غریب نوازی اعلی حضرت!
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی « پارس» ، داریوش سجادی روزنامه نگار اصلاح طلب در صفحه اجتماعی خود نوشت:
بهار سال ۵۵ شاه عزم بازدید از نیروگاه اتمی بوشهر را کرد که آن موقع توسط کارشناسان آلمانی در دست ساخت بود.
بوشهر از استان های مورد عنایت شاه بود تا جائی که بدلیل موقعیت استراتژیک این استان دو پایگاه نظامی هوائی و دریائی را در بوشهر تاسیس و کشتی مجلل « رافائل» را نیز از ایتالیا خرید و بمنظور تامین لوازم خوشباشی افسران ارتش آن را در بوشهر مستقر کرد. (کاش رافائل مرده بود http: //bit. ly/۱ijFB۴d)
یک روز قبل از عزیمت اعلی حضرت (! ) به بوشهر بدون ذکر دلیل به محصلین مقطع راهنمائی پایگاه هوائی بوشهر امر کردند تا جملگی فردا با لباس سفید و شلوار مشکی (دختران دامن مشکی) به مدرسه بیآیند.
فردای آن روز محصلین را سوار بر چندین اتوبوس کرده و به نقطه ای بیرون شهر و در تقاطع کمربندی بوشهر برازجان که متصل به جاده ورودی به نیروگاه اتمی می شد برده و در طول جاده ایشان را مستقر کردند و نفری یک عدد پرچم کوچک ایران به ایشان دادند و گفتند:
هر وقت خبرتان کردیم برای ماشین هائی که رد می شوند پرچم را تکان دهید و با صدای بلند « جاوید شاه» بگوئید!
محصلین بخت برگشته از ۸ صبح تا نزدیک ظهر گرسنه و تشنه زیر آفتاب سوزان به صف ایستادند و یک خط در میان هم عناصر ساواک در بین ایشان مستقر شده بودند!
نهایتا از راه دور کاروانی از اتومبیل پیدا شد و حسب الامر پرسنل محترم ساواک (! ) فریاد « جاوید شاه» فضا را پر کرد.
اتومبیل لیموزین اعلی حضرت (! ) در معیت بیش از ده مرسدس بنز در کمتر از چند ثانیه و بصورت « وییییییژژژژ» بدون کمترین توقفی از کنار ابراز احساسات محصلین گذشت و پس از آن محصلین را مجدد سوار اتوبوس کرده و به مدرسه بازگرداندند.
تنها در اخبار سراسری ۸ شب در منزل بود که وقتی اعلی حضرت را دیدم که در نیروگاه اتمی همچون نگینی در حلقه کارشناسان آلمانی و خانواده های ایشان قرار گرفته و اعلی حضرت به نوبت فرزندان ایشان را بغل کرده و دست تفقد بر سرشان می کشید (! ) متوجه عمق محبت و لطف شاهنشاه به ما فرزندان ایران شدم! ! ! در حالی که هنوز از سر درد ناشی از ۵ ساعت زیر آفتاب ایستادن می نالیدم.
ارسال نظر