آیا تا جولای توافق هستهای حاصل می شود؟
اوباما نمیتواند توافق هستهای را بر اساس وعدههای پنهانی اصلاحطلبان به باد بدهد. او باید بتواند محدودیتهای واقعی و بلندمدت برای توانایی ایران در تولید مواد شکافتی را نشان بدهد.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»-«گری سیمور» نوشت: نشانهها حاکی از نرسیدن به توافق هستند. اما این به معنای شکست مذاکرات نیست. رسیدن به توافق جامع تا جولای بسیار مشکل خواهد بود. باوجود این، طرفین مذاکره علاقه شدیدی به زنده نگهداشتن این فرایند دیپلماتیک دارند چون هیچیک از آنها نمیخواهند به چرخه قبلی افزایش تحریمها و افزایش فعالیتهای هستهای برگردند که ریسک بیشتر جنگ را به همراه دارد.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، اشراف متن كامل مقاله «گری سیمور» مدیر اجرایی تحقیقات مرکز علوم و امور بینالملل بلفر و رئیس سازمان اتحاد علیه ایران هستهای كه به بررسی چشمانداز توافق هستهای پرداخت به اين شرح است:
آخرین دور مذاکرات هستهای که در وین بین ایران و شش قدرت بزرگ جهان برگزار شد لحظهای شوکآور بود. برای اولین بار مذاکرهکنندگان لیست ویژه امتیازاتی را به ایران دادند که این کشور باید در ازای برداشته شدن کامل تحریمها به طرف مقابل خود بدهد. علیرغم تمام صحبتهایی که با شادی در مورد قریبالوقوع بدون توافق میشود –صحبتهایی که اغلب از سوی ایران و برای وسوسه شرکتهای غربی به امضای قرارداد با ایران پیش از تلاش برای از سرگیری تجارت خود در صورت برداشته شدن تحریم صورت میگیرند- تیم آمریکا کاملاً از معامله سختی که پیشرو بود آگاهی داشت و نسبت به خوشبینی بیش از حد هشدار داد. اما بر اساس گفتگوهای من با مقامات درگیر در مذاکرات، مشخص است که آنها با اعتماد به موضع قدرتمند چانهزنی خود وارد این مرحله حساس از مذاکرات شدند.
توافقنامه موقت همانگونه که انتظار میرفت عمل میکند
مهمترین موضوع این است که توافقنامه موقت، یا برنامه اقدام مشترک، که از ۲۰ ژانویه ۲۰۱۴ اجرایی شد همانگونه که انتظار میرفت عمل میکند. بر اساس این توافقنامه ایران بخشهای کلیدی برنامه هستهای خود را متوقف یا محدود ساخته است و این باعث محدودیت توسعه بیشتر ظرفیت ایران برای تولید مواد سوختی تسلیحات هستهای شده است. بر اساس جدیدترین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، ایران قسمت عمده ذخیره اورانیوم غنیشده ۲۰ درصدی خود را رقیق یا تبدیل کرده است، به غنیسازی بیشتر از ۵ درصد خاتمه داده است، نصب سانتریفیوژهای بیشتر را متوقف ساخته و ساختوسازهای مهم در راکتور تحقیقاتی آبسنگین اراک را به حالت تعلیق درآورده است. تأسیسات جدیدی برای تبدیل اورانیوم با درصد غنیسازی کم از هگزافلوئورید به اکسید، که نمیتوان آن را بیشتر غنی کرد مگر این که دوباره به هگزافلوئورید تبدیل شود، تقریباً تکمیل شده است. درست است که بر اساس برنامه اقدام مشترک ایران اجازه دارد به تحقیقات و توسعه سانتریفیوژهای خود ادامه بدهد، برخلاف چیزی که بعضی منتقدان این توافقنامه گفتهاند، این کار در چارچوب زمانی توافقنامه موقت باعث افزایش چشمگیر توانائیهای ایران نمیشود.
رژیم کلی تحریمها دستنخورده باقی مانده است
آمریکا و اتحادیه اروپا در ازای محدودیتهای هستهای ایران برخی از تحریمهای تجاری ایران را برداشته و پولهای حاصل از صادرات نفت ایران را که بلوکه شده بوده بودند آزاد کردهاند. اما رژیم کلی تحریمها دستنخورده باقی مانده است و دلیل آن این است که مقامات اروپایی و آمریکایی به شرکتها و دولتهای دیگر هشدار دادهاند اقداماتی صورت ندهند که باعث تحلیل رفتن تحریمها بشوند. واشنگتن برای تقویت این پیام به تحمیل تحریم علیه شرکتهایی ادامه داده است که حتی در مدت اجرای توافقنامه موقت، تحریمهای موجود را نقض کردهاند. سازمانهای خصوصی مانند اتحاد علیه ایران هستهای (که من رئیس آن هستم) نیز با درخواست از شرکتهای غربی برای عدم صورت دادن تجارتهایی با ایران که تحریمهای موجود را نقض میکنند، به این امر کمک کردهاند.
توافقنامه موقت به عنوان اولین گام به سوی رسیدن به توافقی جامع، موفق بوده است
درست است که میانگین صادرات نفت ایران از ژانویه به ۱٫۲ میلیون بشکه در روز رسیده است –کمی بیشتر از یک میلیون بشکه که مقامات آمریکایی در زمان مذاکره بر سر برنامه اقدام مشترک برآورد کرده بودند- اما این مقدار برای ایجاد تفاوتی هنگفت در اقتصاد ایران کافی نیست، مخصوصاً چون تحریمهای مالی که دسترسی ایران به درآمدهای نفتی خود را محدود میسازند هنوز پابرجا هستند. به طور خلاصه، آمریکا و اتحادیه اروپا نشان دادهاند که میتوانند به عنوان یک ابزار قدرتمند چانهزنی برداشته شدن تحریمها را دستکاری و تنظیم کنند.
پس با در نظر گرفتن تمام جوانب، تصمیم گروه ۱+۵ (پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد به اضافه آلمان) برای دنبال کردن یک توافقنامه موقت به عنوان اولین گام به سوی رسیدن به توافقی جامع، موفق بوده است. در واقع وضع موجود برای گروه ۱+۵ قابلقبولتر از ایران است چون کشورهای این گروه بدون برداشته شدن قابلتوجه اهرم تحریمها برنامه هستهای ایران را اساساً متوقف کردهاند. حالا مسئله این است که آیا شرایط برای رسیدن به توافق جامع تا ۲۰ جولای ۲۰۱۴، یعنی مهلت تعیینشده در برنامه اقدام مشترک، رسیده و آماده است یا خیر.
ایران انگیزه زیادی برای رسیدن به توافق دارد
من از زمان ترک کاخ سفید این فرصت را داشتهام در مورد این مسئله با ایرانیانی گفتگو کنم که خود را نماینده دیدگاههای حسن روحانی رئیسجمهور ایران و جواد ظریف مذاکرهکننده ارشد و وزیر امور خارجه ایران میدانند. بیتردید ایران انگیزه زیادی برای رسیدن به توافق دارد. دوستان ایرانیم به من میگویند رئیسجمهور روحانی تحتفشار بسیار زیادی است که نتایج اقتصادی برای کشور ایجاد کند و در غیر این صورت با ضدحمله تندروها مواجه خواهد شد و از سوی آنها متهم خواهد شد که بدون گرفتن امتیازات اقتصادی قابلتوجه، برنامه هستهای ایران را محدود کرده است. در واقع بعضی ایرانیها هشدار میدهند که در صورت حاصل نشدن توافقی قابلقبول تا پایان جولای، ایران از مذاکرات پاپس میکشد اما من فکر میکنم این تهدید در اصل یک تاکتیک چانهزنی است. با بازارهای نرم بینالمللی نفت، اگر تهران از مذاکرات کنار بکشد واشنگتن میتواند با تحتفشار گذاشتن و ترغیب باقیمانده مشتریان نفت ایران (چین، هند، ژاپن و کره) برای کاهش بیشتر خرید نفت ایران این کار تهران را تلافی کند.
اوباما خواهان ساکت کردن منتقدان سیاست خارجی خود است
رئیسجمهور اوباما که خواهان ساکت کردن منتقدان سیاست خارجی خود است مشتاق پیروزی دیپلماتیک نیز هست. در بیان اظهارات اخیر اوباما در مانیل در مورد سیاست خارجی، توافق هستهای خوب با ایران چیزی بیش از یک یا دو توافق است. این توافق مسابقهای پرامتیاز خواهد بود- از میان برداشتن (یا حداقل به تعویق انداختن) یکی از مهمترین تهدیدها برای امنیت آمریکا و متحدان آن در خاورمیانه. و در بیان عملی، دفاع از توافق هستهای که در جولای به دست بیاید در برابر کنگره پیش از انتخابات میاندورهای آسانتر خواهد بود چون ممکن است در این انتخابات جمهوریخواهها اکثریت کرسیهای سنا را به خود اختصاص بدهند و در موقعیت بهتری برای جلوگیری از هرگونه توافقی قرار بگیرند.
چشمانداز به توافق رسیدن تا جولای مبهم است
اما چشمانداز به توافق رسیدن تا جولای مبهم است. از یک سو به نظر میرسد ایران و گروه ۱+۵ به توافق رسیدهاند –حداقل از نظر تئوری- راکتور تحقیقاتی ۴۰ مگاواتی آبسنگین اراک را (که هنوز در دست ساخت است) اصلاح کنند تا سطح قدرت آن را کاهش داده و هسته و نوع سوخت راکتور را تغییر بدهند تا راکتور مقدار پلوتونیوم قابلتوجهی تولید نکند. جزئیات این اصلاحات هنوز باید تعیین شوند –به ویژه این که تغییرات به چه میزان و چقدر برگشتپذیر خواهند بود- اما به نظر میرسد این موارد مجموعه موضوعات قابل عبوری هستند. در واقع ایران بیشتر مایل است بر سر راکتور اراک معامله کند چون مسیر ایران برای تولید پلوتونیوم برای ساخت تسلیحات هستهای چالشبرانگیزتر و دور از برنامه غنیسازی اورانیوم آن است. یکی از ایرانیانی که با او در تماس هستم با حالت نیمه شوخی گفت “اگر به ما اورانیوم بدهید ما به شما پلوتونیوم میدهیم.”
مذاکرهکنندگان حداقل در مورد دو موضوع بسیار مهم اختلافنظر زیادی دارند
از سوی دیگر به نظر میرسد مذاکرهکنندگان حداقل در مورد دو موضوع بسیار مهم اختلافنظر زیادی دارند. اولین مورد محدودیتهای فیزیکی برنامه غنیسازی ایران است. در حال حاضر ایران حدود ۲۰,۰۰۰ سانتریفیوژ نسل اول نصب و راهاندازی کرده است که حدود ۹,۰۰۰ دستگاه در عمل غنیسازی میکنند. به علاوه ایران حدود ۱,۰۰۰ سانتریفیوژ قویتر نسل دومی دارد که هنوز مورد بهرهبرداری قرار نگرفتهاند. گروه ۱+۵ میخواهد ایران تعداد سانتریفیوژهای خود را به طور قابلتوجهی کاهش داده و نوع آنها را تنزل بدهد، ذخیره اورانیوم با درصد کم غنیسازی خود را کاهش بدهد، تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای پیشرفتهتر را محدود کند و تأسیسات غنیسازی فردو را تعطیل یا تبدیل کند. احتمالاً ۱+۵ میخواهد سانتریفیوژهای اضافی تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سایتها خارج شده، پیادهسازی شده و نگهداری شوند. اورانیوم اضافی با درصد غنیسازی کم را میتوان به اکسید تبدیل کرد و برای ساخت میلههای سوخت برای نیروگاه اتمی بوشهر فرستاد. میتوان تأسیسات غنیسازی فردو را برای ذخیره سانتریفیوژهای اضافی یا انجام تحقیقات و توسعه محدود تبدیل کرد. سرانجام، ۱+۵ میخواهد این محدودیتهای برنامه غنیسازی ایران به مدت بیش از یک دهه باقی بمانند.
بسیار نامحتمل است که ایران از تأسیسات اعلامشدهاش به سمت تسلیحات هستهای برود
این محدودیتهای برنامه غنیسازی ایران برای افزایش زمان لازم برای رسیدن ایران به بمب هستهای –زمانی که ایران لازم دارد تا اورانیوم کافی با درجه غنیسازی لازم برای ساخت یک بمب را از سایتهای اعلامشدهاش که تحت بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارند تولید کند- طراحی شدهاند. من فکر میکنم زمان لازم برای رسیدن به بمب هستهای یک شیوه بسیار مصنوعی و اختیاری برای سنجش توافق هستهای است چون بسیار نامحتمل است که ایران از تأسیسات اعلامشدهاش به سمت تسلیحات هستهای برود. آژانس بینالمللی به سرعت تلاش برای ساخت تسلیحات هستهای را تشخیص میدهد و تأسیسات هستهای ایران قبل از اینکه ایران بتواند به بمب هستهای دست پیدا کند در برابر حمله نظامی آسیبپذیر هستند. بهاحتمال بسیار بیشتر ایران دوباره (مثل دوبار گذشته) تلاش خواهد کرد تأسیسات غنیسازی پنهان بسازد و قبل از افشای توانائیش یک زرادخانه کوچک از تسلیحات هستهای ایجاد کند. بنابراین مذاکرهکنندگان ۱+۵ علاوه بر افزایش زمان لازم برای رسیدن ایران به بمب هستهای به دنبال نظارت و راستی آزمایی بیشتری هستند که تلاشهای بینالمللی را برای آشکارسازی تلاشهای آینده ایران برای ساخت تأسیسات غنیسازی مخفی افزایش خواهد داد.
توافق هستهای برحسب زمان لازم برای دستیابی به بمب سنجیده خواهد شد
با وجود این، واقعیت حیات سیاسی در واشنگتن این است که هرگونه توافق هستهای با ایران برحسب زمان لازم برای دستیابی ایران به بمب هستهای سنجیده خواهد شد. مهم نیست که این معیار سنجش چقدر مصنوعی باشد، این معیاری نسبتاً عینی و ساده است که طرفداران و مخالفان هرگونه توافقی میتوانند در بحثهای سیاسی پس از رسیدن به توافق به آن اشاره کنند. روی کاغذ، زمانی که ایران در حال حاضر برای رسیدن به بمب هستهای نیاز دارد –در صورتی که از تمام سانتریفیوژهای موجود و ذخیره اورانیوم با درصد غنیسازی کم خود استفاده کند- حدود دو ماه است. بر اساس گفتگوهایی که با نمایندگان کنگره و اسرائیلیهای مطلع داشتهام، توافقی که زمان مورد نیاز ایران برای رسیدن به بمب هستهای را به یک سال یا بیشتر برساند و برای یک دهه یا بیشتر اجرایی باشد از نظر سیاسی قابل دفاع است. این به معنای حدود ۳,۰۰۰ سانتریفیوژ نسل اول با استفاده از ذخیره کم اورانیوم غنیشده با درصد کم به شکل هگزافلوئورید، یا ۶,۰۰۰ سانتریفیوژ در صورت از بین برده شدن تمام اورانیوم غنیسازی شده با درصد کم به شکل هگزافلوئورید است.
روحانی منحل کردن برنامه غنیسازی را رد کرده است
مسئله اینجاست: تا جایی که من میتوانم بگویم، این بسیار بیشتر از چیزی است که ایران مایل است در حال حاضر بپذیرد. رئیسجمهور روحانی به طور علنی منحل کردن برنامه غنیسازی کنونی و هرگونه محدودیت بلندمدت بر اندازه و وسعت برنامه غنیسازی ایران را رد کرده است. میدانم که ایران مایل است محدودیتهای کوتاهمدت برای اندازه برنامه غنیسازی در نظر گرفته شوند، مانند به مدت چند سال متوقف ساختن آن در سطح کنونی ۹,۰۰۰ سانتریفیوژ عملیاتی نسل اول و سپس توسعه تدریجی آن به مقیاس صنعتی ۵۰ هزار یا تعداد بیشتری سانتریفیوژ نسل اول. ایران ادعا میکند به تأسیسات غنیسازی در مقیاس صنعتی نیاز دارد تا در صورتی که روسیه به تعهد خود مبنی بر تأمین سوخت نیروگاه اتمی بوشهر عمل نکرد، اورانیوم با درصد غنیسازی کم را برای تأمین سوخت این نیروگاه تولید کند اما چنین تأسیساتی گزینههای ایران را برای تولید اورانیوم با درصد غنیسازی زیاد برای ساخت تسلیحات هستهای افزایش میدهد. به علاوه، ایران میخواهد محدودیتهای غنیسازی برای “واحدهای کاری مجزا” تعیین شوند نه برای تعداد دستگاههای خاص تا بتواند به تدریج دستگاههای پیشرفتهتر را جایگزین سانتریفیوژهای نسل اول کند.
سرعت و حوزه رفع تحریمها
دومین نکته مهم موردبحث سرعت و حوزه رفع تحریمها است. در گفتگوهای من با ایرانیان، آنها اصرار دارند که تحریمهای مربوط به مسئله هستهای لغو شوند –نه اینکه فقط با اختیار رئیسجمهور بخشوده شوند- چون نمیخواهند بدون اطمینان بیشتر در مورد دائمی بودن رفع تحریمها محدودیتهای بلندمدت هستهای را بپذیرند. البته لغو تحریمها نیازمند اقدام مثبت اکثریت هر دو مجلس کنگره است که در فضای سیاسی امروز واشنگتن نامحتمل به نظر میرسد، مخصوصاً اگر توافق هستهای اجازه حفظ ظرفیت غنیسازی حتی محدودی را به ایران بدهد. به علاوه، تحریمهای آمریکا علیه ایران کشتزار قوانین مختلف بسیاری هستند که تحریمهای مرتبط به برنامه هستهای ایران را با تحریمهایی ترکیب میکنند که به دلیل تروریسم یا مسائل مربوط به حقوق بشر برای ایران وضع شدهاند؛ بنابراین تدوین قانونی که بعضی تحریمها را لغو کند و بعضی دیگر را نگه دارد کاری بسیار مشکل و پرجروبحث خواهد بود.
مذاکرهکنندگان گروه ۱+۵ نوعی راهحل فازبندی شده را پیشنهاد خواهند کرد
با در نظر گرفتن اختلافنظرهای بزرگ درباره این دو موضوع مرتبط، فکر میکنم مذاکرهکنندگان گروه ۱+۵ نوعی راهحل فازبندی شده را پیشنهاد خواهند کرد: کاهش مرحله به مرحله برنامه غنیسازی ایران در ازای برداشته شدن مرحله به مرحله تحریمها، که در نهایت به این امر میانجامد که وقتی ایران برنامه غنیسازی خود را تا مبنای جدید کاهش داد تحریمهای ملی و بینالمللی مرتبط به برنامه هستهای ایران لغو شوند.
مشکل این راهکار این است که ایران میخواهد تحریمها در ابعاد وسیع در ابتدای کار برداشته شوند تا به تدریج تعداد سانتریفیوژها را افزایش بدهد در حالی که گروه ۱+۵ برداشتن گسترده تحریمها را در ازای کاهش تدریجی سانتریفیوژها پیشنهاد میکند.
توافقنامه نهایی باید به چند موضوع مهم دیگر نیز بپردازد
علاوه بر این دو موضوع مهم غنیسازی و تحریمها، توافقنامه نهایی باید به چند موضوع مهم دیگر نیز بپردازد، مانند نظارتها و راستیآزماییهای فراتر از پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، حل مسائل مربوط به برنامه سابق ایران برای ساخت تسلیحات هستهای و محدودیتهای برنامه ایران برای ساخت موشکهای بالستیک. در حالی که ایران نسبتاً پذیرای نظارتهای بیشتر به عنوان بخشی از توافقی کلی به نظر میرسد، نمیپذیرد که پیش از سال ۲۰۰۳ برنامهای را برای طراحی تسلیحات هستهای اجرا میکرده است (برنامهای که آژانس بینالمللی انرژی اتمی با حسن تعبیر به آن “بعد نظامی احتمالی” برنامه هستهای ایران میگوید).
رسیدن به توافق جامع تا جولای بسیار مشکل خواهد بود
با در نظر گرفتن تمام این موضوعات پیچیده و پربحث، فکر میکنم رسیدن به توافق جامع تا جولای بسیار مشکل خواهد بود. باوجود این، طرفین مذاکره علاقه شدیدی به زنده نگهداشتن این فرایند دیپلماتیک دارند چون هیچیک از آنها نمیخواهند به چرخه قبلی افزایش تحریمها و افزایش فعالیتهای هستهای برگردند که ریسک بیشتر جنگ را به همراه دارد. و طرفین میتوانند قویاً استدلال کنند که حتی اگر توافق نهایی حاصل نشده است پیشرفت کافی در مذاکرات داشتهاند. بنابراین انتظار دارم که طرفین با تمدید توافقنامه موقت برای شش ماه دیگر یعنی تا ژانویه ۲۰۱۵ موافقت کنند. هرچند هم در تهران و هم در واشنگتن مخالفت شدیدی با این کار خواهد شد، فکر نمیکنم اگر یکی از طرفین آماده ادامه مذاکرات باشد هیچیک از طرفین بخواهد در کنار کشیدن از مذاکرات مقصر شناخته شود.
آیا تا ژانویه ۲۰۱۵ توافق جامعی حاصل میشود یا خیر
در حال حاضر نمیتوانم بگویم آیا تا ژانویه ۲۰۱۵ توافق جامعی حاصل میشود یا خیر. به نظر من میرسد که هوشمندانهترین حرکت از سوی تهران پذیرش محدودیتهای قابلتوجه بر برنامه هستهای خود برای برداشته شدن تحریمها و ترمیم اقتصاد ایران و درعین حال حفظ گزینه تقلب یا نقض توافقنامه برای خود است. واقعیت این است که ایران به فنآوری بنیادین برای غنیسازی اورانیوم دست پیدا کرده است و بدون این که تعداد سانتریفیوژهای مورد بهرهبرداری واقعاً اهمیتی داشته باشد این توانایی را حفظ خواهد کرد. اما ممکن است سیاست داخلی بسیار پیچیده، آزادی عمل تهران را محدود کند. حتی بیشتر از چیزی که در واشنگتن وجود دارد، مسئله هستهای در ایران بخشی از یک تنازع سیاسی بزرگتر بین احزاب رقابتکننده بر سر هدایت کشور است. در این زمینه میانهروها امیدوارند توافق هستهای به روحانی قدرت بدهد تا اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بیشتری ایجاد کند و تندروها امیدوارند از شکست دیپلماتیک برای به چالش کشاندن موقعیت روحانی استفاده کنند. مثل همیشه آیتالله علی خامنهای رهبر معظم انقلاب عقب نشسته است و منتظر است تا قبل از تصمیمگیری در مورد تائید یا ردکردن توافقنامه ببیند روحانی میتواند به چه توافقی برسد.
واشنگتن و تهران همچنان درباره موضوعات بسیاری اختلاف خواهند داشت
حتی اگر توافق حاصل بشود انتظار ندارم شاهد بهبود چشمگیر روابط باشم چون واشنگتن و تهران همچنان درباره موضوعات بسیاری اختلاف خواهند داشت، از جمله حمایت ایران از حزبالله، مخالفت ایران با اسرائیل، حمایت ایران از بشار اسد در جنگ داخلی سوریه، و مهمتر از همه رقابت برای کسب سلطه نظامی بر خلیجفارس. درواقع حتی اگر یک توافقنامه هستهای از نظر سیاسی قابلدفاع بین طرفین حاصل شود دولت اوباما باید تأکید کند که واشنگتن به مخالفت با ایران در حوزههای دیگر ادامه خواهد داد.
اوباما نمیتواند توافق هستهای را بر اساس وعدههای پنهانی اصلاحطلبان به باد بدهد
تا جائیکه میتوانم بگویم رهبر ايران میخواهد اینطور باشد. او توافق هستهای را راهی برای رفع تهدید تحریمهای اقتصادی میبیند نه به عنوان روزنهای برای بهبود روابط ایران و آمریکا، کمتر از تصمیمی استراتژیک برای دست کشیدن از برنامه دیرین ایران برای ساخت تسلیحات هستهای. البته دیگر ایرانیان امیدهای متفاوتی دارند. بعضی از ایرانیان نجواکنان میگویند آمریکا باید در مورد شرایط هستهای آسانگیرتر باشد و ملایمت بیشتری نشان بدهد تا به رئیسجمهور روحانی کمک کند به پیروزی برسد تا بتواند احزاب تندرو را در انتخابات ۲۰۱۵ مجلس مغلوب کند و در نهایت سیاست خارجی ایران را به سویی میانهروتر سوق بدهد. حتی اگر این موضوع صحیح باشد –و ممکن است صحیح باشد- رئیسجمهور اوباما نمیتواند توافق هستهای را بر اساس وعدههای پنهانی اصلاحطلبان به باد بدهد. او باید بتواند محدودیتهای واقعی و بلندمدت برای توانایی ایران در تولید مواد شکافتی را نشان بدهد و تاکنون هیچ نشانهای مبنی بر این موضوع وجود ندارد که رئیسجمهور روحانی حتی اگر بخواهد، میتواند چنین توافقی را بپذیرد. اگر قرار است توافقی به دست بیاید، رهبر معظم انقلاب باید متقاعد بشود که دستاوردهای هستهای خود را قربانی نجات اقتصاد کشور کند.
هنوز میتوانیم زمان بخریم
نیازی نیست گفته شود استراتژی دوگانه دیپلماسی و تحریم که رئیسجمهور بوش در دور دوم ریاستجمهوری خود آن را آغاز کرد و رئیسجمهور اوباما به آن شدت و توسعه داد در حال رویارویی با شکست است. حداقل این است که این استراتژی سرعت پیشرفت هستهای ایران را در ازای بداشته شدن محدود تحریمها کاهش میدهد. با قطعیت کمتری میتوان گفت آیا ایران محدودیتهای اساسی قابلتوجه بر برنامه هستهای خود را در ازای برداشته شدن کاملتر تحریمها قبول خواهد کرد یا خیر، اما من میتوانم مجموعهای از توافقنامههای موقت یا جزئی را تصور کنم که بدون از دست دادن اهرم اصلی تحریمها سرعت فعالیتهای هستهای ایران را کم میکنند. به عبارت دیگر، هنوز میتوانیم زمان بخریم –و ممکن است این بهترین چیزی باشد که با در راس قدرت بودن رهبر کنونی ایران از طریق دیپلماسی به دست میآید.
ارسال نظر