پايگاه خبري تحليلي پارس- سيد كميل باقرزاده- رئیس جمهور در سخنان دیروز خود برای اساتید نمونه کشور، گریزی به بحث «اسلامی کردن علوم انسانی» زد، که ای کاش چنین گریزی نزده بود! دکتر روحانی با اشاره به این‌که گفته می‌شود باید علوم انسانی را اسلامی کنیم، گفت: حتما باید این کار بشود اما باید توجه داشته باشیم که کجا را باید اسلامی کنیم و راه را اشتباه نپیماییم؛ چون پایه‌‌ها و مبانی علم و دانش، اسلامی، مسیحی و یهودی ندارد. پایه‌های علم جهانی است و جغرافیا نمی‌شناسد. متد‌ها هم جهانی هستند اما اهداف متفاوتند و هر کشوری اهداف خود را دارد. پس اگر می‌خواهیم علم در کشور کاربردی شود باید آن را بومی‌سازی کنیم.

آیا به راستی پایه ها و مبانی علوم انسانی آنگونه که رئیس جمهور ادعا میکند "جهانی" است؟! آیا نقطه مقابل علوم انسانی اسلامی، علوم انسانی "مسیحی و یهودی" است یا علوم انسانی غربی سکولار؟! آیا تفاوت علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی غیراسلامی تنها در "اهداف" کشورها است؟! آیا اسلامی سازی علوم انسانی معادل "بومی سازی" (به معنای ایرانی سازی) این علوم است؟! واقعا جای تأسف دارد که رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی تا این حد نسبت به اصل موضوع ناآگاه باشد.

جناب دکتر روحانی! چه کسی گفته مبانی علوم انسانی، جهانی و مشترک است؟! همه اختلاف و ریشه تفاوت علوم انسانی اسلامی با غیراسلامی از همین مبانی معرفت شناسانه از موضوع اصلی علوم انسانی یعنی "انسان" نشأت میگیرد. اصلا چون انسان به تعریف غربی با انسان به تعریف اسلامی متفاوت است، تعریف علوم انسانی نظیر حقوق و سیاست و اقتصاد و روان شناسی و مدیریت و جامعه شناسی از منظر غربی با منظر اسلامی متفاوت میشود؛ و به تبع تفاوت در تعریف، دایره گسترده ای از مسائل علوم نیز متفاوت میشود.

وقتی تفاوت اصلی در ریشه ها و "مبانی" شد، "منابع" استخراج علوم نیز تفاوت خواهد کرد؛ آنگاه بحث تفاوت "اهداف" دیگر یک بحث تبَعی است. بله، غرب برمبنای همان نگرش غلط به انسان، اهداف غلطی را هم دنبال میکند که با اهداف جامعه اسلامی سازگار نیست؛ اما مگر تفاوت "اهداف" بدون علت است؟! خود تفاوت اهداف هم به تفاوت مبانی و باورها و بینشها باز میگردد. وقتی تعریف شما از انسان عبارت باشد از «حیوان دوپا» (چنانکه حقیقت تعریف غرب از انسان همین است)، اهداف شما در جامعه ی برآمده از اجتماع چنین موجودی متفاوت خواهد شد با وقتی که انسان را به «عبد الله» و «خلیفة الله في الارض» تعریف کنید.

متأسفانه به نظر میرسد نگاه رئیس جمهور به مقوله علوم انسانی نه تنها عمیق و دقیق نیست، بلکه از نوعی اعوجاج فکری رنج میبرد که از یکسو ریشه در ضعف انسان شناسی اسلامی دارد، و از سوی دیگر از عدم شناخت صحیح غرب سکولار ناشی میشود. تقلیل سطح بحث و کوچک جلوه دادن مسأله ی بغایت مهمی نظیر اسلامی سازی علوم انسانی در حد تفاوت اهداف کشورها(!!) و نادیده انگاری تفاوتهای بنیادین نظیر تفاوت مبانی و منابع، باید زنگ خطر را برای دلسوزان و دغدغه مندان اسلامی سازی علوم انسانی به صدا درآورده باشد. خصوصا که گوینده این جملات، رئیس جمهور و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است.