ضرر هم نکرده ام.
مجری: آیا الان به خاطر دارید چه تعداد مدیران ارشد کشور در قوای مختلف در دانشگاه آزاد تحصیل کرده اند؟
جاسبی: خیلی زیاد. عده ای می گفتند چرااین ها آمده اند اما مسؤلینی که می خواهند تحصیل کنند به خصوص درتحصیلات تکمیلی در آزمون های دانشگاه آزاد شرکت می کنند دلیلش هم این است که چون در دانشگاه دولتی پول نمی گیرند تعداد بیشتری شرکت می کنند اما در اینجا تعداد کمتری شرکت می کنند و درصد قبولی بیشتر است. یک نفر را بیاورید که بگوید من بدون ضابطه وارد دانشگاه شدم. حالا در هر مقعطی که می خواهد باشد.
مجری: آیا به مدیران تسهیلات ویژه ای هم نمی دهید؟ازجمله برای درس خواندن یا سر کلاس آمدن؟
جاسبی: نخیر! اصلا این موضوعات به من ربطی ندارد من که نمی توانم وارد جزئیات شوم و بروم سرکلاس ببینم کسی سرکلاس آمده یا نه ورود به دانشگاه مهم است که من درمجلس هم گفتم یک نفر را بیاورید که بدون ضابطه وارد دانشگاه شده است.
مجری: مهمترین نقدی که برعملکرد ۲۹ ساله خود دارید چیست؟
جاسبی: صلاح نیست که من خودم را نقد کنم دیگران باید نقد کنند.
مجری: خیلی سیاسی جواب دادید، البته ایرادی هم ندارد که کسی از خودش نقد کند خوب هم هست از انتخابات ۹۲ بیش از یک سال می گذرد و دولت آقای روحانی یک ساله است. این دولت را چطور دیدید؟ یک نقطه قوت و نقطه ضعف را بیان کنید.
جاسبی:دولت قدم های مثبت و خوبی برداشته است که مهم ترین آن آرامشی است که در اقتصاد حاکم شده، تغییرات ناگهانی ارز وسیر صعودی آن اثرات بسیار مخربی روی کل اقتصاد می گذاشت. خوشبختانه این مهم ترین نکته مثبت دولت آقای روحانی بود.من اگربخواهم نکته مثبت دیگری بگویم طرح بیمه ی همگانی است که بسیار کاردرستی بوده است واثرات درازمدتی خواهد داشت.درمورد نقد هم راحت می شود نقد کرد امسال که خودشان اعلام کردند می خواهیم به اشتغال بپردازیم اماانتظارم این بود که زودتربه مسأله تولید بپردازند ما باید تولید را جدی بگیریم اگر از همین امسال هم جدی بگیرند و سرمایه گذاری روی تولید داشته باشند بسیار مفید خواهد بود.
مشکل ما بیشتر روی کارهای خدماتی است یعنی ما فقط وارد کننده و مصرف کنننده شده ایم تولید ما در یک دهه گذشته به شدت پایین آمده و افت کرده و بسیاری کارخانجات تعطیل شده است این همان نقطه ی حساسی است که باید برای آن اشتغال ایجاد کنیم و اقتصاد را رونق ببخشیم و به فرمایش رهبری درون زا عمل کنیم.
مجری: این عکسی که از شما انداخته اند جریانش چیست؟
جاسبی: خبرنگار از رسانه اصلاح طلب آمده بود دستم دو طرف میز بود.او عکس گرفته بود و بدون رضایت من منتشر کرد و من اعتراضی نکردم.
اگه این اموال مال مردم است پس چرا سودش برای عده ای خاص است پس سهم مردم چی میشه؟
خدا حفظ کند بانک عاملی را که به جناب دکتر جاسبی صد میلیون تومان فرض الحسنه در سال 80 که دلار نرخ رسمی 175 تومان و نرخ آزاد 792 تومان داشت داده است( یعنی با حساب قیمت دلار امروز چیزی حدود 390 میلیون تومان تا 1.4 میلیار تومان) اگر ایشان از سال 80 که حقوق بنده با مدرک کارشناسی 45000 تومان بود هر ماه یک میلیون تومان قسط می دادند تیر 88 قسط شان تمام بود.اگر اشتباه نکرده باشم در سال 80 وام ازدواج در حدود 180000 تومان بود