به گزارش پارس به نقل از دیده بان، بدون هیچ تردیدی می توان گفت وزارت امور خارجه در اواخر دولت سابق، مخصوصا با شروع نهضت های بیداری اسلامی در منطقه، کارنامه ای بسیار ضعیف از خود ارائه کرد. این رویکرد بدون شک حداقل دو مقصر مهم داشت. یکی خود رئیس دولت سابق، که اجازه خود نمایی چندانی نمی داد و دیگری هم وزارت خارجه که تحرک زیادی از خود نشان نمی داد.

نقدی بر کارنامه 7 ماهه وزارت خارجه



فارغ از این بحث که مقصر چه کسی بود، که در جای خود بحث بسیار مهمی است، نتیجه یک چیز بود: انفعال شدید وزارت امور خارجه در قبال تحولات منطقه و جهان. در شرایطی که انتظار می رفت با وقوع انقلاب های متعدد در منطقه، دستگاه سیاست خارجی ما به بهترین نحو در صدد هدایت این انقلاب ها به سمت خواسته های مردم منطقه – که همان اسلام است – بر آید، در کمال تأسف مشاهده می شد نه شخص دکتر احمدی نژاد – که معمولا در شرایط مشابه نقش اول را بازی می کرد – اقدامی کرد و نه دستگاه سیاست خارجی و وزارت خارجه کشورمان اقدام مثبتی را انجام داد؛ خواه اجازه ای از طرف رئیس دولت نداشت و خواه خود تحرک کافی را نداشت.
به هر تقدیر انفعال وزارت امور خارجه بسیار تاسف بار بود.


نقدی بر کارنامه 7 ماهه وزارت خارجه


ظریف آمد

از روزی که بحث آمدن دکتر محمد جواد ظریف به وزارت خارجه، آن هم در بالاترین سطح، مطرح شد، برای کسانی که با ظریف و ظریف کاری های او در عرصه دیپلماتیک آشنایی مختصری داشتند، نوید وزارت خارجه ای فعال و پویا در تمام عرصه های سیاست خارجی را می داد. از سوی دیگر اعتمادی که دکتر روحانی به ظریف داشت، نوید دیگری را نیز در این عرصه می داد؛ اینکه وزارت خارجه به خاطر اعتمادی که دولت به او دارد، می تواند تحرک بیشتری در عرصه سیاست خارجی از خود نشان دهد.

ظریف در مجلس، به هنگام گرفتن رای اعتماد، و پس از آن، نیاز وزارت خارجه به تحرک و پویایی بیشتر را بیان کرد و گفت که برنامه های زیادی برای این امر در عرصه سیاست خارجی دارد.

همه این ها تصور آینده ای پر از فعالیت و تحرک در وزارت خانه ای را می داد که چندی بود به شکلی منفعلانه عمل می کرد.


نقدی بر کارنامه 7 ماهه وزارت خارجه


واگذاری مسئولیت مذاکرات هسته ای به وزارت خارجه


اتفاق مهم دیگری در عرصه سیاست خارجی رخ داد که باز هم تحرک و پویایی بالا در وزارت خارجه را می طلبید. رئیس جمهور که اعتمادی بالا به ظریف و تیم او داشت، حتی مسئولیت مذاکرات هسته ای را، که بی شک از مهم ترین مسائل سیاست خارجی کشورمان است، را به او سپرد تا نشان دهد هم به ظریف و تیم او اعتماد دارد و هم اینکه برای وزارت خارجه چنین جایگاهی قائل است که مسائل مربوط به سیاست خارجی را تماما به آن بسپارد.

واگذاری مسئولیت مذاکرات هسته ای به دکتر ظریف و تیم او، سبب شد این پرونده به صورت بسیار فعالی از سوی ایشان پیگیری شود. از این رو طرف دیگر مذاکرات که تمایل بسیار داشت از فرصت تغییر دولت در ایران بهره ببرد، از تحرکات ظریف استقبال کرد و دور جدیدی از مذاکرات آغاز شد. این مذاکرات در نهایت در صد روزگی دولت به نتیجه رسید، متن توافقنامه موسوم به برنامه اقدام مشترک ژنو نهایی شد.

فارغ از نتایج بدست آمده در این توافقنامه، نکته مهم آن بود که امری را که دولت و وزارت خارجه با پویایی تمام در پی به نتیجه رسیدن آن بودند، به نتیجه رسید؛ آن هم نتیجه ای که شخص رئیس جمهور و وزیر خارجه بسیار از آن شادمان بودند. این یعنی به نتیجه رسیدن یک پرونده بسیار مهم.

پس می شد و می شود که پرونده های کوچکتر از این پرونده نیز با تحرک دستگاه سیاست خارجی به نتیجه برسد!

نقدی بر کارنامه 7 ماهه وزارت خارجه



اتفاق ناگوار

در این بین اما اتفاق ناگواری نیز برای دستگاه سیاست خارجی و وزارت خارجه رخ داد که نمود آن را همه مردم می بینند. منحصر شدن ظریف و تیم او در مسئله هسته ای.

بی شک مسئله هسته ای کشورمان، یکی از مهم ترین پرونده هایی است که دستگاه سیاست خارجی با آن درگیر بوده و هست، اما آیا این پرونده تمام مسئولیت وزارت امور خارجه است؟ قطعا چنین نیست. اما اتفاقی که در این مدت بیش از هفت ماه رخ داده این است که دغدغه اصلی و اولویت اول ظریف و تیم او شده است پرونده هسته ای. چیزی که مسلم است به نتیجه رسیدن آن چندان زود رخ نخواهد داد.

در مدت بیش از هفت ماه اغلب تحرکات ظریف و تیم او در راستای پرونده هسته ای بوده است و این خطری بزرگ و غفلت عظیم برای دستگاه سیاست خارجی است. به نظر می رسد که موضوع هسته ای نیز موضوعی نباشد که کل وزارت امور خارجه درگیر آن باشند و بعید به نظر می رسد بجز حلقه اصلی، تعداد زیادی به این موضوع در وزارت خارجه مرتبط باشند.

در نتیجه این که وزارت خارجه و مسئولان آن در دام این پرونده گرفتار شوند و مسائل بسیار مهم دیگر را از یاد ببرند، یک هشدار برای وضعیت امروز وزارت خارجه است.
نقدی بر کارنامه ۷ ماهه وزارت خارجهنقدی بر کارنامه ۷ ماهه وزارت خارجه


نقدی بر کارنامه 7 ماهه وزارت خارجهنقدی بر کارنامه 7 ماهه وزارت خارجه

۱+۵ چگونه می بیند؟

طرف غربی و در راس آن ها کاترین اشتون، در روزهایی که گفته می شد به خاطر مسئله هسته ای به تهران می آید، از تضییع حقوق بشر در ایران سخن می گوید و با محکومان فتنه دیدار می کند، تا به ما نشان دهد ماجرای هسته ای هم که حل شود، دام های فراوان دیگری برای ایران پهن کرده اند و مسئله هسته ای تنها یک موضوع برای بحث کردن است.

آن ها وقتی می بییند که وزیر خارجه کشورمان برای حل مسئله هسته ای این همه تحرک دارد، گمان می کنند که این مسئله با کیان ملی ما گره خورده و اگر حل نشود همه چیز این کشور به خطر می افتد. حال آنکه قطعا در اشتباه هستند و این اشتباه به خاطر عملکرد مسئولان کلان وزارت خارجه در ذهن آنان ایجاد می شود.

اینکه وزیر امورخارجه ما خود در راس تیم مذاکراتی حاضر می شود، پیام دیگری در همین باره به غرب است که حل این مسئله برای ما خیلی اهمیت دارد، حال آنکه از سوی دیگر کشورها در سطح معاون وزیر و مدیر کل حضور پیدا می کنند و این ایرادی به خود ماست.



نقدی بر کارنامه 7 ماهه وزارت خارجه


دیگر مسائل چه می شود؟

ظریف و تیم او پس از آمدن هم و غم خود را بر حل مسئله هسته ای گذاشته اند، امری که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی، حل آن مدت مدیدی به طول خواهد انجامید. پس طبیعی است که برخورد وزارت خارجه و مخصوصا مسئولان آن در این شرایط آن باشد که به این پرونده به سان یک مسئله در کنار دیگر مسائل نگاه کنند و به گونه ای برخورد نکنند که گویی همه چیز این کشور به این پرونده گره خورده است. بلکه باید با رفتار خود بی اهمیتی مسئله تحریم ها در این باره را به طرف مقابل گوشزد کنند.

  مسئله انقلاب های منطقه، مسئله سوریه، مسئله همسایگان از جمله مهم ترین مسائلی است که متاسفانه مسئولان کلان وزارت خارجه همچنان از آنان غفلت دارند. انتظار از وزیر خارجه پر تحرک کشورمان این است که اهمیت مسئله همسایگان و منطقه را فراموش نکند و همچون تحرکات هسته ای، در این زمینه نیز به طور جدی حضور داشته باشد.

نقدی بر کارنامه 7 ماهه وزارت خارجه


یادی از مرزبانان

هنوز چند روزی از شهادت یکی از پنج مرزبان ربوده شده کشورمان در پاکستان نمی گذرد. به یاد داریم که تنها پس از شهادت این مرزبان بود که رئیس جمهور کشورمان با نخست وزیر پاکستان تماس تلفنی برقرار کرد و حل این مسئله را خواستار شد؛ به راستی مگر باید حتما شهادت یکی از این سربازان وطن رخ می داد تا رئیس جمهور احساس ضرورت بکند که با طرف پاکستانی تماس برقرار کند.

به راستی با آن تحرک و توان دیپلماسی که در دکتر ظریف سراغ داریم، اگر ایشان به خاطر این موضوع، و نشان دادن اهمیت فوق العاده آن برای جمهوری اسلامی، سفری به پاکستان می کرد و حل این مسئله و آزادی مرزبانان ایرانی را از دولت پاکستان درخواست می کرد، آیا امکان زودتر به نتیجه رسیدن آن بسیار فراتر نمی رفت. هر چند عدم اقدام دولت پاکستان تا کنون، نشان از یک عدم مطلوبیت در رابطه طرفین است، که باید ریشه ای حل شود، اما بدون شک سفر ظریف به پاکستان در این شرایط حساس می توانست و می تواند به حل سریع تر این موضوع کمک کند.
اضافه کنیم به این امر دیپلمات ایرانی ربوده شده در یمن را که برای آزادی او هم تحرک خاصی صورت نگرفته است.

نتیجه گیری

بدون شک آزادی دیپلمات ایرانی در یمن و مرزبانان تلاشی در سطح وزیر خارجه می طلبید تا وی نشان دهد که ماجرای هسته ای هر چقدر هم که مهم باشد، جان سربازان این کشور نیز برای مسئولان وزارت خارجه مهم است و برای آزادی آنان هر تلاشی را انجام خواهند داد. نه تلاشی تنها در سطح نامه نگاری به دبیر کل سازمان ملل، که به اعتقاد خود ظریف اختیار و قدرتی ندارد، بلکه تلاشی همه جانبه.