دموکراسی شکلاتی، مدلی برای فهم ۳ انتخابات
سه گانه انتخابات مصر، سوريه و اوكراين، نمايي از موج معكوس دموكراسي سازي در جهان امروز است. روندي شكلات گونه كه بسته به اراده قدرت هاي بزرگ منطقه اي و جهاني، امكان آب شدن بالايي دارد.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مصطفی انتظاری هروی- سه انتخابات با نتایجی متفاوت از نظر منافع دولت های خارجی، فرجام دموکراسی خواهی در جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است. برگزاری این سه انتخابات هرچند در روش برگزاری، از قواعد مرسوم دموکراتیک همچون رای مردم، حق کاندیداتوری و حتی نظارت های خارجی برخوردار بود اما به لحاظ محتوایی توانست تاثیری عمیق بر نظریه دموکراسی خواهی بگذارد و شاید بتواند جدول هانتینگتون برای برشمردن موج های مثبت و منفی دموکراسی را کامل کند.
مصر، اوکراین و سوریه این روزها درگیر برپایی انتخابات بودند. یعنی تن دادن به مکانیزمی سیاسی برای حل و فصل بحران با شیوه رجوع به آرای مردمی. همان اصل توصیه شده در قرن بیست و یکم. با این حال بیم آن می رود که همین مکانیزم آشنا در چنین کشورهایی به ضد خود بدل شده و اتفاقا باعث شود که فرآیند دموکراسی سازی مختل شود. اینگونه است که می توان بر این دموکراسی ها نام «دموکراسی شکلاتی» را گذاشت که هرچند دموکراتیک است اما هر لحظه در میانه بحران های جهانی بیم آب شدن آن می رود.
اتفاقا پیروز یکی از این سه انتخابات اخیر، «سلطان شکلات» نامیده می شود. میلیاردری که می خواهد کی یف را از بحران سیاسی موجود نجات داده و هم به اتحادیه اروپا نزدیک شود و هم در رابطه با مسکو از در دوستی وارد شود تا تجربه انقلاب شکست خورده نارنجی تکرار نشود. سلطان شکلات هرچند پیروز یک انتخابات است و به شیوه ای ظاهرا دموکراتیک برگزیده شده اما نیک می داند مشروعیت خود و دولتش، نسبتی مستقیم با اراده همسایه ای دارد که بدش نمی آید ۲۳سال پس از استقلال اوکراین، سلطه سیاسی خود بر این کشور را دوباره تثبیت کند. مسکو که از انقلاب مخملی شورشیان میدان استقلال رنجیده خاطر است، حالا قدرت خود را به رخ دومین کشور پهناور اروپا می کشد.
کشورهای غربی امیدوارند که روسیه نتیجه انتخابات اوکراین را تایید کرده و پترو پوروشنکو رئیس جمهور تازه اوکراین را به رسمیت بشناسد، اما به نظر می رسد کرملین برای پاسخ مثبت به این درخواست، نیم نگاهی به کیلومترها آنسوتر دارد. جایی که متحد عربش، نیازمند تایید کشورهای غربی است.
دمشق هرچند از بحران سیاسی و جنگ داخلی بیرون نیامده اما با برگزاری انتخاباتی که پیروزش بشار اسد بود، نشان داد که دست برتر را در میدان نبرد دارد. انتخاباتی که برای شورشیان مخالف اسد دردآور بود و برای دولت، امیدآفرین. سوریه برای اینکه تیر خلاص را به شورشیان بزند، نیاز دارد کشورهای حامی شورشیان، انتخابات را تایید کنند یا لااقل پس از اعلام نتیجه، دست از دخالت در اوضاع و احوال موجود در سوریه بردارند. در چنین اوضاع و احوالی، روسیه، متحد اسد تایید انتخابات در اوکراین را می تواند منوط به تایید انتخابات سوریه کند. هرچند غرب گزینه دلخواهش سقوط دولت بعث سوریه بود اما حالا گره خوردن سرنوشت سیاسی دو کشور به ظاهر بی ارتباط به هم، آینده دموکراسی را هم با علامت سوالی جدی مواجه ساخته است.
اما کشور سومی که آن هم در دل یک بحران سیاسی عمیق دست به برگزاری انتخابات زد، مصر است. کشوری که بیداری اسلامی در میدان التحریر پایتخت آن اوج گرفت اما نظامیان، دولت دموکرات اخوانی را تاب نیاوردند و این کشور کهن را به عقب بازگردانیدند. السیسی اکنون اگرچه با لباسی غیرنظامی خود را پیروز یک فرآیند دموکراتیک می داند اما به عنوان یک تحصیلکرده کالج نظامی ارتش آمریکا به خوبی می داند پیروزی در انتخاباتی که دست کم ۵۵درصد واجدان شرایط در آن حضور نیافتند، فضیلتی دموکراتیک محسوب نمی شود. السیسی حالا سایه اخوان المسلمین را سنگین تر از همیشه بر سر خود احساس می کند و نیازمند تایید گرفتن از کشورهای اسلامی است. همان کشورهایی که احتمال می رود به طور بالقوه پشت اخوان ایستاده و مشروعیت دولت جدید قاهره را تهدید کنند.
شاید برای همین مصری ها از رئیس جمهور کشورمان برای حضور در مراسم تحلیف السیسی دعوت کرده اند و متحدان غربی قاهره امیدوارند تهران که از نظر سیاسی با اخوان هم زاویه داشت، السیسی را در کسب مشروعیت دیپلماتیک کمک کند. با این وجود متحدان دولت نظامی مصر از جمله متحدان عرب همچون ریاض، می دانند که اجابت چنین درخواستی باید همراه با امتیازاتی ملموس باشد. امتیازاتی که معلوم نیست با پرونده هسته ای پیوند می خورد یا تثبیت دولت اسد در دمشق؟
سه گانه انتخابات مصر، سوریه و اوکراین، نمایی از موج معکوس دموکراسی سازی در جهان امروز است. روندی شکلات گونه که بسته به اراده قدرت های بزرگ منطقه ای و جهانی، امکان آب شدن بالایی دارد. این روند هرچند در ظاهر خوش طعم و زیباست اما در واقع چنان متزلزل است که دولت های خارجی فرجام آن را مشخص می کنند.
هرچند در تاریخ دیپلماسی نقش قدرت های بزرگ در معادلات سیاسی همواره برجسته بوده، اما اینکه راهبرد این ابرقدرت ها از مداخله نظامی به فرآیندهای به ظاهر دموکراتیک تغییر جهت داده، می تواند چشم انداز دموکراسی خواهی را در جهان تغییر دهد. این همان نکته است که رهبر انقلاب نیز در سخرانی اخیر خود در حرم امام خمینی(ره) به آن اشاره کردند.
به این ترتیب باید منتظر ماند و دید که مدل دموکراسی شکلاتی – که متکی بر جوامعی است که جامعه مدنی قدرتمند و هوشمندی ندارد – در سایر کشورها چگونه پیدا شده و آیا می تواند در بلندمدت جایگزین کودتا و دخالت های مستقیم خارجی شود یا تنها بی اعتبار سازی دموکراسی را هدف گرفته و با شکل گیری موج چهارم دموکراسی خواهی، متوقف خواهد شد؟
هانتینگتون در نظریه مشهورش موج نخست دموکراسی خواهی را به دهه های اول قرن بیستم مرتبط دانسته بود که البته با موج معکوسی پیش از جنگ جهانی دوم همراه شد. موج دوم اما پس از پایان جنگ جهانی دوم رقم خورد که باز هم فرآیندی معکوس را در دهه هفتاد میلادی طی کرد و موج سوم پس از فروپاشی شوروی ایجاد شد و حالا برخی، چالش های سیاسی در خاورمیانه و اروپای شرقی را ناشی از موج معکوس آن می دانند. با این حال نباید از نظر دور داشت که موج چهارم دموکراسی ممکن است برای همیشه به دموکراسی های متزلزل و گروگان گیری های دیپلماتیک پایان دهد. امری که برای تحققش باید کمی بیشتر صبر کرد.
ارسال نظر