آقاي رسايي آيا شما عضو جبهه پايداري هستيد؟
خير من عضو جبهه پايداري نيستم اما مجموعه دوستاني كه مشهورند در اين جبهه هستند را نيروهاي معتقدي به نظام مي‌دانم و احساس نزديكي بيشتري از نظر فكري با آنها دارم.
 
‌ ولي قبلا كه عضو بوده‌ايد؟
 
خب حالا نيستم! مشكلي دارد! قبلا هم به معنايي كه در احزاب و گروه‌ها رايج است عضو نبودم. اساسا جبهه پايداري در ورودي به آن معنا ندارد كه شما از آن وارد شويد و بگوييد عضو هستم يا از در آن خارج شويد بگوييد ديگر نيستم. بنده در كنار برخي دوستان ديگر در تاسيس اين مجموعه كه نظارت آيت‌الله مصباح را بالاي سرش دارد، نقش داشتم، در همان مرحله اول هم عضو شوراي مركزي آن بودم. بعد از حدود فكر كنم يك سال تشكيلات رنگ و لعاب بيشتري گرفت و قرار شد دوستان ديگري در شوراي مركزي باشند. نه آن روز كه عضو شوراي مركزي بودم احساس برتري داشتم نه الان كه نيستم احساس ضعف دارم. نه آن روز خودم را از اين دوستان دور مي‌دانستم نه الان خودم را دور مي‌دانم.
 
يعني شما قبلا عضو شوراي مركزي بوديد؟
 
بله همان طور كه گفتم بنده در تاسيس اين مجموعه در كنار برخي از دوستان نقش داشتم و عضو شوراي مركزي جبهه پايداري بودم.
 
دليل جدا شدنتان از شوراي مركزي جبهه پايداري چيست؟
 
دليل خاصي نداشت. جبهه پايداري هم يك مجموعه بود مثل مجموعه‌هاي ديگر. شايد مشكل از بنده بود كه خيلي در چارچوب تشكيلات‌هاي حزبي قرار نمي‌گيرم خصوصا كه مسووليت يك رسانه را هم به عهده دارم. گاهي برخي از دوستان آن مجموعه توقع داشتند كه ما در تيترها و تحليل‌هايمان مناسبات اعضاي جبهه پايداري را در نظر بگيريم كه بنده اين را بر خلاف جهت‌گيري مستقل 9دي مي‌دانستم و اساسا 9دي تريبون جبهه پايداري نبود نه من اين اعتقاد را داشتم نه آنها چنين توقع تشكيلاتي داشتند. البته تلاش داشته كه تريبون چهره موجه سياسي و اعتقادي مانند آيت‌الله مصباح باشد. الحمدلله آيت‌الله مصباح هم نسبت به اين رسانه لطف داشته‌اند براي همين در طول چند سال اخير فقط با 9 دي گفت‌وگوي اختصاصي انجام داده‌اند.
 
آيا با افرادي كه در شوراي مركزي قرار گرفتند به مشكل برخورديد يا واقعا به همان دليلي كه گفتيد چون در كار حزبي بايد پايبند نظرات ديگران مخصوصا شوراي مركزي بود و اظهارنظري خلاف نظر حزب نكنيد، خروج كرديد؟
 
همان طور كه گفتم جبهه پايداري حزب نيست. براي همين هم تكلّف احزاب را ندارد ولي استقلال 9 دي برايم مهم‌تر از حضور در شوراي مركزي جبهه پايداري بود. بنده شاگرد آيت‌الله مصباح هستم و به اين شاگردي افتخار مي‌كنم. با ايشان ارتباط دارم و به اين ارتباط افتخار مي‌كنم. تلاش هم مي‌كنم كه شخصيت خودم را بر اساس مدل اين استاد بسازم. براي طلبه‌يي مثل من اين ارتباط مهم است چون معتقدم در مسير كار سياسي، در ذيل ولي فقيه، حتما نياز به بزرگ‌تر در دسترسي است تا هر از چند گاهي، جهت‌گيري خودمان را با ايشان تطبيق دهيم. البته اين بزرگ‌تر هم بايد شرايطي داشته باشد كه يكي از مهم‌ترين‌هايش اسلام‌شناسي و ولايت‌پذيري است و اين ويژگي‌ها به شكل پررنگي در آيت‌الله مصباح وجود دارد.
 
 اين سوال و جواب از سوي آقاي رسايي اضافه شده است.
 
ولي در انتخابات رياست‌جمهوري آيت‌الله مصباح نظرشان روي آقاي لنكراني بود و شما و هفته‌نامه 9 دي از آقاي جليلي حمايت كرديد؟
 
همين طور است و اين از محاسن آيت‌الله مصباح است. بنده هيچ‌وقت براي اين تصميم مورد عتاب و خطاب استادم قرار نگرفتم. نمي‌خواهم بگويم كه تصميم ما كاملا بدون اشكال بوده ولي اينكه به خاطر اين تصميم طرد نشديم را مهم مي‌دانيم چيزي كه در اكثر جريانات سياسي رايج است مثل برخوردي كه اصلاح‌طلبان با خانم راستگو به خاطر عدم انتخاب محسن هاشمي و رأي به قاليباف كردند. در مورد كانديداي انتخابات رياست‌جمهوري هم البته در انتها جمع‌بندي همه يك نفر شد يعني آقاي جليلي. اما اين تفاوت راي در تشكيلات‌هاي صرفا حزبي چيز عجيبي است. در حقيقت آيت‌الله مصباح عناصر مرتبط با خودشان را به شكلي پرورش داده‌اند كه بتوانند بر حسب تكليفي كه حس مي‌كنند تصميم بگيرند نه بر اساس شيوه‌هاي پادگاني ، اين باعث پرورش افراد مي‌شود و از محاسن ايشان است.
 
پس چه كساني عضو جبهه پايداري هستند. ما از نمايندگان مي‌پرسيم شما عضو پايداري هستيد يا نيستيد؟ اگر بوديد و خارج شديد، دليل چه بوده است؟ خيلي‌ها مي‌گويند عضو نيستيم.
 
حتما بيكاريد! بالاخره شما يك خبرنگاريد بايد صفحات خودتان را پر كنيد ولي موضوعات مهم‌تري هم هست كه مي‌توانيد به آن بپردازيد. من هم در اين مجموعه هستم و هم نيستم. جبهه پايداري يك شوراي مركزي دارد كه افراد محدودي در آن عضو هستند. محدود به معناي مشخص مثل آقاي تهراني، آقاي زارعي، آقاي حسينيان، آقاي روانبخش، آقاي بي‌ريا، آقاي سليماني، آقاي نبويان و آقاي محصولي و تعدادي ديگر. اما آقايان آشتياني و كريمي قدوسي كه شما آنها را داخل پايداري دانستيد مثل من هستند و در شوراي مركزي جبهه پايداري نيستند. البته شما هر كسي را كه عليه دولت حرف بزند مي‌گوييد عضو جبهه پايداري است. در دوره آقاي احمدي‌نژاد هم هر كسي از ايشان حمايت مي‌كرد را مي‌گفتيد عضو جبهه پايداري است. اين بازي رسانه‌يي است.
 
‌ برخي از نمايندگان عنوان كرده‌اند شما با شوراي مركزي جبهه پايداري به مشكل خورده‌ايد زيرا شوراي مركزي از شما خواسته بوده برخي اظهارنظرها را بيان نكنيد و شما زير بار اين محدوديت نرفتيد و به همين دليل از اين مجموعه جدا شده‌ايد.
 
اينكه نمايندگان محترم چنين چيزي را گفته‌اند يا نه، نمي‌دانم ولي توضيح دادم بنده خودم را به نگاه دوستان جبهه پايداري نزديك مي‌دانم، البته شايد در اين مجموعه يكي، دو نفري باشند كه من خيلي موافق سليقه كاري يا مشي شخصي آنها نباشم كه اين هم طبيعي است. يا بنده در رسانه‌يي كه دارم تيتري مي‌زنم كه آنها نپسندند، اين هم طبيعي است.
 
 اين سوال و جواب از سوي آقاي رسايي اضافه شده است
 
‌ يعني در مواقعي بين شما و جبهه پايداري اختلاف بود؟
 
بله، اين چيز عجيبي است؟ در برخي موضوعات شايد بين دو نفر اختلاف نظر باشد مثلا در هفته‌نامه 9 دي، ما تيتري را كار مي‌كرديم كه برخي از دوستان جبهه پايداري خوش‌شان نمي‌آمد. من هم نمي‌توانستم جوري تيتر بزنم كه ديگران دوست دارند قطعا آن طور مي‌نويسم و تيتر مي‌زنم كه فكر مي‌كنم درست است.
 
 اين سوال و جواب از سوي آقاي رسايي اضافه شده است
 
پس نقش آيت‌الله مصباح چه بود؟
 
ايشان در اين جزييات دخالتي نمي‌كنند و براي جمع دوستان يك استقلال در فكر و تصميم قائلند. برخي احزاب و رسانه‌ها اين گونه استقلال را ندارند مثل روزنامه اعتماد كه در سال 88 براي آقاي موسوي سينه مي‌زد در حالي كه آقاي حضرتي به عنوان مدير مسوول آن در ستاد آقاي كروبي حضور داشتند. در واقع آقاي حضرتي روزنامه‌اش را به آقاي موسوي اجاره داده بود در حالي كه خودش آقاي كروبي را اصلح مي‌دانست. اميدوارم همه اينها را چاپ كنيد.
 
خب اين نشان‌دهنده استقلال يك رسانه است.
 
نخير، اين نشانه استقلال رسانه نيست بلكه كاسبي با رسانه است. يك رسانه صاحب دارد و رسانه‌يي كه صاحب نداشته باشد رسانه نيست. رسانه جايي نيست كه شما اخبار را جمع‌آوري كنيد و ببينيد اكثريت چه مي‌گويند؛ همان را چاپ كند. من نمي‌توانم اين گونه باشم. براي همين مواردي پيش مي‌آمد كه نظر ما با جبهه پايداري يكي نبود. از طرفي 9 دي ارگان جبهه پايداري نبود؛ به همين دليل براي اينكه هم من به كارهايم برسم و هم آن دوستان به كارهاي خودشان برسند، جمع‌بندي‌ام اين شد كه ديگر در شوراي مركزي نباشم. الان هم اگر اجازه دهيد مي‌خواهم به 9 دي اين هفته برسم كه از توقيف درآمده و قرار است، منتشر شود.
 
‌ بله حتما، مبارك‌تان باشد. البته ما با توقيف هر نشريه‌يي مخالف هستيم.
 
ولي من اين گونه فكر نمي‌كنم. به نظر من برخي رسانه‌ها اگر به مقدسات توهين كنند يا برخلاف امنيت ملي اقدام به انتشار مطالبي كنند، حتما بايد توقيف شوند.
 
خب اينكه روشن است.
 
پس چرا شما مي‌گوييد كه مخالف توقيف هر رسانه‌يي هستيد.
 
شما الان نماينده‌يي هستيد كه خودتان داراي رسانه‌ايد و داراي يك تشكيلات فكري هستيد و به نوعي ليدر اين تشكيلات هستيد و شايد به همين دليل در چارچوب جبهه پايداري جاي نگرفتيد و سعي كرديد مسيرتان را كنار مسير جبهه پايداري قرار دهيد. الان اين بحث در مورد شخص شما مطرح است كه در دوره احمدي‌نژاد سكوت مي‌كرديد به عنوان مثال يك روز 400 تذكر در مورد دولت به هيات‌رييسه اعلام وصول مي‌شد و شما ميكروفن خود را روشن مي‌كرديد و خطاب به آقاي لاريجاني مي‌گفتيد كه نمي‌تواند مجلس را خوب اداره كند و چرا بايد همه اين تذكرات در صحن علني مجلس خوانده شود. اين حرف‌هاي شما آنقدر در هيات رييسه تاثيرگذار بود كه اين قانون را مي‌گذراند كه در روز بيشتر از 20 تذكر كتبي در صحن مجلس خوانده نشود. حال شما در اين دوره، تقريبا هر روز ميكروفن خود را براي تذكر به دولت روحاني روشن مي‌كنيد.
 
البته اين دروغ است كه در يك روز 400 تذكر نسبت به احمدي‌نژاد اعلام وصول و قرائت مي‌شد. قرائت 400 تذكر چقدر وقت مي‌خواهد؟ اگر هر دو تذكر هم يك دقيقه وقت بخواهد مي‌شود سه ساعت. اصلا من چنين تذكري هم نداده‌ام كه قانون شود فقط ?? تذكر خوانده شود چون همان موقع هم بيش از ?? تذكر خوانده مي‌شد.
 
من همه اينها را بر اساس مشروح مذاكرات مجلس مي‌گويم و مي‌توانم تاريخش را هم براي‌تان بگويم. در هر صورت شما يكي از اصلي‌ترين چهره‌هايي هستيد كه هر روز به دولت تذكر مي‌دهيد و تذكرات بالايي داريد.
 
بله، بنده از منتقدان جدي اين دولت هستم، اشكالي دارد؟ اساسا اين نگاه شما غلط است. آيا شما كه در دولت قبل همه‌چيز آن را نقد مي‌كرديد، نشانه سلامت‌تان اين است كه در اين دولت هم همه‌چيزش را نقد و نقض كنيد؟ كاري به درستي اين نقد و تاييدتان ندارم من اين منطق را غلط مي‌دانم. اينكه بنده انتقادات زيادي نسبت به اين دولت دارم و انتقادات كمتري از دولت احمدي‌نژاد داشتم كه بديهي است چون من جهت‌گيري دولت قبل را قبول داشتم و به نوعي در يك جهت با آن حركت مي‌كردم البته تذكراتي به نحوه پيمودن اين جهت داشتم ولي بنده اساسا جهت دولت فعلي را قبول ندارم بلكه معتقدم اين دولت در حال بازگشت به عقب است. به اضافه اينكه چه كسي گفته تذكرات من بالاست؟
 
‌ از جلسه 130 تا 170، بر اساس تذكرها و نطق‌هايي كه دولت را مخاطب قرار داده، شما جزو افرادي هستيد كه در اين مدت بيشترين تذكر فردي را به دولت – 22 مورد انفرادي و 3 مورد جمعي – داده‌ايد. اين نقد به شما وارد است كه يك حامي تمام قد از احمدي‌نژاد بوديد و يك بار هم با تمام عملكردهاي ضعيف احمدي‌نژاد به آن دولت تذكر نمي‌داديد اما الان تذكرهايتان از نظر كثرت، رنگ بهانه‌گيري هم گرفته است. اين دوگانگي را چطور براي مردم توجيه مي‌كنيد؟
 
من كه دوگانگي‌اي در رفتار خودم نمي‌بينم ولي اين دوگانگي به قول شما خوب است يا بد است؟
 
دوگانه رفتار كردن خيلي بد است.
 
اگر بد است چطور روزنامه اعتماد در دوره قبل به هر دري مي‌زد تا كارهاي خوب احمدي‌نژاد را هم بد جلوه دهد اما الان به هر دري مي‌زند تا كارهاي بد اين دولت را هم خوب جلوه دهد. اين طور هست يا نيست؟
 
« اعتماد» دوگانه رفتار نمي‌كند. الان هم دولت را نقد مي‌كنيم.
 
نه نقد نمي‌كنيد. الان شما از دولت روحاني هيچ نقدي نمي‌كنيد. بگوييد آخرين نقدتان چه بوده؟
 
‌ به فرض اينكه ما دولت روحاني را نقد نمي‌كنيم و كارمان بد است. شما به عنوان نماينده مجلس چرا اين كار بد را انجام مي‌دهيد؟
 
چه كسي گفته من هيچگاه آقاي احمدي‌نژاد را نقد نكردم؟ در دولت قبل هم سوال از وزرا داشتم، تذكر كتبي و شفاهي نسبت به دولت داشتم حتي به برخي اعضاي كابينه راي ندادم يا در استيضاح آنها راي سفيد دادم. احمدي‌نژاد خودش خودش را مطلق قبول نداشت تا چه برسد كه من آن را مطلق قبول داشته باشم. بنده الحمدلله فرد شناسنامه‌داري هستم. حداقل شناسنامه‌ام هم علاوه بر زبانم، رسانه‌يي است كه در اختيار دارم و به صورت شركت سهامي آن را اداره نمي‌كنم. بنده با همين زبان و همين رسانه هم از احمدي‌نژاد دفاع و هم آن را نقد كرده‌ام و به تمام دفاع‌ها و نقدهايي كه به دولت احمدي‌نژاد داشته‌ام، افتخار مي‌كنم. هم رسانه دارم.
 
‌ اما اين فقط در مورد آقاي مشايي بوده است.
 
شما كه مي‌گوييد ما با آنها يكي هستيم! بله من به مشايي انتقادات جدي وارد كرده‌ام ولي موارد ديگري حتي درباره خود احمدي‌نژاد هم بوده. مثلا وقتي آقاي صالحي، آقاي ملك‌زاده را به عنوان معاون انتخاب كرد، 20 نفر به آقاي صالحي تذكر دادند كه يك نفر از آنها، من بودم. يا در 9 دي ما تيتر يك عليه آقاي احمدي‌نژاد داشتيم. اگر شما در «اعتماد» تا پايان اين چهار سال يك بار تيتر يك عليه آقاي روحاني داشتيد، من به شما جايزه مي‌دهم.
 
تيتر يك شما عليه احمدي‌نژاد چه بود؟ موضوع خانه‌نشيني و...
 
تيتر يك 9 دي خطاب به احمدي‌نژاد قبل از خانه‌نشيني بود. كار سختي نيست مي‌توانيد برويد در سايت 9 دي، اين نشريه را تورقي كنيد. تيتر ما اين بود كه آقاي رييس‌جمهور! هشدار آيت‌الله مصباح را جدي بگيريد.
 
‌ خب دقيقا همين است. شما وقتي احمدي‌نژاد را نقد مي‌كنيد كه از مسير آقاي مصباح منحرف مي‌شود. اما آقاي مصباح خودش، حامي احمدي‌نژاد بود و به عنوان پدر معنوي وي، به او هويت داد.
 
خب اينكه نشانه عقل و دين است، خيلي خوب هم هست. دين، عقل، فهم و شعور مي‌گويد وقتي فردي كار درستي كرد بايد حمايتش كرد، وقتي پايش را كج گذاشت بايد به او تذكر داد و اگر گوش نداد، بايد جلويش ايستاد.
 
اين به معني پذيرش اشتباه از سوي جريان نزديك به آيت‌الله مصباح – پايداري‌ها- است كه در نهايت پذيرفتند در حمايت از احمدي‌نژاد اشتباه كرده‌اند.
 
نخير به اين معنا است كه تا وقتي احمدي‌نژاد درست رفتار كرد، حمايتش كرديم و هر جايي كه رفتارش كج شد به او تذكر داديم و وقتي اثر نكرد جلويش ايستاديم. اين علاوه بر تذكرات بسياري است كه به صورت خصوصي به آقاي احمدي‌نژاد داديم. چون من جهت‌گيري كلي آقاي احمدي‌نژاد را قبول داشتم. اما اصلا جهت‌گيري دولت آقاي روحاني را قبول ندارم نه اينكه هيچ كاري از اين دولت را قبول ندارم بالاخره اين دولت هم حتما خدماتي خواهد داشت، بحث بر سر جهت‌گيري آن است.
 
جهت‌گيري احمدي‌نژاد دقيقا به كدام سمت بود كه شما قبولش داشتيد؟
 
به سمت مردم و مناطق محروم، به سمت عدم تمركز بر بخش‌هاي برخوردار، به سمت استكبارستيزي. البته احمدي‌نژاد خطاهاي بزرگي هم داشت. در مقاطعي شبيه اصلاح‌طلبان شد و اتفاقا مشكل ما در اين مواقع است.
 
‌ ولي3000 ميليارد هم بود. شما هيچ خط قرمزي براي حمايت از احمدي‌نژاد نداشتيد كه هر وقت او از اين خط قرمز گذشت، رهايش كنيد. مثلا بيت‌المال يا از دست دادن سرمايه ملي و... سفر نيويورك را فراموش كرديد كه چطور ريخت و پاش كرد اما در مورد جشن روز زن رييس‌جمهور اين جنجال را راه مي‌اندازيد.
 
ببينيد برخي خطاها و تصميم‌هاي غلط در هر دولتي ممكن است رخ دهد. عرض كردم براي بنده جهت‌گيري مهم است و الا اينكه در سفر نيويورك ريخت و پاش شد، اين كجا ثابت شده؟ اينها حرف‌هاي رسانه‌يي است.
 
هزينه هتل‌ها، تعداد همراهان و...
 
من كه در يك سفر همراه ايشان بودم، از هتل معمولي استفاده شد كه جزو ارزان‌ترين، هتل‌هاي امريكا بود. سال بعدش هم همين طور بود و من مقايسه كردم امسال هزينه هتل آقاي روحاني قابل مقايسه با آن هتل نيست. با همه اينها معتقدم اينها ايرادهاي بني‌اسراييلي است. در دولت احمدي‌نژاد هم ريخت و پاش‌هايي شد اما نه در هتل نيويورك بلكه توسط افراد ديگر و در جاهاي ديگر.
 
‌ آقاي رسايي شما به عنوان پايداري ديروز و جدا شده از پايداري امروز، چه توضيحي براي مردم داريد وقتي كه نقد از احمدي‌نژاد را ايراد بني اسراييلي مي‌دانيد اما اينكه وزير امور خارجه در مذاكرات فارسي صحبت نمي‌كند را حق خودتان براي تذكر قلمداد مي‌كنيد.
 
البته من چنين تذكري ندادم ولي اگر نماينده‌يي چنين تذكري داده، حتما براي تذكرش منطقي داشته. شما اشاره مي‌كنيد به ريخت و پاشي كه من آن را سراغ ندارم اما من اشاره مي‌كنم به ثروتي در اعضاي دولت كه قابل اغماض نيست. در دولت آقاي احمدي‌نژاد مي‌گفتند كه آقاي محصولي ثروت افسانه‌يي دارد. البته حتي يك نفر هم به ما نمايندگان سندي ارائه نداد كه اين ثروت چقدر است و دليلي ارائه نداد كه از راه نامشروع بوده. درحالي كه اگر ثروت همه اعضاي دولت احمدي‌نژاد را جمع مي‌كردند، با ثروت ادعايي اينها درباره ثروت محصولي به 140 تا 150 ميليارد تومان نمي‌رسيد اما الان فقط يك وزير دولت روحاني يك هزار ميليارد تومان ثروت دارد. علاوه بر ايشان چند وزير ديگر به همين ميزان ثروت دارند. خود رييس‌جمهور چقدر ثروت دارد؟ چرا اعلام نمي‌كند؟ شما مي‌توانيد اين حرف‌ها را چاپ كنيد؟
 
بله. چاپ مي‌كنيم اما آقاي رسايي همين ادبيات سبب مي‌شود تا بگويند امثال شما و پايداري‌ها به معناي واقعي مخالف دولت نيستيد و بهانه‌جويي مي‌كنيد.
 
اينها بهانه‌جويي است؟ بنده و مثل بنده به دليل همين موضوع ثروت آقاي محصولي كه دوستان شما ادعا مي‌كردند بيش از 100 ميليارد است ولي خودش رد مي‌كرد، نسبت به حضور آقاي محصولي در دولت احمدي‌نژاد حتي حضور ايشان در پايداري انتقاد داشتيم ولي چند وزير دولت يازدهم الان بين 300 تا 1000 ميليارد ثروت شخصي دارند؟
 
آيا اينها از بيت‌المال به دست آوردند يا سوآپ نفت؟ يا قراردادهاي تجاري با بصره؟
 
يعني فقط وقتي ثروت از سوآپ نفت باشد بد است؟ من نمي‌خواهم از آقاي محصولي دفاع كنم، ايشان بايد خودش از خودش دفاع كند ولي همين محصولي كه شما اين طور به او كنايه مي‌زنيد از كار دولتي رفت بيرون وارد كار خصوصي شد اگر رانت خورده استناداتش را چاپ و محاكمه‌اش كنيد. اما سوال اين است كه آقاي نعمت‌زاده كه در تمام سال‌هاي انقلاب مسوول بوده از كجا اين ثروت را آورده؟ يا وزير بهداشت دولت يازدهم ثروتش هزار ميليارد تومان است...
 
‌ آقاي رسايي موضوع بحث ما پايداري بود. اما واقعا آقاي هاشمي، وزير بهداشت اين ثروت را با رانت و بيت المال به دست نياورده است.
 
اولا از نگاه امام خميني رحمت‌الله عليه حتي اگر هم ثروت را از راه مشروع به دست آورده باشند، نبايد مديريت عالي در كشور داشته باشند. ثانيا بر چه اساسي شما مي‌گوييد كه بقيه ثروت‌شان را از راه رانت به دست آورده‌اند؟ من اساسا با اعطاي مسووليت به كساني كه اين طور ثروت دارند مخالفم حتي از راه مشروع و حلال ولي شما بر اساس منطق خودتان جواب دهيد.
 
‌ آقاي محصولي سوآپ نفت را در اختيار داشت.
 
اين يعني رانت؟ خب مگر كسي جز آقاي قاضي‌زاده هاشمي دستگاه‌هاي خاص چشم پزشكي را وارد ايران كرد؟ اين همه چشم پزشك چرا بقيه نتوانستند اين دستگاه‌ها را وارد كنند؟
 
‌ اما داستان سوآپ نفت يك رانت بزرگ دولتي است.
 
ولي محصولي هم وقتي در بخش خصوصي بوده اين كار را مي‌كرده به اضافه اينكه هيچ كس نتوانست دو سند مستدل به ما در مجلس نشان دهد كه سوآپ نفت محصولي بر اساس رانت به وي رسيده. ببينيد بنده اين منطق شما را قبول ندارم. حتي نمي‌خواهم آقاي قاضي‌زاده را به رانت‌خواري متهم كنم اما اگر با مدل شما نگاه كنيم آقاي قاضي‌زاده هاشمي هم رانت خوار است. بر اساس مدل بنده هم وزارت محصولي و هم وزارت قاضي‌زاده هاشمي بر خلاف توصيه و مدل امام راحل است.
 
آقاي رسايي بسياري بر اين باورند كه پايداري‌ها چون در انتخابات حامي جليلي بودند، با پيروزي روحاني، مشي شان مخالفت با او است. فرقي ندارد مصالح ملي در اين مخالفت باشد يا نباشد.
 
اين منطق هم غلط است. اگر اين را بپذيريم بايد بگوييم كه چون سال 84 هاشمي راي نياورد، احمدي‌نژاد را اذيت مي‌كرد چون سال 88 موسوي به دروغ مي‌گفت كه قانون اساسي و رهبري و امام را قبول دارم و دروغ مي‌گفت، اينقدر احمدي‌نژاد را اذيت مي‌كرد.
 
‌ من در مقام مناظره با شما نيستم اما مسلما روزنامه اعتماد ماه‌هاي اول دولت نهم، هيچ گاه اين گونه نقد غيرمنصفانه نسبت به احمدي‌نژاد نداشت كه امروز تشكيلات پايداري، اظهارات يك معاون رييس‌جمهور در مورد قليان را به يك جنجال رسانه‌يي تبديل مي‌كند. سوال من اين است كه خط روحاني چيست كه مي‌گوييد قبولش نداريد؟ چطور دولتي كه سه ماه از آمدنش مي‌گذرد اين ميزان از شما و پايداري‌ها تذكر سياسي تحويل مي‌گيرد؟
 
(خنده) خب آقاي روحاني از قبل هم خط و مشي داشته و يك شبه كه از توي لپ لپ درنيامده است كه ما ايشان را نشناسيم. بالاخره ايشان مشي سياسي‌ و اعتقاد خاص خودش را دارد براي همين ما ايشان را مي‌شناسيم و اين ربطي به سه ماه كار ايشان ندارد. انتقاد ما به جهتي است كه ايشان مي‌رود. وقتي كسي جهت رفتنش غلط است ديگر درباره نحوه راه رفتنش صحبت نمي‌كنند چون آن اشكال خيلي فرعي مي‌شود. بله اگر جهت و مسير يك نفر درست بود، آن وقت اين بحث مهم مي‌شود كه چه شكلي راه مي‌رود. مثل انتقاداتي كه ما به احمدي‌نژاد داشتيم.
 
‌ خودتان هم اشاره مي‌كنيد كه ذهنيت‌هاي سياسي‌تان از گذشته روحاني و احتمالا حضورش در طيف مقابل تفكر شما برايتان ملاك است نه عملكرد روحاني به عنوان رييس‌جمهور؟
 
ما به منش و جهت‌گيري ايشان اشكال داريم. به اضافه اينكه سابقه آقاي روحاني در طيف مقابل ما نيست مگر جز اين است كه روحاني عضو جامعه روحانيت بوده؟
 
‌ دقيقا بفرماييد اين خط روحاني كه مي‌گوييد آن را قبول نداريد چه خطي است؟ خطي كه در اين شش ماه ترسيم شده؟ يا اينكه شما با عينك ديگري به روحاني رييس‌جمهور نگاه مي‌كنيد؟
 
نيازي نيست كه شما با عينك آقاي مصباح يا عينك جليلي به آقاي روحاني نگاه كنيد. آقاي روحاني مهم‌ترين مشكلش اين است كه در برابر غرب و به ويژه امريكا منفعل است. مشكلش اين است كه به آنها خوشبين است. در مشي شخصي ايشان سطح زندگي‌اش در سطح عموم مردم نيست اصلا قايل به اين امور نيست. اينها اشكال است، اينها بين مردم و دولت شكاف ايجاد مي‌كند. براي همين در اين 9 ماه شاهد كاهش مقبوليت آقاي روحاني هستيم. آقاي روحاني تنها دولتي است كه ايدئولوژي ندارد، بدنه اجتماعي ندارد. شخصيتش تركيبي است از خاتمي و هاشمي براي همين بايد ايشان را نماد «خاشمي» دانست.
 
‌ آقاي روحاني بدنه اجتماعي‌اش را از دست داده آقاي رسايي؟!
 
بله از دست داده؛ اينكه يك موضع روشن و صريحي است. چرا كسي براي دعوت ايشان از ثبت نام يارانه‌ها وقعي نگذاشت حتي شما خبرنگاران طرفدار دوآتشه ايشان هم ثبت نام كرديد. چرا استاد دانشگاه و حقوقداني از توافقنامه ايشان حمايت نمي‌كند مگر ايشان مطالبه نكرد؟ شما خودتان هم اين را مي‌گوييد.
 
ما چنين چيزي نمي‌گوييم.
 
منظورم شخص شما نيست. الان علي افشاري، زيباكلام، تاجيك و چهره‌هاي مختلف ديگري از جريان شما اين حرف را مي‌زنند. براي همين آقاي عارف تحركاتش را زياد كرده و گاردي گرفته كه بگويد او غير از روحاني است. همين مدير مسوول شما در اعتماد به زودي خواهيد ديد كه زنبيلش را جاي ديگري مي‌گذارد و كارش را شروع مي‌كند. اصلاح‌طلبان روحاني را از خودشان نمي‌دانند چون در نهايت روحاني را فردي از جامعه روحانيت مي‌دانند.
 
‌ آقاي رسايي شما در تذكرهايتان به همراه پايداري‌ها تذكراتي مي‌دهيد كه محتوايش جالب است. «عدم مميزي در كتاب هاشمي، تك‌خواني خانم‌ها و توهين روزنامه بهار، ديدار هيات اروپايي با فتنه‌گران در سفارت يونان، اعتراض به روند جابه‌جايي‌ها در كابينه، سهولت سن كابينه، دليل برداشتن بنرهاي صداقت امريكايي، يا موضوع قليان خانم‌ها» اينها بهانه‌گيري نيست؟ اين موضوعات مهم مملكتي است؟
 
البته فقط اينها نيست بنده درباره مسكن مهر يا سبد كالا و گراني‌ها هم تذكر داده‌ام اما كلا از نگاه ديگران و شما ممكن است اين موارد مهم نباشد اما از نگاه من مهم است كه در موردش تذكر دادم.
 
‌ آيا مردم از شما نمي‌پرسند كه چرا 9 دي و فتنه و از اين دست مسائل فقط برايتان مهم است؟ در تمام دوره آقاي احمدي‌نژاد يك بار شد در مورد تورم و گراني و نابساماني ارز و از دست رفتن پول‌هاي نفت تذكري به دولت قبل بدهيد؟
 
در دولت قبل هم جاهايي كه فكر مي‌كردم لازم است تذكر دادم و شما‌ها تيتر مي‌زديد حمله ياران احمدي‌نژاد به احمدي‌نژاد. بله گاهي اعتقاد ندارم كه دولت در برخي اتفاق‌ها نقش دارد. در زمان احمدي‌نژاد مي‌گفتند دولت دلار را گران كرده است. پس حالا هم بايد بگوييم كه دولت روحاني دلار را كرده 3300 تومان.
 
‌ ولي دولت احمدي‌نژاد دلار را گران مي‌كرد...
 
پس الان هم دولت روحاني دلار را رسانده به 3300 تومان.