پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محمد پورمحمد- بررسی فعالیت مطبوعات ایران نیازمند درک شرایط و فضایی است که یک نشریه در آن متولد می شود، رشد می کند و پیش می رود. تولد «ایران فردا» پس از پایان جنگ و در فضای بازسازی اقتصادی رخ داد و توقیفش در فضایی اتفاق افتاد که اولویت توسعه‌ی سیاسی در چینش رنگین دکه‌های روزنامه‌فروشی و انتقادات و هجمه های تند و تیز به حکومت برجسته بود.

 
بازنشر آن نیز شاید نشان از مهیا بودن شرایط نوین برای فعالیت دوباره ی آن باشد. بازنشر «ایران فردا»، آن  هم پس از 14 سال توقیف، با تیمی جدید به مناسبت سومین سالگرد فقدان مهندس سحابی و دخترش، بهانه ای برای بررسی نشریه ی «ایران فردا» گردید. نشریه ای که در دوران سازندگی منتشر شد و رویه ای انتقادی نسبت به حکومت داشت.
 
«ایران فردا» در تنگاتنگ ملی‌مذهبیها
نشریهی «ایران فردا» دارای گرایش ملی‌مذهبی در ایران بود که از خرداد 1371 به مدیرمسئولی عزت‌الله سحابی و سردبیری رضا علیجانی منتشر و در اردیبهشت 1379 توقیف شد. این مجله را می توان یکی از نشریات روشن‌فکری در دهه ی 1370 دانست. نشریه ای انتقادی که با رویکردی ملی‌مذهبی  به مسائل جامعه می نگریست.
 
«ایران فردا» در این مقطع به محوریت مهندس سحابی، محل طرح دیدگاه های راهبردی وی   گردید. شرایط سیاسی و فرهنگی خاص زمان انتشار «ایران فردا» موجب شده بود تا جریان ملی‌مذهبی «ایران فردا» را به‌عنوان تریبون بخشی از جامعه تبدیل نمایند و جریان حاکم بر جامعه را به چالش بکشند. این نشریه در دوران موسوم به سازندگی و در پی اعمال سیاست های تعدیل اقتصادی که از سوی نهادهای بین‌المللی به ایران تجویز شده بود منتشر شد، اما با روی کار آمدن حکومت اصلاحات، نقد این نشریه و راه حل های گذار از وضعیت موجود در آن، ادامه داشت.
 
در واقع در فضای دولت هاشمی، این نشریه بیشتر بازسازی اقتصادی حکومت را به نقد می کشید و در دوره ی اصلاحات، گویی قصد داشت تا منظور خود از توسعه‌ی سیاسی و شعارهای خود را با حمایت از حکومت وقت (خاتمی) ادامه دهد.
 
چگونگی انتشار این نشریه گویی به جلساتی بازمی گردد که مهندس سحابی به همراه یوسفی اشکوری، سید محمد وحید میرزاده و افراد دیگر برگزار می کردند؛ جلساتی که درودی (از اعضای این گروه) آن را به پیشنهاد اشکوری می داند. آن هم پس از سختی های انتشار نشریه‌ی  «احیا» که به گفته‌ی وی، مسائل و دشواری های متعددی پیش پای آن ها گذارده بود. برمبنای اظهارات وی، این جلسات به انتشار نشریه‌ی «ایران فردا» منجر می گردد: «چندین جلسه برای انتخاب نام این نشریه تشکیل شد؛ تا اینکه وحید (میرزاده) پیشنهاد نام ایران فردا را داد. نام خیلی جذاب و پرمحتوایی بود و همه به‌اتفاق تأیید کردند.»(1)
 
«ایران فردا» در ابتدا به‌صورت جزوه و محدود با عنوان «بحث‏های بنیادی ملی» منتشر ‏شد؛ تا اینکه مهندس سحابی امتیاز انتشار مجله را گرفت. از این پس، «ایران فردا» به‌صورت رسمی به دکه‌ی روزنامه‌فروشی ها آمد.(2)

سحابی با اعتقاد به اینکه روزنامه‌ی سنتی و قدیمی روزنامه هایی غیر سیاسی هستند، نشریه‌ی «ایران فردا» را مصداقی از مطبوعات مدرن می-نامد. وی با این باور که به دلیل سرکوب پنجاه‌ساله‌‌ی حاکم بر فضای کشور مطبوعات برای ادامه‌ی کار، مجبور به غیرسیاسی بودن و یا همراهی با سیاست رسمی بوده اند، مطبوعات مدرن را نوعی روزنامه‌نگاری منعکس‌کننده‌ی گرایش‌های مختلف جامعه می داند که فقط گرایش‌های حاکم بر جامعه را در بر نمی گیرد. وی بر این مبنا، نشریه‌ی «ایران فردا» را مدیریت می کرد. بنابراین «ایران فردا» در قالبی انتقادی و با قلم هایی تیز به‌سوی حکومت پیش می رفت.
 
مهم‌ترین نویسندگان این نشریه، حسن یوسفی اشکوری، هدی صابر، محمد ملکی، تقی رحمانی، عزت‌الله سحابی، رضا علیجانی، ابراهیم یزدی، محمد بسته‌نگار، وحید میرزاده، محمد ترکمان، مسعود پدرام، کیوان صمیمی، علیرضا رجایی و حبیب‌الله پیمان بودند. هدی صابر دبیر سرویس اقتصادی، علیرضا رجایی دبیر سرویس اجتماعی و احمد زید‌آبادی نیز دبیر سرویس خارجی بود.
 
مهندس سحابی که خود دارای مطالعات و سوابق مدیریتی در سازمان برنامه و بودجه بود، در این نشریه بیشتر رویکردی اقتصادی داشت. علاوه بر این، جلسات مرتبی با هدی صابر، دبیر سرویس اقتصادی، با حضور برخی اقتصاددانان چون دکتر حسین عظیمی در دفتر «ایران فردا» برگزار می کرد.
 
حوزه‌ی تاریخ معاصر ایران نیز که بخش مهم هویت این نشریه را شکل می داد، با مشورت کسانی چون سرهنگ غلامرضا نجاتی پیش می رفت. این رویه در سرویس های دیگر نیز دنبال می شد. جمع‌بندی محتوای این جلسات به شکل گفت‌وگوها، مقاله و سرمقاله در «ایران فردا» منتشر می شد. هرچند دست‌اندرکاران این نشریه خط‌قرمز و چارچوب راهبردی خود را، که برگرفته از دیدگاه های مهندس سحابی بود، منطبق بر منافع ملی و مصلحت های ایران می دانستند، اما واقعیت این است که این نشریه برخلاف منافع ملی در حرکت بود؛ چراکه مسائل مورد نقد آن ها همچون بازسازی اقتصادی، جزئی از برنامه های کلان کشور و مورد تأیید امام خمینی در هنگام حیاتشان و پس از ایشان نیز مورد حمایت مقام معظم رهبری قرار داشت و ضرورت منطقی ایران پس از جنگ بود.
 
در واقع مسئله به تعریفی بازمی گشت که این نشریه از ایران، منافع ملی و مصلحت داشت. تعریف این نشریه، به دلیل نزدیکی به جریان ملی‌مذهبی، برمبنای موازین و اصول ملی‌مذهبی ها بود که با اصول حاکم بر جمهوری اسلامی در تعارض قرار داشت. اولویت ایران بر اسلام و جدایی دین از قدرت، مهم‌ترین ممیزهای این نشریه با جریان حاکم بود.
 
در نشریه‌ی «ایران فردا» هیئت تحریریه به چند گروه تقسیم می شد و هر گروه یک مسئول داشت و مسئولین در انتخاب مقالات آزادی عمل داشتند. بعد از آن، موضوعات در شورای سردبیری مطرح می شد و اگر مشکلی وجود داشت، پس از رفع مشکل، در شورای سردبیری برای انتشار آماده می گردید.
 
 تقی رحمانی در این‌باره می‌گوید مهندس سحابی هیچ‌گاه از منظر مدیرمسئولی در مسائل هیئت تحریریه دخالت نمی کردند. وحید میرزاده نیز حضور مهندس سحابی را به‌عنوان تنها عضوی از تحریریه مورد توجه قرار می دهد که نظراتش به مانند دیگر اعضا مطرح می‌شد و مورد بحث و بررسی قرار می گرفت. هرچند قرار نهایی در تحریریه‌ی «ایران فردا» این بود که تنها در هنگامی که یک موضوع در جایگاه حقوقی سمت مدیرمسئولی نشریه باشد، نیاز به نظر نهایی مهندس باشد.(3)
 
محورها و اولویتهای «ایران فردا»
 در این نشریه، انتقاد از محوریت توسعه‌ی اقتصادی و برنامه‌ی اول توسعه مورد تأکید بود. مشی انتقادی این نشریه نسبت به حکومت وقت (هاشمی رفسنجانی) با رویکردی اقتصادی و سیاسی پیگیری می ‌شد. به دلیل اولویت توسعه‌ی اقتصادی در سیاستهای حکومت، «ایران فردا» به نقد این امر می پردازد. از این منظر «بازسازی اقتصادی، صرفاً امری اقتصادی نیست» و به برگزیدن یک سیاست خاص یا تعیین اولویت این طرح و یا آن پروژه محدود نمی گردد، بلکه هر سیاست اقتصادی که انتخاب شود، «در بستری از روابط و مناسبات یک‌سویه و بی‌نظارت و از بالا به پایین، که چکیده‌ی نظام سیاسی‌اداری موجود ماست، به دلیل فقدان ابزارهای نظارتی و کنترل عمومی، عملاً به فساد و خسران می گراید.»(4)
 
سپس با پرداختن به اولویت توسعه‌ی سیاسی‌اداری بر هرگونه سیاست یا بازسازی اقتصادی، نوک انتقادات خود را به‌سوی سیاست های اقتصادی وقت نشانه می گیرد. کاربرد سیاست یا بازسازی اقتصادی به‌جای توسعه‌ی اقتصادی، نشان از تلاش نگارنده‌ی متن برای تقابل‌سازی و دعوت مخاطب در راستای به نقد مستقیم نشستن بازسازی اقتصادی است. این در حالی است که پیش از این، اجماعی کلی بر سیاست های بازسازی شکل گرفته بود و امام خمینی و پس از رحلت ایشان، مقام معظم رهبری، البته در مقطعی حامی این سیاست بودند.
 
البته دیدگاه رهبری الزاماً به معنی تأیید رئیس‌جمهور وقت نبود، اما مسئله‌ای که در مورد «ایران فردا» مهم بود این بود که شکل انتقادات این نشریه در آن شرایط حساس، موجب ایجاد فضای نامناسبی حول اقدامات حکومت گردید. افزون بر این، در راستای هجمه به حکومت و نظام، بررسی حکومت های خودکامه و تمامیت‌خواه و نقد آن ها به‌صورتی تلویحی، نقبی به وضعیت سیاسی ایران از نگاه دست‌اندرکاران نشریه است. هرچند گاه مستقیم به جناح مقابل خود، تمامیت‌خواه و انحصارطلب نیز نام می دهد.(5)
 
افزون بر این، «ایران فردا» محملی برای ترویج نظریات سیاسی لیبرالیستی بود. نقد این نشریه به سیاست های بازسازی اقتصادی نیز از این منظر صورت می گرفت و خط تمایز خود را با سایر گروه ها و جناح های منتقد سیاست های بازسازی اقتصادی آشکار می ساخت. دغدغه ی این نشریه و یا به‌صورت خاص مهندس سحابی، دغدغه هایی ملی گرایانه بود که حول آمیختگی لیبرالیسم با مذهب اسلام ایجاد شده بود.
 
در واقع وی قصد داشت تا ضرورت ترویج آموزه های لیبرالیستی را در جامعه تبیین نماید. همین امر موجب اولویت توسعه‌ی انسانی و سیاسی بر اقتصادی در منظر وی و انتقاد وی به اولویت توسعه‌ی اقتصادی در آن زمان بود. در زمان اصلاحات نیز تلاش وی در تعمیق هرچه بیشتر ابعاد اصلاحات بود و اولویت را نه به توسعه‌ی سیاسی، بلکه توسعه ای همه‌جانبه می داد. گویی به‌تدریج بر دامنه‌ی توسعه از منظر وی افزوده می شد. گویی در این افزایش، لایه های زیرین جامعه هدف بودند. بدین ترتیب وی با نگاهی کلان به توسعه، قصد داشت قبا ی لیبرالیسم را بر تن ملی گرایی ایرانی خویش اندازه نماید. در این راستا، «ایران فردا» ابزاری مناسب بود.
 
همچنین این نشریه در دوره ی اصلاحات، با حمایت حکومت وقت، استراتژی حاکمیت دوگانه و جدایی درون حاکمیت را القا می کرد؛ چه در مقاله ای به مناسبت سالگشت تولد مصدق می آورد: «اینان مرتباً ارزش های انقلاب و جنگ و اسلام را بهانه می کنند و بر سر آن جنجال‌آفرینی می پردازند تا مگر دولت را از ادامه‌ی خدمتگزاری ناامید کنند...»(6)

در این مقاله، با سیاه‌نمایی از جناح راست، با ارجاع به ضمیر «اینان» که به‌صورتی تلویحی خطاب به حاکمیت است، حکومت اصلاحات مظلوم ترسیم شده است. چنین برجسته‌سازی هایی برای به حاشیه بردن حاکمیت و نظام، رویه ای است برای پیاده‌سازی استراتژی مشروعیت‌زدایی از حکومت و تضعیف پایه های حکومتی جمهوری اسلامی. این امر برخلاف ادعای این نشریه است که در جهت منافع ملی حرکت می نماید.
 
این نشریه با توجه به اولویت سیاست های توسعه ای آن زمان بر اقتصاد، زبانی بیشتر اقتصادی داشت هرچند نمی-توان منکر نیش های سیاسی این نشریه گردید که با فرافکنی و سیاه‌نمایی و تمثیل های چندی، حاکمیت در جمهوری اسلامی را به چالش می کشید.
 
رویه‌ی عملی نشریه‌ی «ایران فردا» و انتقادات تندوتیز و گزنده اش و ناهمخوانی با موازین انقلاب اسلامی موجب شد تا این نشریه در نهایت در اردیبهشت 1379 توقیف شود. پس از توقیف «ایران فردا»، مهندس سحابی سرمقاله‌های این نشریه را طی هشت سال انتشار آن، گردآوری کرد و در چارچوب کتاب «دغدغه‌های فردای ایران» با عنوان فرعی «مجموعه سرمقاله‌های ایران فردا» منتشر کرد. این رویه نشان از تلاش برای تأکید بر انسجام‌دهی مؤلفه های نظری توسعه‌ی درون‌زا بود که سحابی بر آن تأکید داشت.
 
فرجام سخن
 محوریت اندیشگانی و عملی سحابی در «ایران فردا» به‌نوعی بود که نشریه‌ی «ایران فردا» را باید «ایران فردا»ی مهندس سحابی خواند. تلاشی برای ترویج آرا و نظریاتی که از موازین و اصول جریان ملی‌مذهبی حکایت داشت. این نشریه در فضای بازسازی اقتصادی و حاکمیت مؤلفه های اقتصادی لیبرالیسم متولد شد و در همین راستا نیز قصد داشت اولویت مؤلفه های سیاسی لیبرالیسم را بر مسائل اقتصادی در صدر قرار دهد؛ چراکه همان‌گونه ریمون آرون لیبرالیست باور دارد، اگر سیاست تغییر کند، سایر حوزه ها نیز به تبعیت از سیاست، تغییر می کنند. اگر سیاست لیبرالیستی شود، اقتصاد و فرهنگ نیز به همان لعاب رنگ می گیرد.
 
محوریت نظریه‌ی توسعه درون‌زا و نگاه درونی در ایران فردا نیز برخاسته از همان ارزش های ملی گرایانه بود که بر ارزش های مذهبی پیشی می گرفت و این ها همه در کنار هم، خاصیت تقابل این نشریه با ارزش های انقلاب اسلامی را به رخ می کشید. انتشار مجدد این نشریه را می‌توان در راستای سیاست‌های فرهنگی دولت یازدهم و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دانست. در واقع ایشان سعی دارند بستر حضور آن دسته از جریانات مطبوعاتی روشن‌فکری که دارای رویکرد انتقادی بوده و در عین حال ظاهراً خواهان فعالیت در قالب‌های تعریف‌شده‌ی نظام هستند را فراهم نماید. مسیری پرخطر و حساس که در صورت عدم مدیریت صحیح، می‌تواند فضای فرهنگی کشور را به اوضاع نامطلوب سال‌های اصلاحات بازگرداند.
 
پی‌نوشت‌ها
(1). درودی، نام ایران فردا پیشنهاد وحید بود، سایت ملی‌مذهبی­ها:  http://melimazhabi.com/?maghalat
(2). همان.
(3). سید محمد وحید میرزاده، ایران فردای مهندس، مهرنامه، شماره‌ی 12، خرداد 1390، ص 48.
(4). عزت‌الله سحابی، دغدغه­های فردای ایران، مجموعه سرمقاله­های ایران فردا، تهران، قلم، 1379، ص 53.
(5). سحابی، مصدق نیاز زمانه و الگویی رهگشا، ایران فردا، ویژه‌نامه‌ی تولد دکتر مصدق، ص 2.
(6). همان.
(*). برها