به گزارش پارس به نقل از مهر ، حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بعد از آنکه در انتخابات مجلس نهم نتوانست به خانه ملت راه یابد کمتر در صحنه سیاست ظاهر می شود بطوریکه در انتخابات ریاست جمهوری علی رغم کثرت کاندیداهای ریاست جمهوری هیچ نشانی از وی نبود.

با روی کار آمدن دولت یازدهم و مطرح شدن گفتمان اعتدال در فضای سیاسی کشور و با توجه به پیش رو بودن انتخابات مجلس دهم، شناخت صف بندی جناح های سیاسی موجود کشور امری ضروری است؛ لذا به منظور شفافیت در آرایش سیاسی کشور با حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران به گفتگو نشسته ایم.

حسین فدایی در بخشی از این مصاحبه خبر از طراحی جدید فتنه گران برای انتخابات مجلس دهم داده و گفته است: سران سیاسی فتنه گر به این نتیجه رسیده اند که در گذشته اشتباه کرده اند که مستقیما و بطور آشکارا مقابل ارزش های مردم ایستادند. حال می گویند نباید مواضع رادیکالی بگیریم، نباید با شورای نگهبان درگیر شویم، نباید با ارزش های دینی، عاشورا و کربلا رو در رو شویم.

وی افزود: اینها می گویند ما جایگاهی در بین مردم نداریم بنابراین برای کسب رای باید از دو ظرفیت استفاده کنیم. اول آنکه باید از ظرفیت دولت آقای روحانی استفاده کرده و دولت را با خود همراه کنیم. دوم آنکه تلاش کنیم بعضی از اصولگرایان مانند باهنر، لاریجانی و ناطق را همراه خود کنیم تا بتوانیم لیستی دهیم که اکثریت داشته باشد و اینگونه دارند نسخه می پیچند و بر اساس این نسخه مذاکره و تعامل می کنند تا خط و خطوط سیاسی خود را پنهان کنند و اوضاع سیاسی را غیر شفاف کنند تا در این بازار آشفته تطهیر شوند.

وی این طراحی جدید فتنه گران را یک سناریو برد - برد نامید و گفت: این روش چند خاصیت دارد؛ اولا با این روش ماهیت افراطی خود را پنهان می کنند و ثانیا در صحنه اجرا و عمل اگر هم رای نیاورند هزینه اش را می اندازند به دوش یک عده از اصولگرایان و ثالثا بین اصولگرایان اختلاف ایجاد می کنند. به اصطلاح دیپلماسی سناریوی برد - برد برای خودشان تعریف کرده اند و در هر صورت خود را برنده می دانند.

وی با تاکید براینکه ما یک موی آقای لاریجانی و آقای باهنر را به هزاران فتنه گر نمی دهیم، در عین حال از دوستان هم جناحی اش خواست: ما از این دوستان انتظارمان این بوده و هست که مرزبندی شان را شفاف کنند و نگذارند فتنه گران طمعی نسبت به آنان داشته باشند. فتنه گران زایده ای درجمهوری اسلامی هستند که یا باید ماهیت خود را تغییر دهند. یا همراه ملت باشند و توبه کنند و یا اینکه همه نیروهای انقلاب دست به دست هم دهند تا این زایده برطرف شود.

فدایی در بخش دیگر این مصاحبه با اشاره به توافقات ژنو و با بیان اینکه موفقیت مذاکرات ژنو به استحکام نظر مذاکره کنندگان بستگی دارد، گفت: خوب صحبت کردن فرق دارد با حرف خوب زدن، یک عده خوب و خوشگل صحبت می کنند. البته قشنگ صحبت کردن خودش هنر است، اما حرف خوب زدن هم هنر است. نباید به حقوق ملت، به عزت ملی، کرامت ملت آسیب بزنیم. باید عزت ملی را حفظ کنیم و حالا در کنار آن گفتگو هم داشته باشیم عیبی ندارد تا ببینیم این گفتگو ها به چه نتیجه ای ختم می شود.

وی در عین حال با انتقاد از محرم بودن مذاکرات خاطرنشان کرد: محرمانه بودن یعنی چه؟ یعنی ما با دشمن مذاکره محرمانه می کنیم تا مردم را محروم کنیم؟ دشمن که از این مذاکرات آگاه است. پس مردم ایران نباید بدانند؟ ولی نعمتان ما نباید بدانند؟ پس محرمانه از چه کسی است؟

متن کامل بخش دوم مصاحبه با حسین فدایی بدین شرح است:

کسانیکه کمترین سهم را در انقلاب دارند بیشترین ادعا را داشتند

*اولین سوال در مورد اظهارات اخیر برخی از منسوبان دولت و اصلاح طلبان در جهت تضعیف دولت است. آقای حجاریان مشخصا گفتند که دولت باید حق انحلال مجلس را داشته باشد. خانم فائزه هاشمی هم همینگونه اظهارت تندی بر علیه مجلس کرده است. گهگاه شنیده می شود که می گویند این ۲ سال را باید تحمل کرد و همین مردمی که به این دولت رای داده اند حتما فضای مجلس را هم تغییر می دهند.

ابتدا برای جواب دادن به این سوال مقدمه ای را بیان کنم. از ابتدای انقلاب همواره ما با کسانی مواجهه بودیم که کمترین سهم را در انقلاب داشتند اما بیشترین ادعا را داشتند و خود را طلبکار انقلاب می دانستند. جریانات سیاسی زاویه دار که مبنا و روش آنان آمیخته با روش لیبرالی و سکولاری است دوست دارند فضای سیاسی جنجالی باشد چراکه از غوغاسالاری بهره می برند و در جلساتشان طراحی می کنند که چه چیزی بگویند که در بیرون جلسه و در جامعه چالش شود و این یک شگردی است که بیشتر جریاناتی که مسلک لیبرالی و سکولاری دارند دنبال می کنند.

جریاناتی که مبانی لیبرالی و سکولاری دارند همواره در این تصورند که حق مطلق هستند و شاخص را برای قضاوت، خودشان قرار می دهند اگر رای بیاورند می گویند ما گفتیم و اگر رای نیاورند می گویند تقلب شده است؛ چراکه خود را حق مطلق می دانند. حالا واقعا کسی که بیاید بگوید ۴۹درصد حامی بی قانونی هستند آیا این توهین به مردم نیست. یعنی ۴۹درصد مردم بی قانونند یعنی کسانی که در فتنه مقابل قانون و ساختار نظام ایستادند قانون پذیر هستند؟ !

مثال های زیادی از اول انقلاب می توانیم بزنیم که چند نفردور هم جمع شدند یک حرفی زدند، قائله و فتنه ای راه انداختند، ظلمی به مردم کردند و زمانی که فرار کردند یا دستگیر شدند گفتند ما از حقمان می گذشتیم. چه حقی در نظام بالاتر از حق مردم و خون شهدا است؟ چه حقی بالاتر از حق امام و اسلام وجود دارد؟

فتنه گران مفسد فی الارض هستند/ ما از حق مردم، خون شهدا، امام و رهبری نمی گذریم

شما جریان فتنه را نگاه کنید؛ توسط عده ای فتنه گر که هم مشروعیت نظام نادیده گرفته شد و هم حقوق مردم که قانون است نادیده گرفته شد، هم آراء مردم زیرپا گذاشته شد و حالا بیایند بگویند از حقمان گذشتیم؛ نه ما از حق مردم، خون شهدا، امام و رهبری نمی گذریم. یعنی حق نداریم که بگذریم. کسانی که فتنه راه انداختند به حقوق مردم، خون شهدا و نظام مقدس جمهوری اسلامی خیانت کردند ما حق نداریم از حق ملت بگذریم. ما حق نداریم از حق امام بگذریم. حالا که این نظام با کرامت با فتنه گران برخورد می کند انان نباید سوء استفاده کنند. کسانی که سردمدار فتنه بودند و هنوز روی موضع خود ایستاده اند تردید نکنید که مفسد فی الارض هستند.

معاویه هم می گفت من حق دارم، یزید هم می گفت من حق دارم، خناثان و ظالمان تاریخ هم که در مقابل اولیای حق و مردم ایستاده اند می گفتند حق با ما است. ما معیار سنجش داریم و معیار سنجش ما عقلانیت و قانون اساسی، دیدگاه های رهبری و مبانی دینی و شرعی است.

صحبت از انحلال مجلس کارکرد تبلیغاتی دارد تا اعتقاد مبنایی

*محمدرضا خاتمی در مصاحبه ای گفته است که ما طلب ۸۸ را از نظام گذشتیم و از حالا به بعد منتظریم ببینیم نظام چه رفتاری خواهد داشت و در واقع از یک موضع بالا و کاملا طلبکارانه رفتار می کند اما تا کنون پاسخ مناسبی به آن داده نشده است.

اینکه کسانی به دنبال انحلال مجلس هستند این هم دنبال همان حرف های قبل است. شما نگاه کنید در رای به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی در ۱۲ فروردین سال ۵۸ بیش از ۹۸درصد مردم رای" آری" دادند؛ اما همان زمان هم گروه های سیاسی بودند که می گفتند آزادی نیست، قانون رعایت نشده و حق ما را به ما نداده اند.

کسی که می گوید مجلس را منحل کنیم و جلوی آن بایستیم حرف هایی است که کارکرد و خوراک تبلیغاتی دارد تا یک اعتقاد مبنایی. چراکه اگر اینگونه صحبت ها بر مبنای اعتقادات و تفکرات باشد پس چنین افرادی با این تفکرات اصلا مشروعیت ندارند که در نظام باشند. اینها باورشان در این است که برای بقا و استمرار در قدرت ساختار شکنی کنند و قانون را زیر پا گذارند و مجلس را منحل کنند. اگر این فکر بر روی این مبنا باشد مساوی است با دیکتاتور های عالم. یعنی این فرد می دانسته که قانون اساسی چیست و با مردم منافقانه حرف زده، رای مردم را گرفته و حالا دارد علیه رای مردم عمل می کند که این افراد یا منافقند یا خائن. با ظاهری که قانون اساسی را قبول داریم وارد صحنه شدند اما می خواهند ریشه قانون اساسی را بکنند.

خیلی از رای دهندگان به مجلس نهم، ۲۴ خرداد به روحانی رای داده اند

* استدلال این گروه این است که انتخاباتی در سال ۹۲برگزار شده مردم به یک سلیقه ای رای دادند که مخالف سلیقه قبلی بوده است که امروز در مجلس حاکم است؛ بنابراین انتخابات ریاست جمهوری که انتخابات جدیدتری است این باید ملاک باشد. و دائما تکرا می شود گفته می شود پیام ۲۴خرداد را دریافت نکردند پیام انتخابات و رای مردم را مجلس دریافت نکرده است؟

این هم فریب و حقه بازی سیاسی است تا یک منطق درست. کسانی که به مجلس رای دادند در این انتخابات ریاست جمهوری هم شرکت کردند و قطعا خیلی از همان رای دهندگان به مجلس نهم در انتخابات ۲۴خرداد به آقای روحانی رای دادند. چرا مغلطه می کنند؟ بیایند ثابت کنند کسانی که در انتخابات مجلس رای دادند به روحانی رای ندادند. می توانند ثابت کنند؟ این شگردهای تبلیغاتی ژورنالیستی سطحی نگری است. ما می توانیم ثابت کنیم بسیاری از افرادی که به مجلس نهم رای دادند به آقای روحانی هم رای دادند.

روحانی مواضعی را که وحدت را مخدوش می کند کنار بگذارد

*خود شخص رئیس جمهور بارها بر تعامل میان دولت و مجلس تاکید کرده اند و در ظاهر خاطرات تلخ سالهای اخیر را نمی بینیم که روسای قوا در مورد یکدیگر صحبت کنند. اما یک اظهار نظر عجیب از آقای روحانی در دیدار با هنرمندان شنیده شده که بیان کردند" کارت زرد برای این دولت اهمیت ندارد" این صحبت آقای روحانی را چطور تحلیل می کنید؟

گاهی اوقات در اظهارات و مصاحبه های مسئولین لغزش هایی وجود دارد و این امری طبیعی است؛ مهم راهبرد و اصول است و این راهبرد و اصول است که اولویت را تعیین می کند. آیا قبول داریم ما در عرصه بین الملل دشمن داریم یا نه؟ آیا قبول داریم که دشمنان ما با ماهیت انقلاب اسلامی مشکل دارند یا نه؟ آیا قبول داریم دشمنان ما در کمینند که اختلاف نظرها را بگیرند و به چالش میان مسئولین تبدیل کنند یا نه؟ آیا قبول داریم که در داخل مشکلاتی داریم؟ آیا قبول داریم برای اینکه مشکلات را حل کنیم باید دست به دست هم دهیم و در یک فضای محبت آمیز و وحدت آفرین چالش های اساسی را برطرف کنیم؟ قطعا آقای روحانی اینها را باور دارد و حالا هر حرف و موضعی که اینها را مخدوش کند آن را باید کنار بگذاریم. مهم این است که تمام قوا روی اصول و محکمات بایستند و وفاق و وحدت را بر مبنای اصول انقلاب استوار کنند، سعه صدر داشته باشند و مسائل جزئی که پیش می آید را با تذکرات صمیمانه برطرف کنند.

برخی ها فکر می کنند اگر بگویند دشمن دشمن نیست عقلانیت است

*صحبت از دولت شد ازیابی شما عملکرد دولت را در این چند ماه چیست بخصوص آنکه بیشتر فعالیت های دولت بر حوزه سیاست خارجی متمرکز بوده است نظرتان را در مورد مذاکرت ژنو بفرمائید.

ارزیابی عملکرد دولت یک مقدار زود است اما اینکه فضای امیدوار کننده ای شکل گرفته قابل تامل و تقدیر است. مذاکرات ژنو هم مانند سایر مذاکرات است، بحث و گفتگو است.

در ژنو مذاکراتی صورت می گیرد که نتیجه اش را نمی دانیم. ما به دشمن و آمریکایی ها خوش بین نیستیم. آنان ۶۰سال است که دارند به ملت ایران ظلم و خیانت می کنند و ما حق نداریم نسبت به آمریکایی ها خوش بین باشیم. بنابراین این بدبینی ما طبیعی است اگر بدبین نباشیم جای سوال است. یک کسی ۶۰سال خیانت کرده و ما کنار او بنشینم بگویم این دوست است اینکه عقلانی نیست. اما عده ای هستند که می خواهند حساسیت زدایی کنند ولی جالب است برخی از این ها ادعای عقلانیت می کنند و فکر می کنند اگر بگویند دشمن دشمن نیست عقلانیت است. ما باید اینگونه فکر کنیم که دشمن، دشمن است حال باید چه کنیم که بتوانیم منافع ملی خود را در رویارویی با دشمن تامین کنیم.

خوب صحبت کردن فرق دارد با حرف خوب زدن، یک عده خوب و خوشگل صحبت می کنند. البته قشنگ صحبت کردن خودش هنر است، اما حرف خوب زدن هم هنر است. نباید به حقوق ملت، به عزت ملی، کرامت ملت آسیب بزنیم. باید عزت ملی را حفظ کنیم و حالا در کنار آن گفتگو هم داشته باشیم عیبی ندارد تا ببینیم این گفتگو ها به چه نتیجه ای ختم می شود.

موفقیت مذاکرات ژنو به استحکام نظر مذاکره کنندگان بستگی دارد

شما می توانید کاری کنید که شیطان را حذف کنید؟ چه زمانی شیطان از سرنوشت بشر دور می شود؟ چه زمانی ظلم ظالمین از سرنوشت بشر حذف می شود؟ چه زمانی ماهیت و هویت شیطانی آمریکا از بین می رود؟ چه زمانی ماهیت ظالمانه آمریکایی ها و دشمنان ملت ایران از بین می رود؟ ما آرزو داریم که مستکبران دست ازظلم و جنایتشان بردارند و جهان عاری از ظلم و ظالم شود. ما دوست داریم یک انسان تمام اندامش سلامت باشد و یک غده سرطانی در آن نباشد ولی حالا که جامعه بشری مبتلا به یک جانی ظالمی مانند اسرائیل شده است چکار باید کنیم؟ اگر روزی برسد که ظالمان نباشند امیدی هست که اتفاقی بیفنتد اما با وجود ماهیت ظالمانه آمریکایی ها ما می گوییم قدرت این را داریم که مذاکره کنیم ماهیت خود را حفظ و حقوق خود را تثبیت کنیم. لذا در مورد این مذاکرات نمی توانم قضاوت روشنی داشته باشم. این موضوع بستگی به استحکام نظر مذاکره کنندگان دارد. به هر میزانی که روی مبانی، اعتقادات و آرمان های انقلاب ایستادگی کنند، قوت منطق، عقلانیت و هنرمندی به خرج دهند می توانند موفق شوند.

*دولت اخیرا تعبیر کاسبان تحریم را در مورد مخالفان توافقات ژنو استفاده می کند و مخالقان این توافق را متهم به این موضوع می کند که در شرایط تحریم به دنبال منفعت اقتصادی و جناحی خود هستند. تفسیر شما از این تعابیر چیست؟

فکر نمی کنم رویکرد دولت باشد. قطعا عده ای از استمرار تحریم ها سود می برند که اخلال گران اقتصادی، مزدوران اقتصادی از این دسته هستند البته منحصر به اینها نمی شود دلال های سیاسی و اقتصادی همه جا بوده و هستند و هرجا آب گل آلود می شود می خواهند ماهی خود را بگیرند ما تقسیم بندی موافقان و مخالفان مذاکره را قبول نداریم. این نظام با همه عالم به جز رژیم صهیونستی ارتباط دارد و ما با هیچ کس قهر نیستیم ؛ بنابراین مذاکره می کنیم ؛ مذاکره و گفتگو ایرادی ندارد اما باید حدود رعایت شود و جای دوست و دشمن را عوض نمی کنیم. نباید بگوییم کسی که تا دیروز دشمن بوده امروز دوست شده و کسی که در تمام مشکلات و چالش های سیاسی با جمهوری اسلامی همراه بوده دشمن ما است. این را نه عقل می پذیرد و نه منطق. به کشوری که در چالش های سیاسی ایران را همراهی کرده کم محبتی کنیم و با کسی که همه ظلم ها را بر ما روا داشته است دوست شویم.

ژست عقلانیت با اصل عقلانیت تفاوت دارد و این را باید توجه کنیم. عقلانیت اقتضا می کند که دشمن را، دشمن بدانیم و زیر بار ظلم و جنایت نرویم. عامه بشریت طرفدار حق هستند و عقلانیت را در این می داند که از حق دفاع کرده و مقابل ظالم بایستد. این فطرت مشترک همه انسان ها است، همه انسان ها حق طلبتند و حق را در این می دانند که از مظلوم دفاع کرده و مقابل ظالم بایستند. بنابراین باید مراقب باشیم که عده ای با پشتوانه قدرتمند امپراطوری خبری و رسانه ای با حرف های زیبا ما را فریب ندهند.

با دشمن مذاکره محرمانه می کنیم تا مردم را محروم کنیم؟

* بعد از آنکه مذاکرات هسته ای در دولت یازدهم دنبال شد و توافقات ژنو در سوم آذرماه امضا شد تبلیغات گسترده ای صورت گرفت و از این توافق به عنوان دستاورد بزرگ دولت نام برده شد. آیا شما این توافقات را دستاورد می دانید؟ امروز انتقادات زیادی در مورد محرمانه بودن این مذاکرات وجود دارد. نظرتان در مورد عدم انتشار جزئیات مذاکرات چیست؟

گره زدن همه مطالب به مساله مذاکرات درست است یا نه؟ حتماً غلط است و تردیدی در این موضوع نیست. آیا اینکه این مذاکرات مهم است یا نه؟ بله مذاکرات مهمی است و می تواند برای ما دستاوردی داشته باشد اگر خوب عمل کنیم دستاورد خواهد داشت و اگر بد عمل کنیم دستاوردی نخواهد داشت و ما همه منتظریم که ببینیم دستاورد آن چیست.

ما مخالف مذاکرات نیستیم حمایت می کنیم، دعا هم می کنیم. شرعاً وظیفه خود می دانیم هر کاری که از دستمان بر بیاید تا دولت در کار خود موفق شود انجام دهیم ولی دغدغه هایی هم داریم که گفته ایم و خواهیم گفت.

و اما در مورد محرمانه بودن مذاکرات. محرمانه بودن یعنی چه؟ یعنی ما با دشمن مذاکره محرمانه می کنیم تا مردم را محروم کنیم؟ باید به این سوال پاسخ دهند. ما با دشمن مذاکره می کنیم.

مگر نمی گوییم مردم ما ولی نعمت ما هستند؛ با دشمن مذاکره کنیم که بیاییم مردم را محروم کنیم؟ دشمن که از این مذاکرات آگاه است. پس مردم ایران نباید بدانند؟ ولی نعمتان ما نباید بدانند؟ پس محرمانه از چه کسی است؟

البته یک بحث دیگر مطرح می کنند و می گویند ما نمی گوییم محرمانه است بلکه نمی خواهیم فضای ژورنالیستی و خبری بر مذاکرات حاکم شود. این یک شگرد و تاکتیک است اما باید آن را به اطلاع دوستانی که اهل فکر و تامل هستند برسانیم تا از دیدگاه های آنان استفاده کنیم. حال برای خبری شدن کاری و یا اقدام ژورنالیستی نمی کنیم. ولی صاحب نظران و کارشناسان و خواص خودمان را که بایستی در جریان قرار دهیم.

جریانات سیاسی در کشور بر مبنای قدرت طلبی شکل گرفته است

*اعتدال شعار اصلی دولت در زمان تبلیغات بود، آیا اعتدال به عنوان یک جریان سوم در فضای سیاسی کشور در کنار جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی رقابت خواهد کرد؟

بسیاری از شکل گیری جریانات سیاسی در کشورمان بیش از آن که مبنای عقلانی داشته باشد بر مبنای قدرت طلبی بوده است. هر جریان سیاسی که می خواهد شکل بگیرد باید مبانی، اعتقادات، آرمان ها، اهداف، سیاست ها و وجه تمایزش با دیگران، رهبران و بزرگانش را به صورت شفاف معرفی کند اگر این کار را نکنند و با استفاده از ظرفیت های حکومت و قدرت بخواهند خودشان را بر جامعه تحمیل کنند ظلم به مردم است. مانند کاری که جریان کارگزاران و مشارکت و مهرورزی کرد. یعنی به قدرت رسیدند و در سایه قدرت خودشان را تنظیم کردند و بعد اسم خود را گذاشتند اندیشه و فکر، مکتب و گفتمان. بله؛ در این دولت هم هم ممکن است اقداماتی مانند گذشته صورت بگیرد.

عده ای می خواهند کسانی که مقابل فتنه قرار گرفتند را تندرو معرفی کنند

عده ای دنبال این هستند تا کسانی که مقابل فتنه قرار گرفتند را تندرو معرفی کنند، تحریف تاریخ هم این گونه صورت گرفته است، کسانی که ظالمند را مظلوم و کسانی که مظلومند را ظالم معرفی می کنند. طرف فتنه گر و ساختار شکن است، تلاش می کنند که بگویند آدم های معتدلی بودند و مردمی که مقابل فتنه بودند را می گویند افراطی. حالا این فتنه گران افراطی و سیاسیون شان دور هم جمع شدند و تحلیل می کنند و خواب خوش خرگوشی دارند که چه کنیم در انتخابات آینده پیروز شویم و برای این هدف خود چند سیاست اتخاذ می کنند.

سران سیاسی فتنه گر به این نتیجه رسیده اند بطور آشکارا مقابل ارزش های مردم نایستند

سران سیاسی فتنه گر به این نتیجه رسیده اند که در گذشته اشتباه کرده اند که مستقیقا و بطور آشکارا مقابل ارزش های مردم ایستادند. حال می گویند نباید مواضع رادیکالی بگیریم، نباید با شورای نگهبان درگیر شویم، نباید با ارزش های دینی، عاشورا و کربلا رو در رو شویم.

می گویند ما جایگاهی در بین مردم نداریم بنابراین برای کسب رای باید از دو ظرفیت استفاده کنیم. ۱- باید از ظرفیت دولت آقای روحانی استفاده کرده و دولت را با خود همراه کنیم. دوم آنکه تلاش کنیم بعضی از اصولگرایان مانند باهنر، لاریجانی و ناطق را همراه خود کنیم تا بتوانیم لیستی دهیم که اکثریت داشته باشدو اینگونه دارند نسخه می پیچند و بر اساس این نسخه مذاکره و تعامل می کنند تا خط و خطوط سیاسی خود را پنهان کنند و اوضاع سیاسی را غیر شفاف کنند تا در این بازار آشفته تطهیر شوند.

یک موی آقای لاریجانی و آقای باهنر را به هزاران فتنه گر نمی دهیم

*چندی پیش هم محمدرضا خاتمی در مصاحبه ای گفته است در انتخابات آینده مجلس ممکن است اصلاح طلبان با اصولگرایان میانه رو ائتلاف کنند.

این سناریو که می گویند چیز جدیدی نیست. اول انقلاب هم جریاناتی که گفتمان انقلاب اسلامی را بر نمی تافتند و جرات نداشتند بگویند که انقلاب را قبول نداریم سعی می کردند دنبال عناصر و شخصیت هایی بگردند که خود را زیر پوشش آنان پنهان کنند تا بتوانند آرای مردم را بگیرند.

در انتخابات مرحله دوم سال ۸۴ که رقابت بین آقایان هاشمی و احمدی نژاد بود چه کسانی ازآقای هاشمی حمایت کردند؟ تمام گروههایی که حتی موجودیت جمهوری اسلامی را قبول نداشتند مارکسیست و ضد دین بودند آمدند خود را زیر چتر هاشمی پنهان کردند. بنابراین این شگرد و روش از گذشته بوده است.

این روش چند خاصیت دارد؛ اولا با این روش ماهیت افراطی خود را پنهان می کنند و ثانیا در صحنه اجرا و عمل اگر هم رای نیاورند هزینه اش را می اندازند به دوش یک عده از اصولگرایان و ثالثا بین اصولگرایان اختلاف ایجاد می کنند. به اصطلاح دیپلماسی سناریوی برد - برد برای خودشان تعریف کرده اند و در هر صورت خود را برنده می دانند.

ما باید هوشیار باشیم؛ ما یک موی آقای لاریجانی و آقای باهنر را به هزاران فتنه گر نمی دهیم. اما از این دوستان انتظارمان این بوده و هست که مرزبندی شان را شفاف کنند و نگذارند فتنه گران طمعی نسبت به آنان داشته باشند. فتنه گران زایده ای درجمهوری اسلامی هستند که یا باید ماهیت خود را تغییر دهند و همراه ملت باشند و توبه کنند یا اینکه همه نیروهای انقلاب دست به دست هم دهند تا این زایده برطرف شود.

بکارگرفتن کسانیکه مقابل اصول انقلاب موضع گیری کرده اند اعتدال نیست

*در مصاحبه ای که با آقای باهنر داشتیم پرسیدیم تصمیم تان برای انتخابات مجلس چیست؟ آیا قصد دارید با طیفی از اصلاح طلبان با محوریت آقای ناطق نوری ائتلاف کنید یا با سایر طیف های اصولگرایی؟ صراحتا گفتند هنوز معلوم نیست که با کدامیک از جناح ها ائتلاف خواهیم کرد و این بستگی به عملکرد دولت و موضوعات دیگر دارد. آقای باهنر گفتند جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی دو دسته هستند. اصولگرایان معتدل و تندرو و اصلاح طبان معتدل و تندرو؛ و خودشان را جزء گروه اصولگرایان معتدل نامیدند و گفتند که هرگز با اصلاح طلبان تندرو ائتلافی نخواهیم نداشت اما اینکه با اصلاح طلبان میانه رو تعاملاتی داشته باشیم و کار سیاسی بکنیم بعید نیست و به این تصمیم نرسیدیم که بین اصلاح طلبان میانه رو و اصولگرایان با کدامیک ائتلاف کنیم.

آقای باهنر بر اساس مذاق و شاکله خودش که مسئول یک حزب سیاسی است صحبت کرده است اما پاسخ من به شما جناحی، سیاسی و حزبی نیست. من فکر می کنم رسالتی که همه رسانه ها و شما دارید تبیین این مسئله است که اساسا اصولگرایی و اصلاح طلبی یعنی چه و این آرایش سیاسی که در کشور وجود دارد چگونه باید باشد چراکه تسامح در اینجا جایز نیست. اصولگرایی چه زمانی شکل گرفت؟ اصولگرایی بعد از این شکل گرفت که یک عده ای به نام اسلام، بنام امام و قانون اساسی روی کار آمدند، با نظام رقابت کردند، اصول و محکمات انقلاب را به چالش کشاندند و با دشمنان ملت ایران هم موضع شدند. از این زمان اصولگرایی آرام آرام وارد ادبیات سیاسی کشور شد.

اگر کسی اصولگرایی را مساوی با یک خط سیاسی تعریف کند به اصولگرایی ظلم کرده است. اصلاح طلبی هم همین گونه است. اصلاح طلبی واقعی یعنی اینکه امور را اصلاح کنیم تا فساد در آن نباشد امور را اصلاح کنیم آنچه که حق است شود آنچه اسلام و امام و رهبر می خواهد شود و حالا کسی اصلاح طلبی را هم بخواهد مترادف با فرهنگ لیبرالی غربی و جامعه مدنی معنا کنند این افساد طلبی است نه اصلاح طلبی.
حالا بیاییم بگوییم این اصلاح طلب است و این اصولگرا و اینها را مقابل هم قرار دهیم این هم غلط است. مگر می شود کسی اصولگرا باشد اصلاح طلب نباشد؟

بزرگترین پرچمدار اصولگرایی امام حسین (ع) است که بزرگترین پرچمدار اصلاحات هم است. یعنی اصولگرایی و اصلاح طلبی عجین به هم هستند و جدا شدنی از هم نیستند. بنابراین تقسیم بندی و آرایش سیاسی بر این مبنا غلط و فریب است و ما این را نمی پسندیم.

تقسیم بندی باید بعد از این باشد که ما بر اصول و محکمات بایستیم و بگوییم التزام عملی به قانون اساسی داریم و بعد از آنکه گفتمان انقلاب را پذیرفتیم بیاییم در صحنه و بگوییم مثلا برای تحقق این گفتمان شما یک سلیقه ای دارید و من یک سلیقه دیگر بنابراین تفاوت سلیقه ها باید در نحوه تحقق گفتمان باشد. پس اگر اختلاف نظری باشد، باید برای نحوه اجرای گفتمان انقلاب باشد و نه بر سر خود گفتمان؛ و این بحث مهم مسئله ای است که کمتر به آن توجه می شود. بنابراین آرایش های سیاسی را بعد از پذیرفتن چارچوب انقلاب و التزام عملی به آرمانها و قوانین آن می توانیم مطرح کنیم و حالا اینجاست که اگر کسی بگوید التزام عملی به قانون دارم و بعد بگوید من می گویم مجلس باید منحل شود ما می گوییم همینجا اشکال دارد چرا که در قانون اساسی هیچ کس نمی تواند مجلس را منحل کند.

اعتدال هم همینگونه است. اعتدال یعنی اوج عقلانیت برای تحقق و اهداف آرمانهای انقلاب؛ اعتدال این نیست که آدمهایی که مقابل اصول و چارچوب انقلاب موضع گرفته اند و بدون اینکه هزینه اش را پرداخت کرده باشند موقعیت و جایگاهی برایشان در نظر بگیریم.

اتاق فکر فتنه گران برای برهم زدن وحدت اصولگرایان طراحی می کند

*شما از کجا مطمئن هستید که طیف های نزدیک به آقای باهنر و لاریجانی به اصلاح طلبان متمایل نشوند آیا در این زمینه اقدامی کرده اید یا جلساتی داشته اید

آقای لاریجانی، باهنر و امثال آنها اصولگرا هستند اما ممکن است میان ما تفاوت نظر وجود داشته باشد. مثلا آنها اعتقاد دارند که فتنه گران خیانت کرده اند اما تفاوت نظر ما با آنها در مصداق ها باشد. آنها بگوید این فردی که شما می گویید فتنه گر است من آن را فتنه گر نمی دانم و اینجا نیاز به تبادل نظر و تبادل اطلاعات دارد تا یکدیگر را قانع کنیم که آیا این فرد فتنه گر هست یا نیست؟ ما به اندازه کافی شواهد و قرائن داریم که ثابت کنیم بعضی از اینها که می خواهند به عرصه سیاسی ورود پیدا کنند فتنه گر هستند و یقینا امثال آقای باهنر نسبت به آنان موضع خواهند گرفت.

من بر اساس این فرض که این عزیزان پایبند به اصولگرا و محکمات انقلاب هستند ظلم ستیز، انحراف ستیز، فسادستیز و فتنه ستیز هستند این مطلب را بیان می کنند ولی در عالم سیاست می دانید که هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد. من تضمین یا ضمانت نمی کنم اما آنچه که به لحاظ معمول باید طی شود را عرض کردم و احتمال قریب به یقین همین مسیر انشاالله طی خواهد شد. در این زمینه اقدامات مختلفی دوستان در دست انجام دارند، همه احساس مسئولیت کرده اند، انشاالله به یک مسیر خوبی هدایت شود.

اقدامات صورت گرفته برای وحدت را رسانه ای نمی کنیم

من به دوستان گفتم تردید ندارم که کانونهای فکر و تحلیلی در بین سران سیاسی فتنه گر شکل گرفته که دائما در حال بررسی هستند و طراحی و نسخه پیچی می کنند که اصولگرایان چه کاری می خواهند بکنند که به وحدت نزدیک شوند و ما چه کار کنیم که آنان به وحدت نزدیک نشوند. لذا بهتر است که در مورد اقدامات صورت گرفته و اقداماتی که می خواهد برای وحدت بین اصولگرایان انجام شود صحبتی نکنیم؛ چراکه هر کار خیری را که می خواهید انجام دهید بدانید که یک عده می خواهند آن را به هم بزنند پس آن را رسانه ای بکنیم برویم عمل می کنیم تا انشا الله نتیجه دهد.

شفافیت عملکرد مالی مسئولین موجب اعتماد افزایی مردم نسبت به نظام می شود

*در مورد موضوع رسیدگی به اموال مسئولین ظاهرا آقا در مجلس هفتم و هشتم تذکراتی به روسای مجلس داده بودند. و این طرح مدتی طولانی در مجمع در حال بررسی است. از این جهت این سوال را پرسیدیم که سابقه شما به خصوص در کمیسیون اصل نود در این موارد پر رنگ است از این زاویه می خواهم بپرسم که این مساله پی گیری می شود یا خیر و چرا بررسی این طرح این مقدار طولانی شده است.

ما باید یک عذرخواهی به ملت ایران داشته باشیم چراکه ماهیت نظام ما ماهیت ضد فساد است. طبعا یکی از عوامل مبارزه با فساد این است که آدمهای پاک متولی امور باشند. به تعبیر ضرب المثل" با دستمال پاک می شود شیشه را پاک کرد و با دستمال آلوده نمی شود شیشه پاک کرد" بنابراین برای اینکه پاکدستی مسئولین را ثابت کنیم خودشان بیایند بطور شفاف امکانات قبل و بعد از مسئولیتشان را برای مردم مطرح کنند.

این موضوع برای برخی از مسئولین در قانون اساس پیش بینی شده است ولی برای بسیاری از مسئولین پیش بینی نشده است اتفاقا برای مسئولینی که پیش بینی شده امکان بروز فساد کمتر است تا برای مسئولین که پیش بینی نشده است. بنابراین در مجلس هفتم آسیب شناسی هایی در این زمنیه صورت گرفت و کانونهای فساد مورد بررسی قرار گرفت و به این نتیجه رسیدیم که افراد و مسئولینی که باید اموال خود را مشخص کنند بیشتر از چیزی باشد که در قانون اساسی پیش بینی شده است. قانون در مجلس تصویب شد و به علت اختلاف با شورای نگهبان به مجمع تشخیص مصلحت رفت و در دستور کار این نهاد قرار دارد که متاسفانه رسیدگی به آن طولانی شده است.

استدلال های مختلفی در این زمینه وجود دارد اما این موضوع که اموال مسئولین برای مردم شفاف باشد؛ محاسنش بیشتر از معایبش است و شفافیت عملکرد مالی مسئولین اعتماد افزایی نسبت به نظام می شود و ما باید این گونه کارها را عمق و سرعت دهیم تا شاهد بروز فسادهایی همچون بابک زنجانی و پرونده های سه هزار میلیاردی نباشیم.

بزرگانی که نتوانند منافع ملی را نسبت به فرزندان و مالشان ترجیح دهند سقوط خواهند کرد

*آن چیزی که بیشتر مردم را آزار می دهد مساله تبعیض است و موارد متعددی در این زمینه داریم که توجیه پذیر هم نیست. مثال بارز آن پرونده مهدی هاشمی است که از سوی دستگاه قضایی اعلام می شود که پرونده های متعدد اقتصادی و امنیتی دارد و بعد از کشور خارج می شود دستگاه قضا دائما می گوید که این فرد باید برگردد و هنگامی که برگشت بازداشت می شود و به فاصله کوتاهی آزاد می شود. و چه بسا با امتیازات بیشتری در جامعه فعالیت می کنند و امروز حتی خبرهایی مبنی بر ارتباطش با وزارت نفت به گوش می رسد و این تبعیض ها آزار دهنده است و چگونه می شود از چنین اقدامات جلوگیری کرد.

نمودی از فساد اداری، تبعیض است. وقتی که می گویند باید با فساد برخورد کنیم تبعیض هم جزئی از فساد است. اگر همه بپذیریم که فساد را ارزش ندانیم بلکه ضدارزش بدانیم و تفاهم داشته باشیم که با فساد برخورد شود، توجیه گر فساد نشویم، نگوییم چون پسرمان است یا زمانی وزیر بوده اعمالش را توجیح کنیم یا هم بند یا هم رزم بودیم و فساد را به عنوان یک ضد فرهنگ و ضد ارزش عام بپذیریم جلوی تیعیض هم گرفته می شود. اگر این فضا حاکم شود و این تعهد به وجود بیاید برخورد با مصداقها هم راحت می شود.

خیلی ها افراد بزرگی در نظام بودند ولی نتوانستند تعلق خاطر نسبت به مالشان، فرزندانشان و هم حزبی هایشان را کنار گذارند و منافع ملی را به منافع خودشان ترجیح دهند ؛ طبعا سقوط کردند و یا خواهند کرد
پس ما باید اول این فرهنگ را درست کنیم پرونده ای که نام برده شد متاسفانه برخورد مناسبی با آن صورت نگرفت. اگر فرهنگ را درست کنیم رئیس جمهور نمی آید بگوید اگر کسی با معاونین و بستگان من برخورد کند وارد خط قرمز و حریم من شده است. مسئولین باید پیشتاز شوند بگویند که ما آماده ایم اموالمان را بررسی کنید. اگر فضا درست و فرهنگ اصلاح شود دیگر فرصت به قانون سلبی و برخورد قضایی نمی رسد.

*انتقادی داشتید نسبت به رفتار احمدی نژاد ؛ بسیاری از تحلیلگران دلیل اصلی شکست اصولگرایان در انتخابات را عملکرد دولت احمدی نژاد می دانند؛ جمعیت ایثارگران به چه میزان خود را مقصر در رفتار و عملکرد احمدی نژاد می دانند.

ما دادگاهی تشکیل ندادیم که این مساله را بررسی کنیم ولی در مسائل سیاسی نمی توان مدعی بود که هیچ اشکالی نداریم یا نداشتیم. بالاخره ایشان از میان جمعیت آمده بود. اما اگر کسی به واسطه اعتماد به جمعیت به ایشان اعتماد کرد می توانیم بگوییم مقصر نیستیم، چون جمعیت ایشان را معرفی نکرد. با اینکه احمدی نژاد عضو شورای مرکزی و عضو هیات موسس جمعیت بود ولی ما ایشان را معرفی نکردیم و به این دلیل هم که احمدی نژاد را معرفی نکردیم در میان بسیاری از دوستان ملامت شدیم و خیلی ها ما را سرزنش کردند.

احمدی نژاد ایثارگرانی بود ولی تعهد اخلاقی را به هم حزبی خود ترجیح دادیم

*یعنی شما احمدی نژاد را مناسب برای ریاست جمهوری نمی دانستید؟

اگر مناسب می دانستیم معرفی می کردیم. از کسانیکه انتخابات گذشته را محکوم می کنند سوال می کنم چه کسی این فضا را ایجاد کرد که احمدی نژاد رای بیاورد؟ اتفاقا ما می گوییم آنها مقصرند و زمینه رای آوری احمدی نژاد را بوجود آوردند. مگر ما نرفتیم و به همه نگفتیم که وحدت کنند اما حاضر نشدند کمک کنند. بعد آنها ما را ملامت می کنند؟ ! به خود آقای هاشمی آن زمان گفتیم اگر دلتان برای مدیریت کشور می سوزد به روش شورای هماهنگی کمک کنید و اتفاقا کسانی که همراهی نکردند آمدند ما را سرزنش کردند و در این ماجرا ما را مقصر دانستند.

برخی اعضای جمعیت ایثارگران در سال ۸۴ در ابتدا اولین ستاد انتخاباتی احمدی نژاد را تاسیس کردند و اعضای جمعیت ایثارگران اولین افرادی بودند که تبلیغات برای احمدی نژاد را آغاز کردند اما ما شرعا و اخلاقا به جریان اصولگرایی تعهد کرده بودیم که حامی وحدت باشیم و آقای احمدی نژاد نیز این تعهد اخلاقی را در چند نوبت داده بودند. حفظ وحدت در نیروهای انقلاب و تاکید بر اخلاق در مسائل سیاسی از کسب منفعت سیاسی اولویت دارد و بدیهی بود که ما بر سر عهد خود بمانیم و آقای احمدی نژاد را معرفی نکنیم.

در نهایت ما احمدی نژاد را معرفی نکردیم و علیرغم اینکه به وی انتقاد داشتیم اما نهایت همکاری را با دولت نهم و دهم انجام دادیم. نه تنها در دولت آقای احمدی نژاد ؛ بلکه در دولت آقای هاشمی نیز همکاری کردیم، در دولت آقای خاتمی هم همکاری لازم را کردیم چون وظیفه قانونی و شرعی خود می دانستیم که از رئیس جمهور شرعی ایران حمایت کنیم. و الان هم نهایت همکاری را با دولت داریم و تا زمانی که چارچوبهای گفتمان انقلاب را رعایت و طبق ضوابط و معیارهای قانونی عمل کنند وظیفه ماست که از آن حمایت کنیم چون نماینده اجرایی ملت ایران است و ما به رای مردم احترام می گذاریم.

*اگر شما با این افراد مواجه شوید با توجه به شرایط و مشکلات کنونی کشور, دغدغه انقلابی تان اگر بخواهیم یک توصیه ایی بکنید چیست؟

*محمود احمدی نژاد: فقط خدا یکی است. یعنی کس دیگر نمی تواند ادعای مطلق انگاری کند.

*هاشمی: بزرگترین دستاورد امام بحث ولایت فقیه است و استمرار این نهاد مقدس تبعیت از آن است. دو تا ولایت فقیه نداریم- به فرموده حضرت امام پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی وارد نشود.

*خاتمی: غرب با همه پیشرفتهایی که داشته است در چالشهای فلسفی که برایش پیش آمده به سمت باتلاق می رود. بهتر از اسلام و اندیشه های امام و رهبری پیدا نمی کند.

*توصیه شما به خاتمی برای بازگشت مجددش به عرصه انتخابات چیست؟

توبه کند. و آنچه که بی وفایی، کم مهری نسبت به راه امام و رهبری، خون شهدا که در دوران ایشان انجام شده است را جبران کند.

*علی لاریجانی: بیش از گذشته ظرفیتش را بگذارد برای سربازی نظام و قطعا می تواند منشا خدمات بیشتری باشد.

*صادق آملی لاریجانی: مواضع عدالت طلبانه و حق طلبانه خوبی دارد باید برای عملیاتی شدن آن فکر و چاره اندیشی کند.