' یه روزایی به خودت میای و می‌بینی دلت به شدت تنگ شده. هرقدر فکر می‌کنی که برای کی یا چی دلت تنگ شده به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسی، یا به نتایج مختلفی می‌رسی که هیچ ربطی به هم ندارن... در نهایت بعد از کلی کلنجارِ ذهنی مجبور می‌شی با دلتنگیت کنار بیای و بپذیری که الان قدرت تحلیلِ دلیلش رو نداری... شاید بعدها بفهمی برای چی یا کی ، شاید هم نفهمی، شایدم اینقدر سرت شلوغ بشه که به کلی دلتنگیت رو فراموش کنی. مهم اینه که الان، تو، حتی با یه دلِ تنگ هم می‌تونی از نگریستن به نقاشی‌ زیبای‌ طبیعت لذت ببری... و همین برای زندگی کافیه.