چگونه امنیت ذهنی ساکنان اسرائیل را به هم بریزیم؟
چرا مقاومت زمان پرتاب موشک به سوی تلآویو را اعلام میکند اما کسی نمیتواند مانع آن شود؟
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سعید ساسانیان- رصد، اگرچه امنیت فوریترین و حیاتیترین نیاز دولتها است که معمولا با تدابیر ویژهای تامین میشود اما این نیاز عمدتا پس از رفع یا کم رنگ شدن بحرانهای امنیتی، تا حدی تقلیل مییابد و یا در حوزههای فرهنگی و اقتصادی خود را نشان میدهد. در رژیم جعلی اسرائیل اما ماجرا متفاوت است. نوع شکلگیری این رژیم که مبتنی بر غصب و اشغالگری بوده، امنیت را به مساله روزانه تمامی مردم مبدل کرده است. صهیونیستهای ساکن در سرزمینهای اشغالی اگرچه خود را قوم برتر دانسته و حضورشان در این سرزمین را به دلیل بازگشت به سرزمین موعود میپندارند اما شیوه غاصبانه چنین بازگشتی باعث شده است تا سایه بحران امنیتی از همان ابتدا بر سر تمامی مولفههای حیات آنان سنگینی کند.
برای نمونه در نظام آموزشی این رژیم، القای تفکر امنیتی یک اصل است که آنها را برای تجاوز و خشونت به حقوق انسانی دیگران و به خصوص مسلمانان آماده می سازد. آنها چون خود را «ملت برگزیده» میدانند، برای دستیابی به آنچه که متوهمانه حق خود میپندارند، جنگ را یک تکلیف میدانند که راه را برای بهتر زیستن آنها فراهم میسازد. چنین تکلیفگراییای، باعث شده است تا به داشتن ارتش قدرتمند مبادرت ورزند. این ارتش قدرتمند هم در تهاجم مفید خواهد بود و هم در بازدارندگی از حمله دشمنان. در این میان پیداست که امنیت بخشی از تفکر صهیونیستهای ساکن در این سرزمین را به خود مشغول میکند چرا که آنها دائما در حال جنگ و یا در درون یک بحران امنیتی هستند و آنچه که امنیت روانی آنها را تامین میکند، میزان بازدارندگی رژیم است. هرچه میزان این بازدارندگی کمتر شود، امنیت ذهنی صهیونیستهای ساکن در فلسطین بیشتر به خطر میافتد.
اگر از نبردهای ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل که عمدتا کلاسیک بودند، صرفنظر کنیم، نبردهای ۳۳ روزه لبنان و ۲۲ و ۸ روزه غزه این مسئله را به خوبی نشان میدهد. این نبردها به طور پیوسته از لحاظ نظامی ضعف ارتش رژیم صهیونیستی را در بازدارندگی نشان میدهد. در جنگ ۳۳ روزه اگرچه خسارت قابل توجهی به لبنان وارد آمد اما اقدامات غافلگیر کننده حزبالله در مقابله با ارتش اسرائیل و موشک باران برخی شهرهای سرزمینهای اشغالی عملا نشان داد که سیستم بازدارندگی این رژیم تا چه میزان ضعیف است.
جنگ ۳۳ روزه فتحالفتوحی بود که باب پیروزی جریان مقاومت در نبردهای کوتاه مدت با اسرائیل را باز کرد. در نبرد ۲۲ روزه در سال ۲۰۰۸ نیز این اتفاق افتاد. اما اوج این مسئله را باید در سال ۲۰۱۲ و در قالب جنگ ۸ روزه دید که برای اولین بار تلآویو مورد هدف موشکهای مقاومت فلسطین قرار گرفت. این روزها هم به طرز خوشایندی دوباره سیستم بازدارندگی اسرائیل مورد سخره جریان مقاومت قرار گرفته است. فوریترین دستارد این شکست اسرائیل، تضعیف نظام امنیتی اسرائیل است که در ذهن ساکنان سرزمینهای اشغالی نقش بسته است.
چند سال قبل یکی از اساتید فعال در حوزه فلسطین به جمعی از دانشجویانی که دغدغه فلسطین را داشتند، توصیه میکرد که برای ضربه زدن به اسرائیل لازم نیست حتما کارهای شعاری و نمادین انجام دهند. او میگفت که ارسال ایمیلهای تهدیدآمیز برای شهروندان رژیم صهیونیستی میتواند امنیت مصنوعی حاکم بر فضای داخلی این رژیم را ولو به اندازه کمی تضعیف کند و این دستاورد مهمی است.
بر این اساس حالا نظام امنیتی اسرائیل با سوالات بزرگی مواجه شده است؛ چرا سیستم گنبدآهنین توان مقابله با موشکهای مقاومت را ندارد؟ چرا پهپاد ابابیل بر آسمان سرزمینهای اشغالی پرواز میکند؟ چرا غواصان حماس میتوانند برای اولین بار به اجرای عملیات بپردازند؟ چرا مقاومت زمان پرتاب موشک به سوی تلآویو را اعلام میکند اما کسی نمیتواند مانع آن شود؟ چرا …
این روزها و در آستانه روز قدس، آرمان نابودی اسرائیل و رهایی قدس شریف در حوزه نظامی، بیشتر از هر زمان دیگری نزدیک به واقع است. پوشالی بودن تمامی ادعاهای نظامی این رژیم حالا امری است که قبل از هر کسی برای ساکنان آن مورد سوال است. امنیت به عنوان رکن رکینی که اسرائیل پیوسته با آن مواجه است، از سوی گروههای کوچک چریکی مورد خدشه واقع میشود و نظام امنیتی شهروندان صهیونیست را زیر سوال میبرد. این آرمان هرچقدر که در حوزه نظامی عملیاتی و شدنی است، در حوزه سیاسی نیازمند وحدت و درک صحیح از دشمن واحد و اصلی از سوی مسلمانان است؛ امری که پیچیدگیهای خاص خود را دارد. اگر در جنگهای معروف اعراب با اسرائیل، یک نوع وحدت سیاسی میان دولتهای عرب ولو ظاهری برای مقابله با اسرائیل وجود داشت و در میدان نبرد، قدرت ارتش صهیونیستی به هر دلیلی بر آنها میچربید، این سالها اما از لحاظ نظامی، کاملا وضعیت معکوس شده است اما در حوزه سیاسی، چنددستگی حتی میان خود گروههای فلسطینی حکمفرما شده و عملا مسئله را پیچیده کرده است. حالا اعراب مستقیم و غیرمستقیم، رسمی و غیررسمی اسرائیل را به رسمیت شناختهاند و فقط درباره مرزها مشکلات فنی دارند!
ارسال نظر