اشک نوجوان برزیلی و سرهایی که توپ وحشیصفتان میشود
ای کاش برخی مسئولین ما آنقدر به همکاری و همیاری غافلانه با صهیونیست ها نمی پرداختند و می فهمیدند که وقایع ورزشی از این قبیل و تأکیدهای افراطی بر روی آن، ساخته و پرداخته دست کثیف آنها برای فروبردن بیشتر مردم جهان در غفلت و ناآگاهی و مشغول کردن آنها به این امورات است تا در سایه این غفلت، بتوانند اهداف شومشان را در دنیا پیاده کنند.
به گزارش پارس به نقل از جهان،بامداد امروز در یک بازی هیجان انگیز، تیم فوتبال آلمان موفق شد تیم ملی کشور برزیل را با نتیجه باورنکردنی ۷ بر ۱ شکست دهد تا جواز حضور در بازی نهایی روز یکشنبه جام جهانی ۲۰۱۴ را به دست آورد.
در این بازی، شاهد صحنه های بسیار تلخ و دراماتیک از تماشاگران برزیل بودیم. صحنه هایی که شاید تأثیر زیادی در افکار عمومی گذاشته است؛ حتی گزارشگران و تحلیلگران در سیمای جمهوری اسلامی نیز به آن اشاره داشتند. شاهد بودیم که چگونه نوجوانان عاشق تیم ملی کشورشان اشک می ریختند و بهت زده شاهد شکست سنگین تیم محبوب خود بودند.
ظاهراً این صحنه های بسیار دردناک، باعث خواهد شد که خاطر افکار عمومی به درد آمده و احساس همدردی با نوجوان کم سن و سال و دیگر جوانان برزیلی داشته باشند؛ یا به قول مجری برنامه، این صحنه ها و اشک های ریخته شده تأثیرات عمیقی در مردم ایجاد کند و تا سالیان سال آن را فراموش نکنند.
لابد مردم جهان نیز برای اعلام همبستگی عاطفی و همدردی با روحیه های لطیف، پاک، معصومانه و تضعیف شده کودکان برزیلی، دقایقی سکوت کرده و یا با روشن کردن شمع، سعی خواهند کرد تا موجبات تسلی خاطر این عزیزان را فراهم کنند. البته باید مسئولین محترم نیز برنامه ریزی کنند تا مردم ایران نیز از این قافله و موج پرشور جهانی عقب نمانده و همدردی خود را به نحو مقتضی اعلام کنند.
لیکن در این بین لازم است چند مورد خاطر نشان شود:
آقایان کارشناسان، مجریان و مسئولین محترم برنامه ورزشی صدا و سیما و بقیه عزیزان، ای کاش به جای ذکر مصیبت نوجوان ناراحت و اشک های معصومانه او و هموطنانش، یادی از کودکان مظلوم و مسلمان فلسطین، سوریه و عراق می شد که معصومانه و مظلومانه با وحشیانه ترین روش ها، نه اشکشان، بلکه خونشان به دست ظالمان و جانیان صهیونیست و تکفیری ریخته می شود؛ یا کودکانی که بهت زده، شاهد بریده شدن سر مادر، پدر، برادران و خواهران خود بوده و حتی از شدت ضربه روحی، صدایشان هم در نیامد و چندی بعد سر آنها نیز به جای توپ، ملعبه وحشی صفتان شد. یا اشک مادرانی را یاد می کردند که در مقابل چشمان حیرت زده شان، کودکان و جگرگوشه هایشان سربریده شده؛ و یا نوجوانی که زنده زنده در آتش سوزانده می شود. و همه این صحنه های دردناک، تنها گوشه ای از مظلومیتها، اشکها و حیرتها بوده زیر سایه سنگین رویدادهای، به قول خودتان، مهم و شیرین ورزشی اعم از جام جهانی و المپیک روی میدهد؛ و ما نیز به راحتی و بی تفاوت از حاشیه های غیر مهم(!) آنها می گذریم و زمان بسیاری را صرف تحلیل و انتشار حاشیه های مهم (!) این اتفاقات، اعم از کشیده شدن پیراهن فلان بازیکن، روش شادی و مدل موی آن یکی و گاز گرفتن این یکی می کنیم. زمان صرف می کنیم تا مردممان خوششان بیاید. و بیچاره مردمی که با کمک و تلاش شما عزیزان، هم پای مردم دیگر جهان، روز به روز در غفلت و لهو و لعب فرو می روند.
ای کاش مجری محترم اینها را نیز چاشنی صحبت های هیجان انگیز خود می کرد تا نشان دهد که در کنار لذت بردن از بازی فوتبال، غافل از امورات دیگر پیرامون نیستیم و با بقیه مجریان ورزشی و مردم سایر کشورهای جهان فرق داریم.
ای کاش صدا و سیمای کشورمان تنها بخش کوچکی از زمانی را که صرف تحلیل، پخش زنده، خبررسانی و ... جام جهانی در شبکه های مختلف تلویزیونی که از روزهای قبل از شروع آن آغاز کرده بود و حتماً تا بعد از پایانش نیز ادامه خواهد داشت و تجلیل های بی محتوا و غیر منطقی از رشادت های بازیکنان غیور تیم فوتبال به دلیل باخت های قهرمانانه شان و مقدار اندکی از هزینه های بی شماری را که خرج این امور استراتژیک (!) می کنند، صرف آگاهی رسانی، تحلیل وقایع جهان اسلام و تهدیدات آن و لزوم آماده بودن مردم مسلمان برای مقابله با هرگونه تهدیدی اعم از تهدید فیزیکی و فکری و تجلیل از کسانی که تکلیف خود را به درستی تشخیص دادند و در این راه به شهادت رسیده و می رسند، می کردند.
ممکن است این توجیه به فکر برخی برسد که در همه دنیا رسم اینچنین است که گفته شد. مردم فوتبال را دوست دارند و همه جا هزینه هنگفتی صرف آن می شود. به این عزیزان عرض می شود که کسی مخالف ورزش فوتبال یا ورزش های دیگر نیست. مسأله اصلی، توجه بیش از حد به آن است؛ به طوری که باعث تغافل از امور دیگر می شود. ضمناً علاوه بر اینکه ما نباید ملتی باشیم که از سنت ها و رسوم غلط دیگران پیروی کنیم، باید روشنگر و تغییر دهنده رفتارهای اشتباه دیگران بود. اگر قرار به تقلید و تبعیت است، چرا سراغ آداب و سنت های خوب دیگران مثل پیشرفت های علمی، اهمیت به نظم، پاکیزگی، توجه به سلامت محیط زیست، قانون گرایی و التزام به آن، توجه به علم و فناوری نوین، وجدان کاری، ارزش دادن به نوآوری و ایجاد بستر آن و ... نیستیم؟! ما مسلمان و شیعه و پیرو سنت امامان معصوممان هستیم؛ «این را نباید فراموش کرد».
به هر حال، ای کاش برخی مسئولین ما آنقدر به همکاری و همیاری غافلانه با صهیونیست ها نمی پرداختند و می فهمیدند که وقایع ورزشی از این قبیل و تأکیدهای افراطی بر روی آن، ساخته و پرداخته دست کثیف آنها برای فروبردن بیشتر مردم جهان در غفلت و ناآگاهی و مشغول کردن آنها به این امورات است تا در سایه این غفلت، بتوانند اهداف شومشان را در دنیا پیاده کنند. این امر، موضوع مخفی هم نیست و در پروتکل های صهیونیسم به وضوح به آن اشاره شده و رویدادهای تاریخی همزمان با این برنامه ها مانند قتل عام صبرا و شتیلا در گذشته و اقدامات آنها و ایادیشان در این ایام در عراق و دیگر موارد، مؤید آن است؛ که به دلیل اطاله کلام، از توضیحات بیشتر صرف نظر کرده و خوانندگان عزیز را به مطالعه و نگاه عمیق تر به تاریخ گذشته و تفکر در این باره فرا می خوانیم.
البته این نوشته، گویای این نیست که در رسانه های جمهوری اسلامی هیچ اقدامی در راستای تنویر افکار صورت نمی گیرد، بلکه هدف، مقایسه بین دو رویداد هم زمان و میزان توجه به هرکدام بوده که امید است روزی فرا رسد که هم مردم و هم مسئولین نظام بیش از این دنباله رو غفلت زدگان جهانی نبوده و اعمال و رفتارشان، چراغ هدایت دیگران شود.
ارسال نظر