به گزارش پارس به نقل از کیهان، وی اگرچه پنجشنبه در مراسم گرامیداشت سالگرد شهادت شهید بهشتی و یاران وی و نیز شهید محمد منتظری در نجف‌آباد سخن می‌گفت، به جای محکوم کردن منافقین تروریست، مدعی شد رویه حذف مخالفین چه در زمان حضرت امام و چه پس از آن از سیستم حکومت اشتباه و کار غلطی بوده است.

به گزارش ایسنا، وی در این مراسم گفته است: گاهی عده‌ای فرصت‌طلب می‌آیند و انقلاب را از صحنه خارج می‌کنند همان گونه که انقلاب مشروطه به همین سرنوشت مبتلا شد و پس از مدتی عین‌الدوله‌ها انقلابیون اولیه را به حاشیه راندند و کم‌کم انقلابی که برای حکومت مشروطه برپا شده بود به یک حکومت مستبد خشن تبدیل شد.

مطهری با انتقاد از برخوردی که با منتظری شد خاطرنشان کرد: این رفتار تند با او ضرورتی نداشت.

وی در ادامه به رابطه میان شهید مطهری و منتظری پرداخت و گفت: در قم شهید مطهری را به نام شیخ خراسانی و مرحوم منتظری را به نام شیخ اصفهانی می‌شناختند و ۱۱ سال هم‌مباحثه‌ای همدیگر بودند. شهید مطهری اولین کسی بود که حضرت امام را کشف کرد و با همراهی مرحوم منتظری کلاس درس اصول و فقه امام را تشکیل دادند و مقدمات مرجعیتش را فراهم کردند.

وی تصریح کرد: اگر شهید مطهری را به شهادت نمی‌رساندند سرنوشت آقای منتظری و بسیاری از حوادث به شکل دیگری رقم می‌خورد.

علی مطهری ادامه داد: عده‌ای اصرار دارند بگویند انقلاب ریزش‌هایی دارد و رویش‌هایی که رویش‌های آن بسیار بیشتر از ریزش‌هاست در حالی که فقط کسانی که در مقابل انقلاب حمله مسلحانه انجام می‌دهند همچون گروه فرقان و سازمان منافقین ریزش‌های انقلاب هستند.
وی در عین حال گفت: مراقب باشیم فرصت‌طلبان در انقلاب رخنه نکنند و انقلابیون راستین را به حاشیه نکشانند تا تجربه انقلاب مشروطه تکرار نشود(!).

درباره این اظهارات پرتناقض گفتنی است: اولا اگر به تعبیر آقای مطهری باید مراقب فرصت‌طلبان بود که سرنوشت انقلاب مشروطه تکرار نشود، آیا جز این است که همین فرصت‌طلبان و دیگر معارضین با ارزش‌ها و اصول انقلاب را باید از سیستم حکومتی کنار گذاشت؟ چه در ابتدای انقلاب و چه پس از فتنه ۸۸، محافل و عناصری حذف شدند که اصرار داشتند از قطار انقلاب پیاده شوند یا با گروه‌های قسم‌خورده ضد انقلاب همراه شوند یا فرصت‌طلبانی که قصد انحراف انقلاب را داشتند. از گروهک نهضت آزادی بگیرید تا سازمان مجاهدین خلق و ابوالحسن بنی‌صدر و منتظری. اگر قرار بود این قبیل محافل- حتی با دست به اسلحه شدن یا تدارک آشوب و کودتا- تحمل شوند که استبداد و استعمار به این کشور باز می‌گشت.

علی مطهری هر چند درباره سوابق آقای منتظری سخن می‌گوید اما به دگرگونی احوال وی در نتیجه ساده‌لوحی و سپس لجبازی اشاره نمی‌کند. هر قدر که راه منافقین و فرصت‌طلبانی نظیر باند مهدی هاشمی معدوم و نهضت آزادی به بیت منتظری بازتر می‌شد و او با خوش‌گمانی با این گروهک‌ها برخورد می‌کرد، زاویه وی نسبت به انقلاب و امام بیشتر می‌شد. صبوری حضرت امام(ره) و یاران ایشان در قبال خیانت‌های چند ساله منتظری، چیزی نیست که بتوان انکار و کتمان کرد. اگر گروهک‌های التقاطی به موجی از ترورها دامن زده و از شهید مطهری گرفته تا شهید بهشتی و شهید رجایی قربانی جنایت گروهک‌هایی شدند که در یک جبهه مشترک با منتظری، افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی و فتنه سبز قرار گرفتند. آیا می‌توان پذیرفت آقای منتظری با امثال مریم قجر عضدانلو و سلطنت‌طلبان و بهایی‌ها و افراطیون مدعی اصلاحات در یک جبهه بایستد و در عین حال انسان صالحی باشد؟!