این روزها، افغانستان حوادث مشابه سال 88 کشور ما را تجربه میکند. انتخاباتی برگزار شده و کاندید بازنده مدعی "تقلب" شده است. در همین فیس بوک هم از برخی طرفداران دکتر عبدالله می بینم که صحبت از دست به اسلحه بردن و مبارزه مسلحانه میکنند.

اساساً نه میتوانم و نه میلی دارم که درباره مسأله انتخابات و صحت و سقم آن قضاوتی کنم. آنچه میخواهم بگویم، چیزی فراتر از مساله انتخابات و برنده شدن یا یازنده شدن یک کاندید است.

دهه اخیر ظاهراً تجربۀ تلخی از دمکراسی در کشورهای اسلامی به نمایش گذاشته است. اینکه کشورهای اسلامی چگونه این تجربه را پشت سر بگذارند و بتوانند به ثبات و آزادی و حق تعیین سرنوشت به دست خویش دست یابند، بستگی تام و تمامی به خودآگاهی تاریخی و نسبتشان با جهان غرب دارد.

کاملاً واضح و طبیعی است که یک افغانستان همیشه در جنگ و خونین، برای آمریکا و غرب، مطلوب و خواستنی است. یک روز با طالبان، روزی دیگر با القاعده و یک روز با انتخابات.

بکوشید در یک افق تاریخی و فارغ از التهابات و هیجانات، از پتانسیل مردمی طرفداران دکتر عبدالله، برای شکل دادن به نهادهای مدنی و ارتقاء آگاهی های اجتماعی و فرهنگی سود ببرید.

دکتر عبدالله با هرتعداد رأی میتواند این نتیجه فعلی را بپذیرد و بکوشد در سالهای آینده همه تلاشهایش را معطوف به ارتقاء آگاهی و تشکیل نهادهای مدنی سازد.

راه دمکراسی از اسلحه و آشوب نمیگذرد. کمی تاریخی ببینید و منافع ملی را به منافع گروهی و حزبی ترجیح بدهید.