به گزارش پارس به نقل از ایسنا، رفتار، سابقه و عملکرد احمدی نژاد در دوران هشت ساله ریاست جمهوری اش نشان می داد که حتی « ادعای سکوت» هم برای او غریب است.

حالا احمدی نژاد، از رییس جمهور برای برگزاری یک مناظره دعوت کرده ولی توپ را در زمین خودش نگه نداشته و می گوید « به احترام تقاضاهای بیشمار گروه های مختلف مردم و از جمله صاحبنظران سیاسی و اقتصادی» چنین دعوتی را انجام داده است.

سه شنبه هفته گذشته حسن روحانی طبق وعده قبلی خود، گزارشی از واقعیت های کشور در حوزه های مختلف ارائه کرد که در کنار واکنش های مثبت، واکنش دیگری نیز در پی داشت و آن، تلاش جهت فراهم کردن فرصت پاسخگویی برای رییس دولت قبل بود.

رییس جمهور پیشتر یعنی زمانی که گفت در صدمین روز آغاز به کار دولت یازدهم گزارشی از اقدامات انجام شده در این مدت ارائه خواهد داد، تاکید کرده بود که در این گزارش واقعیت های کشور بیان خواهد شد و به مردم خواهد گفت که دولت های نهم و دهم چه میراثی به یادگار گذاشته اند.

طبق وعده، روحانی گزارش خود را ارائه داد و طی آن، از میزان بدهی های انبوه دولت قبل، پروژه ها و کارهای روی زمین مانده، تورم و مشکلات دیگر پیش آمده در هشت سال گذشته سخن گفت و البته تاکید کرد که به آینده امیدوار است و مشکلات کشور به تدریج قابل حل خواهد بود.

مشابه این وضعیت درباره نتایج مذاکرات ایران و ۱+۵ و توافق ژنو نیز اتفاق افتاد و در حالی که متن توافقنامه منتشر شد و همچنین بلافاصله رییس جمهور درباره این توافق نشست خبری برگزار کرد و وزیر امور خارجه هم بارها در تلویزیون، مجلس، دانشگاه، در حضور مراجع تقلید و حتی در جلسه برخی تشکل ها نظیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره ابعاد آن توضیح داد، عده ای بیانیه پشت بیانیه دادند که روحانی و ظریف باید شفاف سازی کنند.

پر واضح است که « شفافیت» امری ستودنی و فراهم کردن فرصت برابر برای پاسخگویی، از مصادیق « عدالت» است اما همین « مصداق عدالت» ، زمانی که با تبعیض و برخورد دوگانه همراه شود، « عین بی عدالتی» است.

شاید همه - حتی آنهایی که امروز داعیه « شفافیت طلبی» و « عدالت در پاسخگویی» دارند - یادشان باشد که فصل مشترک گزارش هایی که احمدی نژاد ارائه می داد، مقایسه عملکردش با دولت های قبل بود و طرح مکرر این مدعا که در فلان بخش ها، چند برابر کل دولت های بعد از انقلاب و بعضاً دولت های قبل و بعد از انقلاب کار شده است.

صحبتهای احمدی نژاد از بدو ورودش به انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۴، بیشتر سلبی بود تا ایجابی و به عبارت دیگر، بیشتر در نفی دیگران سخن می گفت تا اثبات خودش. حتی بخش های اثباتی سخنانش هم معمولاً با کنایه هایی به منتقدان و دولت های پیشین همراه بود، اما در طول این سال ها حتی یک بار هم فریادی از سوی فریادزنندگان امروز برنیامد که چرا به کسانی که درباره آنها و عملکردشان صحبت می شود، فرصت و تریبونی برای سخن گفتن نمی دهید؟

اوج این رفتارها در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بود - که فارغ از مسایلی که در پی آن بروز و ظهور یافت - در جریان مناظره های انتخاباتی از سوی احمدی نژاد اسامی مختلفی از جمله هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و ناطق نوری به میان آمد و هرچقدر عده ای تاکید کردند که باید به این افراد به عنوان روسای جمهوری و مجلس پیشین کشور فرصت پاسخگویی داده شود، نه تنها گوش شنوایی نبود، بلکه ساعاتی پیش از اتمام زمان قانونی تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری فرصتی جداگانه به احمدی نژاد داده شد تا به سخنانی که درباره او گفته شده است، پاسخ دهد!

حالا آن زمان « گذشته» است و برخی می گویند هر چه بود تمام شد و امروز باید از همدلی و ساختن « آینده» کشور سخن گفت، اما برخی رفتارها گویا یادآور دورانی است که نباید آنطور می گذشت.

در هفته های پایانی دولت دهم، رییس و اعضای دولت وقت از هر فرصتی استفاده کردند و در برنامه های مختلف به بیان آمارهایی پرداختند که به زعم آنها وضعیت « واقعی» کشور را تشریح می کرد. برخی نهادهای رسمی کشور بویژه مجلس شورای اسلامی به این آمارها واکنش نشان دادند و آنها را « غیرواقعی» خواندند اما دولت وقت اصرار داشت که آمارهایش صحیح و بیانگر واقعیت هاست.

در دوران انتقال از دولت دهم به دولت یازدهم، حسن روحانی به عنوان رییس جمهورمنتخب اعلام کرد که در گزارش یا سلسله گزارش هایی که در صدمین روز کار دولت یازدهم ارائه خواهد شد، خود و همکارانش آمارهای واقعی را ارائه می دهند تا مردم از شرایط کشور آگاهی یابند. روحانی می گفت مردم، محرم هستند. او تاکید کرد که تفاوت گزارش هایش با گزارش های هشت سال قبل این است که هم دستاوردها را بیان می کند و هم مشکلات و کمبودها را.

گزارش که ارائه شد، این پرسش بوجود آمد که بالاخره آمارهای قبلی را که تاکید داشت « همه چیز خوب است و مشکلی نیست» باید باور کرد یا آمارهای جدید را که حکایت از وجود مشکلاتی در کشور دارد و باید آنها را حل کرد؟ و چه خوش گفت آن کس که گفت" مردم بهترین قاضی و داور هستند" .

مردم عادی و عموم جامعه، به بسیاری از آمارها دسترسی مستقیم ندارند و تنها آنهایی را می دانند که مسئولان اعلام می کنند. از نظر مردم، واقعیت همانی است که در زندگی خود، در محل کار و خانه و سر سفره و هنگام خرید از بازار لمس می کنند و بخشی از آنچه در سال های اخیر به وضوح لمس شد، افزایش گرانی و بیکاری و کاهش تولید و امید بود.

قطعاً هر دولتی که روی کار می آید، نباید زحمات دیگران را نادیده بگیرد اما یادآوری چند نکته خالی از لطف نیست؛ اول اینکه قرار بود روحانی برای مردم از عملکرد دولت یازدهم و مشکلاتی که باید حل شود سخن بگوید، نه از « دستاوردهای» دولت های نهم و دهم و دوم اینکه سخنان رییس جمهور درباره وضعیت کشور، بیشتر ناظر به وجود مشکلات کشور و لزوم حل آنها بود تا ایجادکنندگان مشکلات.

نکته سوم این است که تلاش برای برگزاری مناظره میان احمدی نژاد و رییس جمهور کشور از سوی کسانی صورت گرفته است که در شنیدن صدای منتقدان و معترضان و فراهم کردن فرصت برای پاسخگویی دیگران سابقه خوشایندی ندارند.

۵ آذر اولین جلسه دادگاه محمود احمدی نژاد بود اما او در آن جلسه حاضر نشد و حالا می گوید باید به او فرصت پاسخگویی داده شود. او می خواهد نقدهایی را پاسخ دهد که « نقد» بود، نه « توهین» و « کنایه» .

محمدرضا صادق مشاور ارشد رییس جمهور نیز در واکنش به درخواست احمدی نژاد گفته بود: متأسفانه حقیقت ناب، دشواری ها و شرایطی است که تا هنگام روی کار آمدن دولت تدبیر و امید مردم با آنها مواجه بودند و مدیریت اجرایی هشت سال گذشته چه در محکمه و چه در نزد افکار عمومی باید نسبت به آنها پاسخگو باشد.

خوب است که پیش از چنین دعوت و درخواستی، به برخی پرسش ها پاسخ داده شود؛ اینکه « اگر آمارهای ارائه شده از سوی دولت قبل به گونه ای بود که آن همه اعتراض از سوی نهادهای مختلف بویژه مجلس را برنمی انگیخت، آیا باز هم لازم بود رییس دولت یازدهم چنین باری را به دوش بکشد؟ » ، « آیا هشت سال فرصت برای تعریف از عملکرد خود کافی نبود؟ » .

البته لازم به یادآوری است که وزیر اقتصاد دولت دهم، در زمان روی کار آمدن دولت یازدهم، در یک برنامه تلویزیونی حاضر شد و از خود و عملکرد اقتصادی دولت قبل دفاع کرد. اصلاً آمارهای آن دولت و این دولت را نادیده بگیریم؛ « آیا مردم در این کشور زندگی نمی کنند و نمی توانند بهترین قاضی وضعیت خود باشند؟ »